مجموعه داستان‌ «روزهای تکراری» [Interview mit dem Weihnachtsmann] اثر اریش کستنر و ترجمه حمزه علی محمدی توسط نشر دیبایه منتشر شد.

روزهای تکراری» [Interview mit dem Weihnachtsmann]  اریش کستنر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مجموعه‌ای از بهترین داستان‌های اریش کستنر با عنوان «روزهای تکراری» به انتخاب و ترجمه حمزه علی‌محمدی را با شمارگان ۱۱۰۰ نسخه، ۸۴ صفحه و بهای ۴۵ هزار تومان توسط نشر دیبایه منتشر شد. این برای نخستین بار است که آثار اریش کستنر (نویسنده آلمانی زبان) برای بزرگسالان، در قالب کتاب به مخاطبان ارائه می‌شود.

این مجموعه که شامل ١۴ داستان برگزیده از پنج کتاب اریش کستنر است با انتخاب مترجم اثر برای اولین بار به زبان فارسی برگردانده و منتشر شده است. اریش کستنر را که اغلب دوست داران ادبیات به عنوان نویسنده کودک و نوجوان می‌شناسند در این مجموعه با گونه‌ای دیگر از نوشتار او که برای بزرگسالان است آشنا می‌شوند.

اریش کستنر به سال ۱۸۹۹ در شهر درسدن آلمان به دنیا آمد و به سال ۱۹۷۴ در مونیخ چشم از جهان فرو بست؛ از آثار او که به فارسی منتشر شده‌اند می‌توان به کتاب‌های «امیل و کارگاهان»، «سه مرد در برف»، «خواهران غریب» و «کلاس پرنده» اشاره کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...