«نمایش ذهن در داستان» اثر فواد مولودی، کتابی درباره شیوه روایت ذهنی در داستان ایرانی است که در نشر پایا به چاپ رسیده است.

نمایش ذهن در داستان فواد مولودی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، عموما مطالعات ادبی در ایران با نوعی آشفتگی مفهومی همراه هستند و در آن ها، نظریه‌ها و مفاهیم پرورده شده در سنتِ فلسفی و ادبیِ غرب، به عنوان معیار و به شیوه‌ای غیر تاملی، بر آثار ادبی ایران افکنده می‌شوند. نتیجه، تفاسیر هم قالبی و تعمیم‌های نارواست؛ شاید دلیل شکل گیری این قالب‌ها، ناتوان ماندن مطالعات در نشان دادن سنت‌ها و تجربه‌های ادبیِ مدرن در ایران و سیر تکوین و تطور آنها باشد. اهمیت کتاب «نمایش ذهن در داستان: درآمدی بر تطور روایت ذهنی در داستان فارسی از جمالزاده تا گلشیری» در همین تجربیات ادبی است.

این کتاب پژوهشی درباره شیوه روایت ذهنی در داستان ایرانی است. در این کتاب، روایت ذهنی، مولفه‌های آن و نسبتش با «جریان سیال ذهن» بررسی می‌شوند و در ادامه تلاش می‌شود که با تحلیل متون و آثار داستانی فارسی مشخص شود که مختصات روایت ذهنی در این آثار چگونه است و نویسندگان در این شیوه تا چه حد پیش رفته اند.

در این کتاب آثار نویسندگان شاخصی همچون هدایت، چوبک، گلستان، آل احمد و صادقی بررسی می‌شوند که زمینه برای بخش اصلی کتاب یعنی تحلیل روایت ذهنیِ داستان های هوشنگ گلشیری آماده شود. کتاب «نمایش ذهن در داستان» ترکیب سازنده‌ای میان نظریه و تحلیل‌های متنی برقرار می‌کند و جدای از بصیرت‌ها و ایده‌های جذابش، راهنمای مناسبی برای پژوهشگران ایرانی و به ویژه علاقمندان به ادبیات مدرن ایران است.

کتاب «نمایش ذهن در داستان»، به نویسندگی فواد مولودی از طریق نشر پایا روانه بازار چاپ شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...
شور جوانی در این اثر بیشتر از سایر آثارش وجود دارد و شاید بتوان گفت، آسیب‌شناسی دوران جوانی به معنای کلی کلمه را نیز در آن بشود دید... ابوالمشاغلی حیران از کار جهان، قهرمانی بی‌سروپا و حیف‌نانی لاف‌زن با شهوت بی‌پایانِ سخن‌پردازی... کتابِ زیستن در لحظه و تن‌زدن از آینده‌هایی است که فلاسفه اخلاق و خوشبختی، نسخه‌اش را برای مخاطبان می‌پیچند... مدام از کارگران حرف می‌زنند و استثمارشان از سوی کارفرما، ولی خودشان در طول عمر، کاری جدی نکرده‌اند یا وقتی کارفرما می‌شوند، به کل این اندرزها یادشان می‌رود ...
هرگاه عدالت بر کشوری حکمفرما نشود و عدل و داد جایگزین جور و بیداد نگردد، مردم آن سرزمین دچار حمله و هجوم دشمنان خویش می‌گردند و آنچه نپسندند بر آنان فرو می‌ریزد... توانمندی جز با بزرگمردان صورت نبندد، و بزرگمردان جز به مال فراهم نشوند، و مال جز به آبادانی به دست نیاید، و آبادانی جز با دادگری و تدبیر نیکو پدید نگردد... اگر این پادشاه هست و ظلم او، تا یک سال دیگر هزار خرابه توانم داد... ای پدر گویی که این ملک در خاندان ما تا کی ماند؟ گفت: ای پسر تا بساط عدل گسترده باشیم ...