به گزارش ایبنا، یکصد و شانزدهمین نشست از سلسله نشست‌های علمی مؤسسه پژوهشی میراث مکتوب به رونمایی و معرفی کتاب تازه منتشر شده «بُحَیره» اختصاص داشت که دوشنبه 28 بهمن‌ماه برگزار شد. در این نشست مرتضی موسوی و رضوان مسّاح به معرفی مؤلف و محتوای اثر پرداختند و محمدرضا ابوئی مهریزی با موضوع «فواید و بدایع اخبار ایران و هند در بحیره»، عباس احمدوند با موضوع «عجایب‌نویسی، حرکت بر لبه باریک دانش و فانتزی» و محمد جعفری‌قنواتی با موضوع «روایت‌های ادب عامه در بحیره» سخنرانی کردند.

مجموعه سه جلدی «بحیره (در حکایت‌نویسی و عجایب‌نگاری)» تألیف میرمحمدهاشم‌بیگ فزونی استرآبادی با مقدمه و تصحیح مرتضی موسوی و رضوان مسّاح چاپ و منتشر شده است. میرمحمدهاشم‌بیگ فزونی استرآبادی، نویسنده بحیره، زمانی دراز از عمر خویش را به سیر و سیاحت گذرانده، دستگاه‌های حاکمان هند و دربارهای شاهان دکن را آزموده، به زیارت خانه خدا شتافته، خطرات بسیاری در سفرهای خویش از سر گذرانده و حاصل خوانده‌ها، دیده‌ها و شنیده‌های شگفتش را در دو کتاب بُحَیره و فتوحات عادلشاهی گرد آورده است.

«در مکارم اخلاق»، «در عدالت و انصاف سلاطین کارآگاه»، «در اظهار کرامات و خوارق عادات»، «در حسن تدابیر سلاطین با اقتدار و وزراء کامکار و غیرهم»، «در غفلت ملوک نامدار و سلاطین عالی‌تبار»، «در شجاعت شجاعان روزگار»، «در آثار قتّالان قتّاک و خون‌ریزان بی‌باک»، «در اعاظم حروب و ظهور عنایات حضرت علّام الغیوب» از جمله باب‌ها و فصول این اثر در جلد نخست است.

«سخاوت سلسله برامکه»، «در عشق طوایف انام و جگر‌سوختگان خون‌آشام»، «در فراست زیرکان»، «در حالات حکماء حکمت‌پژوه»، «در بیان رؤیای صادقه سریع‌الاثر»، «در غرایب براری ربع مسکون و حیوانات آن» و «در بیان غرایب انهار ربع مسکون» از جمله موضوعات جلد دوم کتاب بحیره است. در بیان ‌نادر احجار و یواقیت آبدار»، «در بیان عجایبات مار و اژدها و غیرهما»، «در بدایع اشجار و آثار قدرت کردگار»، «در بیان امور بدیعه و حالات عجیبه» از جمله موضوعاتی است که در جلد چهارم این اثر آمده است.

در این نشست ابتدا اکبر ایرانی، مدیر موسسه پژوهشی میراث مکتوب سخنانی درباره انتشار این کتاب گفت و سپس ابتدا ابویی مهرریزی به عنوان دبیر نشست به ارائه توضیحاتی درباره این کتاب پرداخت و افزود: کتاب «بحیره» از جهات بسیاری قابل توجه است اگر بخواهیم تصویر روشنی از ممالک محروسه و سرزمین‌های همجوار آن را (عالم اسلامی قرون 10 و 11) به دست بیاوریم یکی از منابع ممتاز و اصلی برای دریافت این نکته کتاب بحیره است و باید قدردان زحمات سترگ و علمی و دانشی این مرد بزرگ باشیم.

سپس موسوی درباره این تاریخ‌نویس کمابیش گمنام عنوان کرد: برای شناخت این شخصیت تاریخی شواهد درون‌متنی (بحیره و فتوحات عادل‌شاهی) و برون‌متنی (تذکره‌ها) وجود داشت. رویکردهایی که به فزونی استرآبادی شده است در سه رشته جای می‌گیرد، نخست فهرست‌نگاران، دانشنامه‌نویسان و مقاله‌پردازان. باید به این نکته نیز اشاره کنم که در آن روزگار سه فزونی استرآبادی نیز می‌زیسته‌اند که مجبور بودیم این سه تن را از یکدیگر بازشناسیم. فزونی قاتل، فزونی شوخ و فزونی مجنون و ما فزونی خودمان را جهانگرد نامیدیم.

وی ادامه داد: منابعی را که آگاهی‌های چندانی از زندگانی فزونی استرآبادی به دست می‌دهند می‌توان در دو دسته جای داد نخست آثار خود فزونی است که جز کتاب‌های «بحیره» و «فتوحات عادل‌شاهی» نوشته‌های دیگر از او نمی‌شناسیم. اطلاعات این دو اثر در باب زندگی فزونی پیکری بسامان ندارند و بیشتر گزارش‌های پراکنده از حوادثی هستند که هر یک در زمانی و هرکدام در جایی اتفاق افتاده است. دیگری تذکره‌هایی که چشمی به فزونی داشته‌اند و ضمن یادکردی معمولا کوتاه و مختصر از او نوشته‌هایی نقل کرده‌اند.

موسوی افزود: در کنار این بازشناسی‌ها آقا بزرگ از کتاب سومی نیز یاد کرده است. نسخه‌ای که از کتابخانه مرعشی نجفی دیر به دست ما رسیده است. این نسخه دارای حذف و اضافه‌هایی از جانب بسیار کسان در این نسخه بوده و گویی کمر نسخه را شکسته‌اند و واژه‌هایی را به آن اضافه کرده‌اند که گویی در آن روزگاران کاربرد داشته است.

وی به نویسنده این کتاب اشاره کرد و گفت: میرمحمد هاشم بیگ‌فزونی استرآبادی، پسر جلال‌الدین نقاش از نویسندگان و شاعران سده یازده قمری است که زمانی که دراز از عمر خویش را به سیر و سیاحت گذرانده دستگاه‌های حاکمان هند و شاهان دکن را آزموده و به زیارت خانه خدا شتافته. خطرات بسیاری در سفرهای خویش از سر گذرانده و حاصل خوانده‌ها، دیده‌ها و شنیده‌های شگفتش را در دو کتاب «بحیره» و «فتوحات عادل‌شاهی» گرد‌آورده است.

وی گفت: ما تمامی اشارات فزونی، اوحدی و فخرالزمانی را گرد هم آورده‌ایم و کوشیده‌ایم تا با کنار هم نهادن آن‌ها سیری مستقیم و فضایی روشن از سرگذشت فزونی ارایه کنیم. هرچند ناچار بودیم که این بازساخت اوضاع واقعی زندگی وی را به تصویر نمی‌کشد. زمان درگذشت فزونی نیز بر ما تاریک است در سراسر دو کتاب او «بحیره» و «فتوحات عادل‌شاهی» متاخرترین تاریخی که به چشم می‌آید 1055 قمری است. این سال فزونی گفت‌وگویی با نزدیکان درگاه شاهی درباره لعلی‌ گرانبها داشته و شرح آن ظاهرا چندی پس از این سال به نگارش درآمده است.

سپس رضوان مساح گفت: این کتاب در 44 باب تنظیم شده است چون بعضی از باب‌ها چندین فصل را شامل می‌شوند در واقع کتاب در 72 موضوع گردآمده است. آنچه روی جلد کتاب آمده در حکایت‌نویسی و عجایب‌نگاری است اینکه چرا کتاب حکایت‌محور است آن است که آن 72 موضوع کتاب در قالب 1730 داستان بیان شده و طبیعی است که کتاب داستان‌محور و یا همان حکایت‌محور باشد.

عجایب‌نگاری یعنی نوشتن چیزهای شگفت‌انگیز
وی افزود: در باب عجایب‌نگاری باید گفت که عجایب‌نگاری یعنی نوشتن چیزهای شگفت‌انگیز که خود یکی از انواع ادبی است که کم‌کم با اقبال عامه مردم به این‌گونه اطلاعات و نیز اضافه‌شدن انواع ظرافت‌های ادبی مانند اغراق یا حقیقت‌نمایی سبب شده تا عجایب‌نگاری در سطح جامعه گسترده رایج شود. به‌خصوص که نویسندگان خیال را نیز چاشنی این نوع ادبی کرده‌اند.

مساح در ادامه گفت: شاید آغازی برای عجایب‌نگاری نتوان معنا کرد در ایران‌باستان از هزار افسان گرفته تا زمان اشکانیان یا ساسانیان حتما نوشته‌هایی در این باره بوده است که شاید بتوان در این نوع ادبی قرار داد. اما امروزه می‌توان گفت عجایب‌نگاری به معنی امروزی کم‌کم شکل گرفته و بعد از قرن 5 و 6 اوج شکوفایی عجایب‌محوری است. عجایب‌نگاری در قرن 3 و 4 را می‌توان در متون پراکنده و در موضوعات گوناگون پیدا کرد که البته بیشتر در سرزمین‌های شگفت‌انگیزی چون مصر، یمن، چین و هند اتفاق افتاده است.

وی افزود: باب 39 کتاب بحیره به حالات عجیبی از اجانین و دیو و پری اختصاص دارد و 17 حکایت در این باره گردآمده است. مثل دیده شدن جن‌های یک چشم و یک‌پا در جزایر هند و چین. همچنین دیدن اجنه و غول که جاحظ در الحیوان بابی را به اعراب و شاعرانی که غول یا جن دیده‌اند اختصاص داده است. مسعودی نیز در مروج‌الذهب یک باب در همین موضوع دارد.

این پژوهشگر در ادامه به عجایب‌نگاری در جغرافیانویسی پرداخت و گفت: جغرافی‌نویسان بخشی از مطالب خود را به عجایب‌نگاری اختصاص داده‌اند و این بیشتر در سده‌های 3 و 4 رایج بوده مانند اثری از ابن‌خردادبه در المسالک‌الممالک و ابن رسته در اعلاق النفیسه که 7 جلد کتاب بوده و فقط جلد آخر آن باقی مانده است.

وی افزود: با ورود داستان‌های مختلف به متون عجایب‌نگاری این نوع اطلاعات رواج بیشتری یافت که بیشتر مربوط به سفرهای دریایی بود. مانند کتاب بزرگ‌ابن شهریار رامهرمزی در عجایب الهند که 135 داستان را در برمی‌گیرد و از آنجایی که شاید بتوان فزونی استرآبادی مولف کتاب را یک جهانگرد به حساب آورد داستان‌هایی را از مشاهدات خود بیان کرده و دیگر حکایت‌ها شامل این‌گونه عجایب‌نگاری می‌شود.

جعفری‌قنواتی سخنران بعدی نشست بود، وی گفت: کتاب «بحیره» اگرچه حکایت‌های تاریخی فراوانی دارد اما به لحاظ نوع‌شناسی یک نمونه نصیحت‌الملوک است که می‌توان آن را در زمینه اخلاق دسته‌بندی کرد، شاخصه‌ای از اخلاق سیاسی که در برگیرنده فلسفه سیاسی است. نام برخی حکایت‌ها در زمره نصیحت‌الملوک جای می‌گیرد. برخی نام‌های ویژه‌ای دارند مثل روضه‌الانوار عباسی، مرزبان‌نامه و سندبادنامه و برخی یک نوع (ژانر) داستان دارند مثل داستان‌های تمثیلی و یا داستان‌های مکر زنان. برخی انواع داستانی دارند مثل «بحیره» و «سیاست‌نامه» خواجه نظام‌الملک یا روضه‌النوار عباسی.

وی افزود: بعضی از حکایت‌ها ساختار تو در تو دارند مثل مرزبان‌نامه و سندبادنامه و قصه‌ها چارچوب دارند و در دل چارچوب‌ها قصه‌های دیگر مطرح می‌شود. برخی از ‌آن‌ها فصل‌بندی دارند و مثال‌های سیاسی را مطرح می‌کنند. نصیحت‌الملوک‌ها از جمله معدود کتاب‌های ادبی رسمی هستند که بازتاب زیادی در فرهنگ عامه دارند. به واسطه اینکه مسایلی که درباره سلطان مطرح می‌کنند که این مسایل به مردم مربوط می‌شود (نباید به مردم ظلم شود و یا رشوه گرفته نشود) و حکایت‌هایی مربوط به آن در ادب عامه بازتاب یافته است.

نصیحت‌الملوک‌ها و سیاست‌نامه‌ها
جعفری‌قنواتی در ادامه به کتاب «بحیره» اشاره کرد و گفت: این کتاب شکل خاصی دارد که خواننده را متوجه این مسأله می‌کند که کتاب تاریخ است گرچه وجوه تاریخی بسیاری دارد اما تاریخ به مفهوم اخص نیست و یک سیاست‌نامه است. جامع‌الحکایات عوفی نمونه‌ای است که بسیار نزدیک به بحیره است. همچنین زینت‌المجالس که 40 سال پیش از بحیره چاپ شده در باب اخلاق، در باب پیامبران، در فراست ارباب کیاست و سلاطین و بخش پایانی زینت‌المجالس درباره عجایب و غرایب است که ساختاری شبیه به بحیره دارد به لحاظ موضوع قابل مقایسه نیستند اما ساختار آن‌ها شبیه به هم است. شاید نویسنده بحیره گوشه چشمی به ساختار زینت‌المجالس داشته است.

وی افزود: اگر بخواهیم فصل‌های بحیره را با نصیحت‌الملوک‌ها و سیاست‌نامه‌ها تطبیق بدهیم به لحاظ شکلی شبیه هم هستند و لغات آن‌ها به هم شبیه هستند. لغات همه سیاست‌نامه‌ها متنی شبیه مکر زنان دارند و نکته مهم آن نوع روایتگری که از این حکایت‌ها وجود دارد بسیار مهم است. نوع روایتگری و بیان حکایت حاکی از این است که می‌خواهد درسی به سلطان و یا به خواننده بدهد. فصلی که بسیاری از سیاست‌نامه‌ها وزارت‌نامه است که درباره وزرای کاردان اطلاعاتی آمده است.

این پژوهشگر فرهنگ عامه بیان کرد: همه سیاست‌نامه‌ها و داستان‌هایش در ادبیات عامه بازتاب پیدا کرده است. هیچ سیاست‌نامه‌ای نداریم که چند داستان مهم آن در ادبیات عامه بازتاب پیدا کرده و نیت پادشاه مساله مهمی است که تقریبا در همه حکایت‌ها آمده است که اگر پادشاه به مردم ظلم کند آب در نهرها خشک می‌شود، میوه روی درختان فاسد می‌شود و شیر در پستان گاو خشک می‌شود.

جعفری‌قنوانی در پایان سخنانش گفت: اگرچه حکایت‌های بسیاری در سیاست‌نامه‌ها آمده است اما در بحیره این حکایت‌ها بازتاب بیشتری یافته است. نویسنده بحیره به روایت‌های رایج در بین مردم بیشتر توجه کرده است نسبت به سایر نصیحت‌الملوک‌نویس‌هاست و می‌گوید برخی از شنیده منبع مهمی دارد. همچنین به داستان‌های شاهنامه اشاره کرده ولی عین داستان‌های شاهنامه نیست گاهی حکایت‌های شفاهی را با داستان اصلی شاهنامه اشتباه کرده است. داستانی که درباره اره کردن جمشید می‌گوید شعرهایی است که از طومار نقالی برداشت کرده و از گرشاسب‌نامه و شاهنامه فردوسی نقل نکرده است. بحیره داستان‌هایی که درباره فردوسی نقل کرده در ادب عامه رایج شده است.

ادبیات فانتزی
احمدوند آخرین سخنران این نشست بود، وی گفت: درباره عجایب‌نویسی پژوهش‌هایی صورت پذیرفته که شامل کتاب، پایان‌نامه، رساله و مقاله‌های داخلی و خارجی است که البته سهم خارجی‌ها در این میان بسیار بیشتر است. به ویژه از قرن بیستم به بعد و آن هم در بُعد تئوری‌پردازی ادبیات فانتزی با آثار شخصیت‌های برجسته. در ایران هم همه ما با تصحیح و انتشار برخی از متون عجایب از سوی استادانی نامبردار چون ایرج افشار، منوچهر ستوده و جلال متینی آشنا هستیم.

وی افزود: مهم‌ترین سندی که ما در بررسی‌های خودمان از تاریخ اکتشافات و دستاوردهای جغرافیایی و جهان‌شناسی داریم متون تولید شده در طول تاریخ است وقتی ما این متون را به ترتیب تاریخی بررسی می‌کنیم می‌بینیم پارادایمی که تأکید دارد ابتدا مکتب بلخی در ادامه سنت‌های پیش از اسلام ظهور کرد پس از آن مکتب عراقی، سپس تلاش‌های شرف ادریسی و در آخر وارد مرحله ناگزیر و ناچار و جبری عقب مانده و به خیال فانتزی و خلق کتاب‌های عجایب پناه برده‌ایم. یک نمونه و شاهد مهم در اثبات این مدعی در کنار بسیاری نمونه‌های دیگر کتاب عجایب‌الهند بزرگ‌ابن شهریار رامهرمزی ناخدای شهیر ایرانی است.

احمدوند ادامه داد: کتاب «عجایب‌الهند» در واقع سلسله روایاتی است از دریانوردان بی‌شمار ایرانی و سیرافی که پیش از بزرگ‌بن شهریار رایج بوده و در ذهن و زبان دریانوردان و دریاگردان ایرانی و غیرایرانی می‌چرخیده و تکرار می‌شده است. در واقع بزرگ‌بن شهریار فردوسی‌وار این سنت شفاهی و یا کتبی که اکنون به دست ما نرسیده و یا کامل به دست ما نرسیده جمع‌آوری کرده، سامان داده و با تکیه بر دیده‌ها و سفرهای واقعی خود از نو بازآفرینی کرده است. حوادث این کتاب مربوط است به ناخداها، صاحبان کشتی‌ها، پزشکان و اقشار گوناگون اجتماع آن روزگار که در باب موضوعات گوناگون زندگی روزانه، زندگی در دریا، تجارت و سفر نوشته شده است.

وی افزود: کتاب‌های عجایب دو جزء اصلی دارد جست‌وجوگری علمی و یا به عبارت ساده‌تر دانش و خیال‌پردازی و یا به‌عبارت مصطلح امروز فانتزی. ادبیات عجایب را که بررسی می‌کنیم این دوگونه در کنار هم و پا به پای هم پیش می‌رود. هرگاه نسبت دانش فزونی یابد و یا میان دانش و فانتزی بالانسی منطقی صورت بگیرد کتاب قطعا و یقینا جایگاه و ارزش علمی دارد و فاقد اعتبار نیست. اگر فانتزی بر دانش بچربد باز در عالم علم قابل توجه است و چه کسی می‌تواند بگوید که عالم به دور از خیال است که اگر چنین بود مرزهای دانش جابجا نمی‌شد.

احمدوند در پایان سخنانش به کتاب «بحیره» نیز اشاره کرد و گفت: کتاب «بحیره» از جهات گوناگون اهمیت بسیاری دارد. احیای یک متن از میرهاشمی فزونی از نویسندگان قرن دهم و یازدهم ارزش متنی دارد و هم دارای بررسی‌های تاریخی زبان و تطور سبکی مهم است. گزارش‌های کتاب طیفی گسترده دارد. فرهنگ عامه، زندگی روزانه، اخلاق، رفتار، جشن‌ها، میراث ملموس یا حتی ناملموس بشری. شرح حال شخصیت‌ها، پهلوانان، اشراف و اسطوره‌ها در این کتاب در کنار هم آمده است. در بررسی‌های تاریخ اجتماعی اسطوره‌شناسی، تاریخ فرهنگی، سندهای تازه‌ای به شمار می‌روند و امروزه دیگر زمان تاریخ‌نگاری از پایین یا تاریخ‌نگاری مردم کاربرد بیشتری دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...