سالروز شهادت میرزاکوچک خان | مرور


موضوع وطن در ادبیات سرزمین ما به ویژه در شعر با پشتوانه‌ی کهنی از تاریخ و تمدن آمیخته شده و آثاری که در این راستا به ثبت رسیده، مجموعه‌ای از تقارن احساس، هنر، تفکر و تعقل است. وطن به عنوان یکی از مؤلّفه‌های هویت‌ساز هر ملّتی، نقش و جایگاه مهمی داشته و یکی از موضوعات پررنگ اشعار عصر مشروطه و پس از آن بوده است. مطالعه‌ی اشعار منتشر شده در مطبوعات عصر مشروطه و سال‌های پس از آن نیز به واسطه‌ی تغییراتی که در نظام حکومت پدید آمد، اهمیت ویژه‌ای دارد.

وطن در اشعار روزنامه‌ی جنگل

در این میان روزنامه‌ی جنگل (۱۲۹۶- ۱۲۹۹ش)، دو سال پس از شروع جنبش جنگل در کسمای گیلان انتشار یافت، این نشریه یکی از منابع مهم و دست‌اول در مطالعه‌ی رخداد‌های این دوره به شمار می‌آید که اوضاع سیاسی ایران و گیلان، سیاست‌های استعماری انگلیس و روسیه، اهداف و مواضع جنگلی‌ها، مسایل تاریخی و اجتماعی روز و امثال آن را در قالب مقالات، اخبار و ادبیات به تصویرکشیده است.

ناپایداری سیاسی و سقوط پیاپی دولت‌ها، پس از انقلاب مشروطه و آغاز جنگ جهانی اول، شرایط نامطلوبی را در ایران رقم زد. ناتوانی حکومت مرکزی در مهار بحران،‌ باعث برخاستن گروه‌هایی خودجوش، برای بهبود اوضاع نامساعد جامعه شد. نهضت جنگل با رهبری میرزا کوچک‌خان جنگلی نیز با این رویکرد، فعالیت خود را در گیلان همزمان با جنگ جهانی اول شروع نمود. این گروه پس از مدتی برای اشاعه تفکرات اصلاحی و انتقادی خود روزنامه‌‌ی جنگل را منتشر کردند.

روزنامه‌ی جنگل در اولین شماره‌ی خود، یعنی در۲۰ خرداد ۱۲۹۶خورشیدی، ستونی را به نام ادبیات گشود و به چاپ اشعار فارسی و گیلکی اقدام کرد که بعدها به «ادبیات جنگلی» معروف شد. اشعار این روزنامه با توجه به فضای تاریخی آن دوره شکل گرفته بود، البته این اشعار در بسیاری از موارد در توصیف، از روایت گزارش‌گونه فراتر نرفته است و فاقد ظرایف شاعرانه است، اما از آن‌جا که این اشعار بیانگر روحیه‌ی وطن‌دوستی، استبدادستیزی، ملی‌خواهی و حق‌طلبانه‌ی قلم‌ به دست‌های آن دوره است، اشعاری قابل توجه در جهت بررسی در این حوزه به شمار می‌رود.

عشق به وطن و ابراز علاقه و دلبستگی به آن موضوع جدیدی نیست. اما وطن‌پرستی به معنای معاصر و امروزی آن چیزی است که بیشتر پس از انقلاب کبیر فرانسه در افواه مردم شایع شده است. اصولاً ملی‌گرایی و وطن‌پرستی مختص مردمانی است که استقلال و منافع کشور خود را در تهدید و مخاطره ببینند. به قول «گورویچ» جامعه‌شناس فرانسوی؛ ملت از وقتی به وجود نمی‌آید که به وجود می‌آید، بلکه از وقتی به وجود می‌آید که وجودش تهدید به مرگ می‌شود. این خطر می‌تواند هم در قالب مداخلات در امور سیاسی و هم به شکل هجمه‌ی مستقیم به اراضی سرزمین‌شان انجام پذیرد. از این رو کشور ایران نیز که همواره مطمح نظر و دستخوش سیاست‌های آزمندانه دول قدرتمند غربی و شرقی بود، مشمول این مفهوم می‌شود. در ادامه به بازنمایی وطت در اشعار روزنامه‌ی جنگل می‌پردازیم.

وطن دوستی در اشعار روزنامه جنگل
وطن‌دوستی و حفظ و پاسداری از آن می‌تواند در شکل‌گیری و صیانت از هویّت افراد یک جامعه کمکی شایان ‌کند. سرزمین و محیط جغرافیایی یکی از مؤلّفه‌‌های هویّت ملّی است که به عنوان بستری برای شکل‌گیری سایر مؤلّفه‌‌های هویت ملّی عمل می‌کند و سرانجام حس همگرایی ملّی را در میان افراد ایجاد می‌کند. نمونه:‌

ای جان و تنم فدای جنگل/ جان تازه شد از ندای جنگل
اسلام و وطن به طور دلکش/ پر کرده چه خوش فضای جنگل
غیرت، همه بچه شیر زاید/ از تربیت هوای جنگل
شیران نرند خفته اینک/ در پای درخت‌های جنگل
مردان زجان و سر گذشته/ گشتند چو رهنمای جنگل
… دانش همه نصر و فتح بیند/ در پرچم اعتلای جنگل (سال اول، شماره‌ی ۲۸، ص۷)

این شعر هم به صورت مستقیم با تکرار قافیه‌ی «جنگل» به قدرت، غیرت و شجاعت مردان جنگلی پرداخته است و جنگلی‌ها را راهنمای مردم برای رسیدن به پیروزی وطن معرفی کرده است. در این شعر، شاعر از مضامین حماسی بهره برده و وطن را محور هدف خود قرار داده و با سود جستن از احساسات و عواطف ملی مبنی بر عشق به آب و خاک و دعوت به اتحاد به این مهم اشاره دارد که تنها راه به حاشیه کشیده نشدن وطن و برپاشدن عدالت، همراهی و هماهنگی است و این‌گونه سعی دارد تا با رسالت قلم خود، وظیفه‌‌اش را نسبت به میهن ادا کند.

شعر زیر با زبانی پندگونه، ایرانیان را خطاب قرار داده و جنگ و جدال‌های خانگی را مسبب به فنا رفتن ملت، بدبختی دولت و تباه شدن وطن می‌داند و با تصویری از غارت و ویرانگی شمال و جنوب ایران، پایتخت را مرکز ضدیت‌ها و هرج مرجی معرفی می‌کند که به واسطه‌ی آن، وطن به حاشیه کشیده شده است. شاعر با زبانی تلخ، تعصب، حمیت و شرف ایرانیان را زیرسوال می‌برد.کاربرد وسیع واژه‌های ایرانی و ایرانیان و تحرکات ملی، نشان از پررنگ بودن شعارهای ملی نزد جنگلی‌هاست، چنان‌که در این اشعار با خطاب قرار دادن آن‌ها سعی در تأکید تبار اصیل ایرانی آن‌ها دارد. نمونه‌‌:

آخر‌ای ایرانیان، تا چند جنگ خانگی/ جملگی از یک نژادید آخر چرا بیگانگی
مملکت پامال شد، دولت گدا، ملت فنا/ ما به فکر خودپرستی، این بود مردانگی؟
پایتخت مملکت، ضدیت و قال و مقال/ در شمال و در جنوبش غارت و ویرانگی (سال اول، شماره‌ی۱۲، ص۷).

دفاع از وطن در برابر بیگانگان
دفاع از وطن، شالوده‌ی ادبیات حماسی است: دفاع از وطن و آرمان‌ها و عقاید مردمان وطن. حضور بیگانگان و خیانت خائنان به وطن، درکنار تبعات این حضور و آن همراهی، از موضوعات مهم در شعر این دوره است، که خود گواه عمق دردهای حاصل از اوضاع نامنظم ایران است. نمونه:

… اَمه وطن خائنین سعی بکود تا که ببو / خاک سیابختی اَمه ایران سر، طهران سر
… ایران قبر بکنیم آیت الحمد بخوانیم/ تحویل انگلیس بدیم از فارس تا گیلان سر
ای انگلیس،‌ای انگلیس تره دورادور واز بکن/ هر چی تی دیل دره، باور شیراز سر کرمان سر
اگر ته بازو زور دره تره دانی تو پهلوان/ چره ته زوره خرج ندی اطریش سر، آلمان سر
اما تو خاطر جمع ببو تا جنگلین زنده اِسن/ تره وانالن تا بِسی آن خاک نوشروان سر
ایرانیان ایرانیان همت کنید همت کنید/ گر انگلیس دس بیابه مملکت کیان سر
ای براران بایید بایید توپ و تفنگ باورید/ اتا فنوزکان بزنیم آن دشمن انسان سر( سال اول، شماره‌ی۱۷،ص۷).

شاعر در این شعر گیلکی، از یک سو مخالفت با دولت‌های بیگانه و از سویی دیگر به بیرون راندن این دولت‌های استعمارگر ازکشور اشاره دارد. بخشی از شعر بالا به سوگواری برای ایران اختصاص دارد که به دست خائنین و نابخردان، تحت سلطه‌ی انگلیسی‌ها خواهد رفت. همچنین با نام بردن از دو شهر شیراز و کرمان به شکل‌گیری و حضور پلیس جنوب و تسلط آن به شهرهای جنوبی نیز اشاره دارد.

در بخش دیگر، شاعر برای انگلیس خط و نشان می‌کشد و زور و قدرتش را به سخره می‌گیرد و به مردم اطمینان می‌دهد، تا جنگلی‌ها زنده هستند، دست انگلیس به خاک انوشیران نمی‌رسد. شاعر با تهییج و دعوت از مردم می‌خواهد با همت در مقابل آن بایستند و با توپ و تفنگ این دشمن ایران را سربه‌نیست کنند.

ادبیات حماسی، مضمون و محتوای خاصّی دارند و بیشتر، تاریخ اوّلیه‌ی ملّت‌ها را بازگو می‌کند. در تاریخ، ادبیّات ملّت‌ها در دوران خاصّی به وجود می‌آیند؛ از این رو، اوج حماسه‌سرایی در ادبیّات هر ملّت زمانی‌است که ملّت‌ها به تجدید حیات ملّی خود نیاز و توجّه دارند و یادآوری شکوه گذشته، وسیله‌ای برای تقویت روح ملّی و ایجاد اتّحاد در میان مردم است (مکارمی‌نیا، ۱۳۸۳: ۱۶). نمونه:

خیزید ایرانیان دور شویم از نفاق/ که از نفاق اوفتاده ماه وطن در محاق
آه که ما غافلیم ز حال زار وطن/ که شد ز باد نفاق خزان بهار وطن
اگر چه داده است، خصم، خرمن ما را به باد/ شکوه نما، کم ز غیر ز خویشتن داد داد
چرا که خارج شدیم از ره و رسم و داد/ علاج این درد نیست جز اتحاد اتحاد (سال اول، شماره‌ی ۲۹، ص۷).

شاعر در این نمونه از دخالت بیگانگان در امورات وطن، احساس خطر کرده و راه ‌حل گره‌گشایی این امر را اتحاد مردمی می‌داند و در حد توان خود سعی بر آگاه‌سازی و بیداری افراد ناآگاه داشته و به غفلت‌ها و شکوه‌های نابه‌جا اشاره دارد.

وطن‌دوستی در اشعاری از این دست که پای قدرت بیگانگان در میان باشد، از پررنگ‌ترین ویژگی‌های شعری‌ محسوب می‌شود. در جنگ و دفاع، موضوع اقلیم، آب و خاک و وطن همیشه اهمیّت داشته ‌است و از عوامل تحریض و تحریک به حساب می‌آمده و به همین دلیل، دفاع از وطن و هشدار به بیگانگان در اشعار ملی، بسامد زیادی دارد. نمونه:

ذلت روس ار بریطانی به عبرت بنگرد/ پیش ازین پا نفشرد در ذلت این مرز و بوم
انگلیس عاجزکشی بس، ورنه دست روزگار/ سوی تو معطوف دارد، شومی اعمال شوم
گر نگردد محو، بنیاد شقاوت در جنوب/ از شمال و شرق و غرب آرند بر محوش هجوم (سال اول، شماره‌ی ۲۵، ص ۷)

در این شعر، نوعی هشدار و عرض‌اندام وطنی در برابر اهداف استعمارگرانه به چشم می‌خورد. شاعر این شعر از یک سو به بریتانیا گوشزد می‌کند که اگر ذلت روسیه را عبرت خود قرار دهد، بیش از این به ذلت مردم ایران پافشاری نخواهد کرد و از سوی دیگر انگلیس را از بازگشتن اعمال شومش به خود آگاه می‌کند. در بیت سوم که نوعی دعوت همگانی از مردم چهارگوشه‌ی ایران است، عزم جزم کرده برای مبارزه با استعمار و دفاع از وطن، شقاوت کشورهای خارجی را به تصویر می‌کشد.

وطن و امید به آینده
یکی از نمودهای چهره‌های وطن در اشعار حماسی و اجتماعی، امید به آینده است که در ابیات اشعار منتشر شده در روزنامه‌ی جنگل نیز به چشم می‌خورد. چرا که راه برون‌رفت از مشکلاتی که جنگ، تباهی و حضور بیگانگان در وطن را پدید آورده، امید به روزهای روشن است. چنان‌که در ابیات زیر نیز مفاهیمی چون: اتحاد، امید به آینده، رفع‌اندوه و سرخوردگی و احیای حس وطن‌دوستی مشهود است. نمونه:

مژده‌ای دل که رخ صلح، عیان خواهد شد/ جنگ بین‌المللی رو به کران خواهد شد…
روسِ آزاد، ترقی به وطن خواهد داد/ تکیه بر تربیت و علم مدن خواهد داد
کمک خویش به ایران خواهد داد/ ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد
خسته شد جنگ ستمگر، ببریدش صحبت/ با طرفدار وی اصلا، نکنیدش صحبت…
باد، خواهان وطن، زنده روانش خشنود/ باد بدخواه وطن مرده نامش مردود
بسراید دهقان بهر وطن نغز سرود/ حافظ از بهر تو آمد سوی اقلیم وجود (سال اول، شماره‌ی ۸، ص۶ و ۷)

روزنامه‌ی جنگل درباره‌ی عملکرد روس‌ها سیاست مشخص و معینی داشت. انتقاد سرسختانه از عملکرد و هم‌دستی روسیه‌ی سزاری با انگلیسی‌ها در تخریب ایران بخشی از نوشته‌ها و اشعار روزنامه بود. اما با وقوع انقلاب در روسیه، انتقاد به خوش‌بینی و تعریف تبدیل شد. در شعر بالا نیز شاعر ضمن امیدواری برای پایان یافتن جنگ بین المللی و برقراری صلح، چشم امید به روسیه‌ی آزاد دوخته است تا به وطن، علم و تربیت و پیشرفت هدیه کند. شاعر در این شعر با تضمین از ابیات حافظ، در مذمت جنگ و دور شدن از طرفداران آن سعی دارد، تصویری از صلح و آرامش وطن را به تصویر بکشد.

سخن آخر، آن‌که شاعران گیلانی و جنگلی‌ها در روزنامه‌ی جنگل، اشعاری خلق و ثبت کردند که به نوعی بازخوانی فراز و نشیب‌های تاریخ آن دوران است. اشعار روزنامه‌ی جنگل در حوزه‌ی وطن با عشق به میهن، دفاع از آن در برابر بیگانگان و همچنین با دورنمایی امیدبخش به آینده، پیوند خورده است. چهره‌ی وطن در اشعار روزنامه‌ی جنگل، ابزاری برای انتقال و بیان خواسته‌های مردم و رویارویی با بیداد زمانه است. چهره‌ی تاثیرگذاری که به عنوان بستری مناسب برای شکل‌گیری سایر مؤلّفه‌‌های هویت ملّی عمل کرده تا حس همگرایی ملّی را در همراهان روزنامه ایجاد کند.

با مطالعه‌ این اشعار می‌توان به روشنی دریافت که وطن به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در بطن اکثر اشعار نشسته است. اشعار این روزنامه در کنار سایر بخش‌ها، به صورت هدف‌مند، توانسته بار رسالت اجتماعی را به دوش بکشد و با مضامین و مفاهیمی پیرامون وطن‌دوستی و دفاع از آب و خاک، موجب تهییج مردم، ارتباط و همراهی آن‌ها در این مسیر دشوار باشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...