عزم جزم کرده است تا به امریکا برود و به دختر محبوب خود بپیوندد. اما این سه هفته تنهایی برایش گران تمام می‌شود. وسوسه‌های قدیمی دوباره به سراغش می‌آیند و شعار حزب، که شعار خود او شده است،‌ آمرانه‌تر از گذشته در ذهنش بیدار می‌شود: «هرجا که قوی‌تری هست همیشه جانب ضعیف‌تر را بگیر.»

از راه رسیدن و بازگشت [Arrival and Departure] آرتور کستلر
از راه رسیدن و بازگشت
[Arrival and Departure]. رمانی از آرتور کستلر (1) (1905-1983)،‌ نویسنده یهودی مجارستانی‌تبار و انگلیسی‌زبان، که به سال 1943 منتشر شد. پتر اشلاوک (2)، روشنفکر هجده ساله شیفته کمونیسم، بازداشت می‌شود و مورد شکنجه قرار می‌گیرد. اما به چیزی اعتراف نمی‌کند و رفقایش را به خطر نمی‌اندازد. پس از سه سال تحمل زندان، سرانجام موفق به فرار می‌شود، مخفیانه سوار کشتی می‌شود و خود را به یک کشور بی‌طرف می‌رساند. او نجات یافته است، ولی فکر و ذکرش فقط این است که به آنجا بازگردد و دوباره به مبارزه بپردازد. ولی امر به این آسانی نیست. حساب قرطاس‌بازی و تشریفات اداری را نکرده است. مانند همه کسانی که به آنجا آمده‌اند و در آرزوی جانبازی به سر می‌برند، باید صبر کند. چون ناچار است که پنهان بماند اندوخته‌اش اندک اندک کاهش می‌یابد. پس چرا گوش به سخن مقامات ندهد و کوششی نزد امریکاییان نکند؟ دیدار یکی از زنان هموطنش که پزشک روانکاو است در تصمیم او مؤثر می‌افتد. آن زن او را به خانه خود می‌برد و به او کمک می‌کند. در آنجا با دختر جوانی به نام اودت که از رنجدیدگان جنگ است آشنا می‌شود و به او دل می‌بازد. اما عزیمت ناگهانی آن دختر ضربه روانی شدیدی بر او وارد می‌آورد. ذهنش در معرض برخورد تناقضات بی‌شماری قرار می‌گیرد. آیا برطبق ادعای سونیا، میل به دلاوری و فداکاری در او مبتنی بر عقده مجرمیت نیست؟ پتر مدت دو هفته درگیر بیماری می‌شود، اما پزشک مواظب اوست. سونیا کمکش می‌کند تا این کلاف سردرگم را بگشاید و از منشأ دردهای خود آگاه شود و با آنچه نمی‌خواهد با آن رو در رو شود مقابله کند. سلامتی سریعاً به او روی می‌آورد و پتر دست از شجاعتی برمی‌دارد که او را به سوی «هدفهای از دست رفته» و مبارزه‌های دون کیشوت‌وارِ بی‌حاصل می‌رانْد.

توهمات خود را کناری می‌گذارد و تکالیف خیالی را از ذهن خود دور می‌کند. به یمن روشن‌بینی و علم به نیات حقیقی که محرک اعمالش بوده است اندکی پیش از عزیمت سونیا سلامتیش کامل می‌شود. از این پس فرصت صبرکردنش بسیار کوتاه است. عزم جزم کرده است تا به امریکا برود و به دختر محبوب خود بپیوندد. اما این سه هفته تنهایی برایش گران تمام می‌شود. وسوسه‌های قدیمی دوباره به سراغش می‌آیند و شعار حزب، که شعار خود او شده است،‌ آمرانه‌تر از گذشته در ذهنش بیدار می‌شود: «هرجا که قوی‌تری هست همیشه جانب ضعیف‌تر را بگیر.» اوج مضحکه آنجاست که روز پیش از حرکتش با یک نفر فاشیست آشنا می‌شود که با او سوار کشتی می‌شود و او را مجذوب افکار فاشیستی خود می‌کند. پتر بیش از این تاب نمی‌آورد و از آن کشتی که به جانب بی‌اعتنایی و ایمنی پیش می‌رفت می‌گریزد و دوباره به مقابله خطرها و شکنجه و مرگ می‌رود تا از آن هدف پوچی که با همه وجودش به آن ایمان دارد، یعنی آزادی، دفاع کند. این کتاب نیز مثل با تاریکی در نیمروز و وصیت‌نامه اسپانیایی و دزدان شب (3) یکی از بهترین کتابهای آرتور کستلر است.

ابوالحسن نجفی. فرهنگ آثار. سروش

1.Arthur Koestler 2.Peter Slavek 3.Thieves in the Night

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دختری نوجوان، زیبا و در آستانه‌ بلوغ است و به خاطر فقر خانواده‌اش در یک محله‌ بدنام زندگی می‌کند... خواهرش نیز یک زن بد نام است... با رسیدن به سن بلوغ باید کار خواهر بزرگترش را انجام دهد تا کمک خرج خانواده باشد... پسر یک راهب ریاکار بودایی است... عاشق میدوری می‌شود اما خجالت می‌کشد از اینکه عشقش را به میدوری اظهار کند؛ به‌رغم اینکه همانند سایر همبازیان خود به کار خواهر بزرگتر میدوری آگاه است ...
تمایل به مبادله و خرید و فروش انگیزه‌های غریزی در انسان‌ها نیست، بلکه صرفاً پدیده‌ای متاخر است که از اروپای قرن 16 آغاز می‌شود... بحران جنگ جهانی اول، رکود بزرگ و جنگ جهانی دوم نتیجه عدم تعادل بین آرمان بازار و رفاه اجتماعی و ناتوانی هرگونه ضدجنبش اجتماعی، نظیر سوسیالیزم و کمونیزم، برای کاهش تنش‌ها بود... تاریخ انگلیس، از جنبش حصارکشی در قرن شانزدهم تا لغو قانون حمایت از فقرا در 1834، تاریخ کالایی سازی جامعه و طبیعت است... نئولیبرال‌ها و فاشیست‌ها همچنان مشغول آرمانشهر بازارند! ...
سنت حشره‌شناسی در ایران به دانشکده‌های کشاورزی پیوند خورده و خب طبعا بیشتر پژوهشگران به مطالعه حشرات آفت می‌پردازند... جمله معروفی وجود دارد که می‌گوید: «ما فقط چیزهایی را حفاظت می‌کنیم که می‌شناسیم»... وقتی این ادراک در یک مدیر سازمانی ایجاد شود، بی‌شک برای اتخاذ تصمیمات مهمی مثل سم‌پاشی، درختکاری یا چرای دام، لختی درنگ می‌کند... دولت چین در سال‌های بعد، صدها هزار گنجشک از روسیه وارد کرد!... سازمان محیط زیست، مجوزهای نمونه‌برداری من در ایران را باطل کرد ...
چه باور کنید و چه نکنید، خروج از بحران‌های ملی نیز به همان نظم و انضباطی نیاز دارند که برای خروج از بحران‌های شخصی نیاز است... چه شما در بحران میانسالی یا در بحران شغلی گرفتار شده باشید و چه کشور شما با کودتا توسط نظامیان تصرف شده باشد؛ اصول برای یافتن راه‌حل خروج از بحران و حرکت روبه جلو یکسان است... ملت‌ها برای خروج از تمامی آن بحران‌ها مجبور بودند که ابتدا در مورد وضعیت کنونی‌شان صادق باشند، سپس مسئولیت‌ها را بپذیرند و در نهایت محدودیت‌های‌شان را کنار بزنند تا خود را نجات دهند ...
در ایران، شهروندان درجه یک و دو و سه داریم: شهرنشینان، روستانشینان و اقلیت‌ها؛ ما باید ملت بشویم... اگر روستاییان مشکل داشته باشند یا فقیر باشند؛ به شهر که می‌روند، همه مشکلات را با خود خواهند برد... رشدِ روستای من، رشدِ بخش ماست و رشدِ شهرستانِ ما رشد استان و کشور است... روستاییان رأی می‌دهند، اهمیت جدولی و آماری دارند اهمیت تولیدی ندارند! رأی هم که دادند بعدش با بسته‌های معیشتی کمکشان می‌کنیم ولی خودشان اگر بخواهند مولد باشند، کاری نمی‌شود کرد... اگر کسی در روستا بماند مفهوم باختن را متوجه ...