"کاوه میرعباسی" نگارش اولین جلد از مجموعه "رمانس‌های دیجیتالی" را با عنوان "نفرین دزدمونا" آغاز می‌کند.

کاوه میرعباسی - نویسنده و مترجم - در گفتگو با مهر گفت: «در حال حاضر در انتظار دریافت مجوز جلد اول از هفت گانه "سودابه" با عنوان "سین مثل سودابه" هستم که اگر این کتاب تا آخر خرداد مجوز نشر نگیرد، نگارش اولین جلد از مجموعه رمانس های دیجیتالی (نفرین دزدمونا) را آغاز می‌کنم.»

وی افزود: «رمانس‌های دیجیتالی به داستان‌هایی گفته می‌شود که در زمان حاضر اتفاق می‌افتند اما رگه‌هایی از افسانه نیز در آنها وجود دارد. تم رمانس‌های دیجیتالی علاوه بر مایه‌های عاشقانه دارای نوعی عنصر جادویی نیز هست.»

"شوهر هشتم گیس آبی" عنوان جلد دوم این مجموعه است. علاوه بر این، نگارش جلد دوم هفت گانه "سودابه" با نام "ستاره‌ها سیاه‌اند سودابه" توسط کاوه میرعباسی در شرف اتمام است. "سودابه میان سایه‌ها"، "سکوت سرد سودابه"، "سکسکه های سکرآور سودابه"، "سودابه در سپیده دم" و "سرگشته سودابه" به ترتیب عناوین جلدهای سوم تا هفتم این مجموعه را تشکیل می‌دهد. این هفتگانه قرار است توسط نشر افق منتشر شود.

به گفته میرعباسی، خواننده در هر جلد از این مجموعه با رمانی مستقل مواجه می‌شود که با تکیه بر یکی از ساختارهای ژانر پلیسی نوشته شده است. از این مترجم چاپ ششم کتاب "زنده‌ام که روایت کنم" گابریل گارسیا مارکز از سوی نشر نی زیر چاپ است.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...