ایرنا- انتشارات ققنوس همزمان با بیستمین سالگرد درگذشت هوشنگ گلشیری مصادف با انتشار چاپ نهم از تصحیح این نویسنده از گلستان سعدی، بخشی از دست نوشته‌های او را در ویرایش این کتاب منتشر کرد.

به گزارش روابط عمومی گروه انتشاراتی ققنوس، برای نخستین بار در سال ۱۳۸۴ تصحیح مرحوم هوشنگ گلشیری از گلستان سعدی منتشر شد. این کتاب توسط مصحح در دهه شصت به انجام رسیده بود و پس از صرف دو سال زمان برای ویرایش آن در نهایت سال‌های پس از درگذشت نویسنده منتشر شده است.

دست نوشته‌های  هوشنگ گلشیری در تصحیح گلستان

انتشارات ققنوس در پانزدهمین سالگرد انتشار این کتاب و همزمان با چاپ نهم آن، از بخشی از دست‌نوشته‌های این نویسنده در تصحیح گلستان رونمایی کرده است.

گلشیری به دلیل علاقه حیرت‌آورش به زبان و ادبیات فارسی بر این تصحیح، مقدمه‌ای موشکافانه درباره گلستان سعدی نیز نوشته است که بخش‌هایی از آن در ابتدای این اثر نیز منتشر شده است و نشانه تسلط قابل توجه نویسنده بر موضوعی است که درباره آن صحبت کرده است.

این کتاب بر پایه تصحیح محمدعلی فروغی از گلستان سعدی طبع شده است و به گفته مصحح در ابتدای کتاب، در کنار تصحیح غلط‌های آشکار چاپی نسخه فروغی و اصلاح ابیات ساقط شده به پیشنهاد فروغی، مواردی چون رعایت اعراب گذاری به ویژه در زمینه بیان آیات قرآن و احادیث و نیز نگارش معنی جملات عربی، شرح ابیات و جملات دشوار و نیز درج یک کتاب‌نامه در آن مورد توجه قرار گرفته است.

در بخشی از مقدمه هوشنگ گلشیری بر این کتاب می‌خوانیم: در میان همه کتاب‌های منثور فارسی و در طول هزاران سال و اندی که بدین زبان تصنیف و تألیف و ترجمه صورت گرفته است، گلستان سعدی از بیش‌ترین اقبال فارسی‌زبانان برخوردار بوده است. در باب علت این اقبال سخن‌ها گفته‌اند: از ترتیب و تناسب گرفته تا رعایت نزاکت و ادب که همه را می‌توان در شرح موستوفای محمد تقی بهار در سبک‌شناسی او خواند. با این همه گرچه امروز ما دیگر بدین سیاق نمی‌گوییم و نمی‌نویسیم و از سجع و تلمیح و توالی بندهای منظوم و منثور پرهیز می‌کنیم اما هنوز از ایجاز اعجاز گونه سعدی به ویژه آهنگ گوش‌نواز کلام او لذت می‌بریم...

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...