دو عنوان از روزنامه‌های عصر مشروطیت با مدیریت ملک‌الشعرا بهار در سه مجلد منتشر می‌شوند.

به گزارش خبرنگار ایسنا؛ دو روزنامه‌ی «نوبهار» و «تازه‌بهار» که در فاصله‌ی سال‌های 1328 تا 1333 هجری ‌قمری به مدیریت ملک‌الشعرا بهار در شهرهای مشهد و تهران منتشر می‌شده‌اند و به‌جز اخبار روز، بیش از 90درصد مطالب‌شان از جمله مقاله‌ها و سرمقاله‌ها، به قلم بهار نوشته می‌شده،‌ با رفع مشکلات، منتشر خواهند شد.

این روزنامه‌ها ابتدا از آرشیو شخصی مهرداد بهار تهیه شده و پس از آن برای تحقیق نزد محمد گلبن قرار می‌گیرند و هم‌اکنون نیز در آستان قدس رضوی هستند.

از این روزنامه‌ها قبل از ورودشان به آستان قدس، فیلم، زینک و اوزالید تهیه شده و در حال حاضر در مرحله‌ی لیتوگرافی هستند.

این مجموعه که با مقدمه‌ی گلبن همراه است، قرار بود به مناسبت یک‌صدمین سال انقلاب مشروطیت در مجموعه‌ی انتشار روزنامه‌های مشروطه در دانشگاه تهران چاپ شود، که به دلیل تغییر مدیریت‌ها، پروژه به تعویق افتاد.

این اثر در سه مجلد که تمام دوران مشروطه تا سقوط قاجاریه را دربر می‌گیرد، از سوی انتشارات مؤسسه‌ی تحقیقات و توسعه‌ی علوم انسانی منتشر خواهد شد.

همچنین چندی پیش، کتاب «یادی دوباره از بهار» شامل 30 ‌مقاله از مجموعه‌ی خطابه‌ها و مقاله‌های همایش بزرگداشت ملک‌الشعرا بهار در سال 1383، به قلم سعید بزرگ‌ بیگدلی از سوی نشر یادشده به‌چاپ رسیده است.

ملک‌الشعرا بهار متولد هفدهم آذرماه سال 1265 بود، که اول اردیبهشت‌ماه سال 1330 درگذشت و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شد.

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...