دانته آلیگیری در «کمدی الهی» [La Divina Commedia] از سفر خیالی خود به دوزخ، برزخ و بهشت می‌گوید.

خلاصه کمدی الهی» [La Divina Commedia] هنری فرانسیس کری [Henry Francis Cary]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از هنرآنلاین؛ این کتاب شاعرانه از شاهکارهای ادبی جهان به‌شمار می‌آید و توسط هنری فرانسیس کری [Henry Francis Cary] تلخیص شده است. «کمدی الهی» شرح سفر دانته در رویا به دوزخ، برزخ و بهشت است. دانته با راهنمایی و همراهی ویرژیل شاعر رومی، از دوزخ و برزخ می‌گذرد و عذاب شخصیت‌های تاریخی را می‌بیند. دانته در بهشت با راهنمایی معشوقه زمینی بئاتریس به دیدار عشق الهی نائل می‌شود.

در بخشی از مقدمه مترجم آمده است: «در شب آدینه (جمعه مقدس) سال ۱۳۰۰ میلادی به‌گاه ۳۵ سالگی و در میانه عمر هفتاد ساله‌اش شاعر، سرگردان در جنگلی تاریک و غم‌فزاست که تپه‌ای می‌بیند و ره‌سپار آن تپه می‌شود. اما ناگهان سه حیوان وحشی راه بر او می‌بندند. پس دلسرد و ناامید گشته که در این هنگام ویرژیل شاعر باستانی رومی نمایان می‌شود و به‌عنوان راهنما و استادی محبوب در دوزخ و برزخ همراهی‌اش می‌کند. در بهشت راهنمای دانته و الهام‌بخش او بئاتریس است. او همچنان که به همرهی بئاتریس از فلکی به فلک دیگر صعود می‌کند سیمای او را درخشان‌تر و نیکوتر می‌یابد».

در سرود دوازدهم (دوزخ) می‌خوانیم: «از راهی ناهموار به دایره هفتم فروآمدیم. مکانی با شدیدترین عذاب‌ها. دانته و راهنمایش با جانوری نگهبان روبه‌رو شدند که نیمی گاو و نیمی انسان بود. خشم و غضبش ویرژیل را بر آن داشت که به پایین گذرگاه روند و به مکانی رسند نزدیک به رود خون. در آنجا کسانی مجازات می‌شدند که مرتکب خشونت به هم‌نوع خود شده بودند. در آن هنگام گروهی از قنطورس‌ها که نیم انسان و نیم اسب بودند و با تیر و کمان بر کرانه رودخانه می‌دویدند، از میان خون نمایان شدند. و سه تن از آنان در پای تپه روبه‌روی رهروان ما درآمدند. تا اینکه ویرژیل توانست متقاعدشان کند که یکی از آنان تا آن سوی رودخانه برپشت خویش آن‌ها را حمل کند. او در این گذرگاه دانته را از مسیر رود و کسانی که کیفر می‌شدند آگاه کرد».

کتاب «کمدی الهی» دانته آلیگیری (شاعر و نویسنده ایتالیایی) از مجموعه «خلاصه کلاسیک‌های جهان» با ترجمه هنگامه دیانتی در 170صفحه و با قیمت ۵۸ هزار تومان از سوی نشر نفیر منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...