ترجمه‌ی دو مجموعه از داستان‌های "مصطفی مستور" به ترکی استانبولی به پایان رسیده است و به زودی در ترکیه منتشر خواهد شد.

"دو چشم‌خانه‌ی خیس"، 10 داستان را دربرمی‌گیرد که به غیر از داستان "کله کدو"، بقیه‌ی داستان‌های مجموعه منتشر شده‌اند.

«زلزله»، «آرزو»، «مهتاب»، «مردی که تا زانو در اندوه فرو رفت»، «مردی که تا پیشانی در اندوه فرو رفت»، «دوچشم‌خانه‌ی خیس»، «‌بعد از ظهر سبز»،‌ «مغول‌ها» و «مثل یک قاصدک»، داستان‌های این مجموعه هستند که ترجمه‌ی آن‌ها به ترکی استانبولی به پایان رسیده است و از سوی نشر هجا در ترکیه منتشر خواهد شد.

همچنین مجموعه‌ی داستان "چند روایت معتبر" 9 داستان را شامل می‌شود: «چند روایت معتبر درباره‌ی خداوند»، «چند روایت معتبر درباره‌ی زندگی»، «چند روایت معتبر درباره‌ی مرگ»، «چند روایت معتبر درباره‌ی اندوه»، «چند روایت معتبر درباره‌ی کشتن»، «مشق شب»،‌ «چند خط کج و کوله بر دیوار»، «شب‌های یلدا» و «مصائب چند چاه عمیق».

از سوی دیگر، مجموعه‌ی "حکایت‌ عشقی بی‌شین بی‌قاف" شامل 12 داستان کوتاه از این نویسنده که از چهار مجموعه‌ی‌ داستان او گزینش شده است، چندی پیش توسط ارطغرل ارتکین به ترکی استانبولی ترجمه و در ترکیه منتشر شد.

به گزارش ایسنا، ارتکین ترجمه‌ی رمان "استخوان خوک و دست‌های جذامی" مستور را نیز به پایان رسانده است و به زودی آن ‌را منتشر خواهد کرد.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...