انتشارات سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، کتاب «روزنامه اتحاد» را در۴۶۷ صفحه چاپ و روانه بازار نشر کرد.

به گزارش ایرنا، کتاب «روزنامه اتحاد» شامل ۸۲ شماره به علاوه سه شماره فوق العاده این روزنامه از تاریخ ۲۹ جمادی الثانی۱۳۳۲ تا ۳ رجب المرجب ۱۳۳۳ و ۱۶ صفحه دست نویس به خط میرزا محمد کاظم اذکائی است.

این روزنامه در تاریخ ۲۹ جمادی الثانی۱۳۳۲ هـ.ق به صاحب امتیازی و مدیریت شیخ موسی دستجردی(نثری همدانی)- رییس فرهنگ همدان هفته ای دوبار انتشار یافت که پس از انتشار۲۴ شماره، امتیاز روزنامه به سید محمد یوسف زاده (غمام همدانی) واگذار شد.

روزنامه اتحاد در دوران نشر خود به اتحاد و اتفاق مجاهدین صدر مشروطیت یاری کرد و از طرفی چون مدیران آن بر وقایع جنگ جهانی اول در خطه غرب ایران واقف بودند مطالب خواندنی و ارزنده ای در آن به چاپ رساندند که حتی امروزه جزو مطالب خواندنی محسوب می شود.

از دیگر مشخصه های این روزنامه می توان به جمله «این روزنامه طرفدار آزادی و استقلال ایران و مسلکش دعوت به اتحاد و اتفاق است» که به عنوان تیتر ثابت صفحه در پایین نشانه «اتحاد» درج می شد اشاره کرد که این جمله از شماره سوم به «روزنامه آزاد ملی است» خلاصه شد.

این اثر به اهتمام مهدی به خیال و با مقدمه پرویز اذکائی به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...