"کاوه میرعباسی" نگارش اولین جلد از مجموعه "رمانس‌های دیجیتالی" را با عنوان "نفرین دزدمونا" آغاز می‌کند.

کاوه میرعباسی - نویسنده و مترجم - در گفتگو با مهر گفت: «در حال حاضر در انتظار دریافت مجوز جلد اول از هفت گانه "سودابه" با عنوان "سین مثل سودابه" هستم که اگر این کتاب تا آخر خرداد مجوز نشر نگیرد، نگارش اولین جلد از مجموعه رمانس های دیجیتالی (نفرین دزدمونا) را آغاز می‌کنم.»

وی افزود: «رمانس‌های دیجیتالی به داستان‌هایی گفته می‌شود که در زمان حاضر اتفاق می‌افتند اما رگه‌هایی از افسانه نیز در آنها وجود دارد. تم رمانس‌های دیجیتالی علاوه بر مایه‌های عاشقانه دارای نوعی عنصر جادویی نیز هست.»

"شوهر هشتم گیس آبی" عنوان جلد دوم این مجموعه است. علاوه بر این، نگارش جلد دوم هفت گانه "سودابه" با نام "ستاره‌ها سیاه‌اند سودابه" توسط کاوه میرعباسی در شرف اتمام است. "سودابه میان سایه‌ها"، "سکوت سرد سودابه"، "سکسکه های سکرآور سودابه"، "سودابه در سپیده دم" و "سرگشته سودابه" به ترتیب عناوین جلدهای سوم تا هفتم این مجموعه را تشکیل می‌دهد. این هفتگانه قرار است توسط نشر افق منتشر شود.

به گفته میرعباسی، خواننده در هر جلد از این مجموعه با رمانی مستقل مواجه می‌شود که با تکیه بر یکی از ساختارهای ژانر پلیسی نوشته شده است. از این مترجم چاپ ششم کتاب "زنده‌ام که روایت کنم" گابریل گارسیا مارکز از سوی نشر نی زیر چاپ است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...