آئین رونمایی از دو کتاب «آدم‌های ساکت» و «برای زندگی» تالیف وحید حجتی نیکو در هتل پردیسان مشهد با حضور اهالی شعر و ادب برگزار شد.

آدم‌های ساکت وحید حجتی

به گزارش کتاب نیوز؛ در این رویداد محمد حقیقت خواه، دبیر انجمن ادبی نويسندگان اهل قلم خراسان، جواد نعیمی، مترجم و نویسنده کودک و نوجوان و برخی از شعرا و نویسندگان انجمن ادبی اهل قلم خراسان ضمن ارائه قطعاتی از آثار ادبی خود، به پاسداشت زبان و شعر و ادب پارسی پرداختند.

وحید حجتی نیکو (1364- ) دارای دکترای ارتباطات اجتماعی از دانشگاه تهران است که با تخلص منتظر خراسانی در اشعار خود شناخته می‌شود.

حجتی نیکو در کتاب «آدم‌های ساکت» طی بیش از ۲۰۰ مصاحبه در باب نقاط عطف زندگی افراد مختلف، نظریه تحرک اجتماعی را دنبال کرده است. در این نظریه عوامل اجتماعی حرکت افراد در طبقات اجتماعی از قبیل سبک زندگی، موفقیت‌های کاری و تحصیلی، رشد شخصیت و ارتباطات اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرند.
کتاب «آدم‌های ساکت» در 275صفحه به همت انتشارات سیمرغ خراسان به بازار نشر عرضه شده است.

رونمایی

کتاب «برای زندگی» نیز شامل ۹۴ قطعه شعر در قالب غزل و رباعی است. از حجتی نیکو پیش از این مجموعه شعر «یک عشق» منتشر شده بود:

آری تو خداوندی و چشمان خودت را
آنگونه که زیباتر از این نیست کشیدی
بر صفحه عشاق مرا با غم هجران
یک مرد که تنهاتر از این نیست کشیدی
دوری کنی و باز برای خودت اینجا
یک سینه که شیداتر از این نیست کشیدی
ایام فراق است و تو در حلقه چشمم
یک قطره که دریاتر از این نیست کشیدی

«برای زندگی» در ۱۰۲ صفحه و توسط انتشارات سیمرغ خراسان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...