نگاه زنانه، فقدان‌ها و پیچش‌ها | اعتماد


«خیابان انقلاب، انتشارات امیرکبیر» اولین مجموعه‌داستان نازی بیاناتی است. کتاب شامل ۱۴ داستان کوتاه است و ۱۲۱ صفحه دارد. راویان بیشتر داستان‌های این مجموعه سوم‌شخص هستند که محدود به ذهن شخصیت‌های اصلی داستان می‌شوند، با این حال داستان‌هایی نیز با نظرگاه اول‌شخص در کتاب به‌ چشم می‌خورد. داستان‌های این کتاب سبکی مینی‌مال دارند و روان و خوش‌خوان هستند. نثر کتاب شسته ‌رفته و پاک است. نویسنده به موجزنویسی آگاه است و به‌ندرت در متن اطناب و تکرار دیده می‌شود.

مجموعه‌داستان خیابان انقلاب، انتشارات امیرکبیر

در اغلب داستان‌های این کتاب ظرافت‌های نگاه زنانه ما را شگفت‌زده می‌کند. وجه خوب این است که نویسنده در هیچ داستانی نمی‌کوشد ظرافتی را آشکار کند. گویی به فهم مخاطبش اعتماد دارد و همین امر ارزش روایت‌گری را بالا می‌برد و داستان‌هایی مدرن می‌سازد.

در داستان اول مجموعه، کریستال آویخته از لوستر، راوی ما را به درون زندگی خصوصی دو زن از دو نسل می‌برد. ما می‌توانیم به شکلی ژرف تاثیر سرعت زندگی را بر روان مادر و دخترِ داستان احساس کنیم. کریستال در عنوان داستان یادآور زیبایی، ظرافت و البته شکنندگی است‌، اما وقتی روی لوستر آویزان می‌شود، مفهوم تعلیق و تعادل را نیز در خود جای می‌دهد. یک کریستالِ آویزان، همان‌اندازه که می‌تواند درخشان و شفاف باشد، می‌تواند آبستن سقوط ناگهانی و تکه‌تکه شدن باشد. این استعاره‌ایست که از روان شخصیت‌های این داستان تجلی می‌یابد.

در داستان «کفش‌ها، کفش‌ها» می‌توانیم ظرافت دیگری را بی‌هیاهو دنبال کنیم. نویسنده، با کمترین نیاز به چینش اشیا و تنها با بهره‌بری از یک لنگه کفش، ترس پنهان و عمیق از تنهایی را در داستان پرورش می‌دهد و با همین لنگه‌کفش مفهوم انتظار را از نگاه ظریف زنانه بازمی‌سازد. در دو داستان «خیابان انقلاب، انتشارات امیرکبیر» و «۲-الف» مفهوم فُقدان با انتظار تنیده شده و به بروز عشق منجر می‌شود. عشق می‌تواند قدرتی به زن بدهد که هر روز سربالایی اوین را بالا برود و ثابت‌قدم و استوار، بذر امید را در دل زنده نگه دارد، تا روز ملاقات، در همان یک‌ربع دیدار، روزه بغضش را باز کند. در بسیاری از داستان‌های دیگر این مجموعه نیز عشق کارها می‌کند کارستان، اما مفهوم عشق در این کتاب تنها مربوط به زن به شوهر نیست. بیش از این حتی عشق خواهر و برادر جلوه‌گری می‌کند و در داستان‌هایی عشق مادر به فرزند.

با اینکه عشق با نگاه ظریف زنانه، موضوع بکری برای داستان‌پردازی نیست، اما داستان‌های نازی بیاناتی کارکرد جدیدی بر شخصیت‌های زنان می‌افزاید. مساله، آن پیچشی است که نویسنده در پایان‌بندی برخی داستان‌ها ایجاد کرده تا ما را با وضعیتی نو از شخصیتی مستعمل رودررو کند. این پیچش در انتهای داستان «خانه عزیز» به شکل محکمی تیپ ‌شخصیت را تبدیل به شخصیت خاص می‌کند. جایی که پیرزن، آگاهی آنی را بر عشق فرزند ترجیح می‌دهد و صحنه‌ای به‌یاد ماندنی، انسانی و داستانی در ذهن بر جای می‌گذارد. در داستان گورزاد نیز زن سنتی که «انفعال» بزرگ‌ترین ویژگی شخصیتی‌اش است، ناگهان برمی‌خیزد و مبدا تاریخ جدیدی در زندگی زناشویی می‌شود. این واقعه را می‌توان انقلاب درونی زنان سنتی نام داد. پس از این‌رو داستان‌ها نو هستند: نویسنده تحولی را در شخصیت‌های داستانی رقم می‌زند که در جغرافیای حقیقی به ندرت اتفاق می‌افتد.

در داستان «مرتضای کودکی» ملیحه، خواهر بزرگ‌تر مرتضا، دست به کنشی می‌زند که تعریف جدیدی از اخلاق به دست می‌دهد: اخلاق داستانی! اخلاق داستانی نه در زمره اخلاق سنتی و دینی می‌گنجد و نه در دسته هنجارهای عرفی و طبقاتی. این اخلاقی است که در لایه‌ای زیرتر نفس می‌کشد و ما را به عمق روان شخصیت‌ها می‌برد. در دو داستان «مو سرخه» و «ملیحه کودکی» کنش زنانه به حد اعلای خود می‌رسد و ما با دختر و زنی روبه‌رو هستیم که در پیچش داستان گم می‌شوند. این گمگشتگی تعمدی شباهت به فریادی بلند دارد که فریادگرش ناپیداست: زنانی که می‌روند تا با فُقدان‌شان بر ما تاثیر بگذارند. در این داستان‌ها، یک مرگ یا فرار به نفع آگاهی جمعی صورت می‌گیرد. در این کتاب داستان‌های دیگری هم هستند که ارتباط محتوایی کمتری با دیگران دارند؛ با این حال حضور یا عدم حضور یک زن بر آنها نیز تاثیر می‌گذارد. مانند داستان‌های «چهارراه» و «ارزن برای گنجشک‌ها» و همچنین «موضوع انشا: تعطیلات عید را چگونه گذراندید؟» بازیگران اصلی این سه داستان، کودکان هستند که معصومانه دستخوش حوادث تلخ می‌شوند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...