یک رمان حقوقی جذاب | آرمان ملی


جان گریشام [John Grisham]، یکی از مشهورترین نویسندگان داستان‌های حقوقی و جنایی، با بیش از ۳۰۰ میلیون نسخه فروش در سراسر جهان، به عنوان یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان در دنیای ادبیات شناخته می‌شود. او در آثارش توانسته است با روایت‌های پرکشش، پیچیده و پر از تعلیق، میلیون‌ها خواننده را مجذوب کند. از زمانی که در سال ۱۹۸۹ اولین رمانش «زمانی برای کشتن» منتشر شد، گریشام به یکی از برجسته‌ترین نویسندگان داستان‌های حقوقی تبدیل شد و همچنان با آثار جدید خود در صدر پرفروش‌ها قرار دارد.

جان گریشام [John Grisham] خلاصه رمان یپسران بیلوکسی» [The Boys from Biloxi]

جدیدترین اثر او، «پسران بیلوکسی» [The Boys from Biloxi]، نیز توانست پس از انتشار به سرعت در صدر فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گیرد و توجه منتقدان را جلب کند. این کتاب با ترجمه الهه شمس از سوی نشر مروارید منتشر شده است.

در «پسران بیلوکسی»، گریشام داستان دو پسر از خانواده‌های مهاجر را روایت می‌کند که از کودکی دوستان صمیمی بوده‌اند، اما در بزرگسالی سرنوشت متفاوتی پیدا می‌کنند. کیت رودی و هیو مالکو، دو شخصیت اصلی داستان، در دهه ۶۰ میلادی در شهر ساحلی بیلوکسی در ایالت می‌سی‌سی‌پی بزرگ می‌شوند. این شهر که در ظاهر به دلیل سواحل زیبا، تفریحات ساحلی و صنعت غذاهای دریایی شناخته می‌شود، در پشت پرده، دنیای تاریکی از فساد، جرم و جنایت را پنهان کرده است. پدر کیت رودی یکی از دادستان‌های معروف است که تصمیم دارد فساد را از بین ببرد و به قانون در بیلوکسی حاکم کند. در مقابل، پدر هیو مالکو از چهره‌های معروف دنیای زیرزمینی و تبهکاران محلی است که بر بسیاری از جنایت‌ها و فسادها در این شهر کنترل دارد.

کیت و هیو که روزگاری در زمین بیسبال دوستان نزدیکی بودند، در بزرگسالی به دو جبهه‌ی متضاد پیوسته‌اند. کیت پس از فارغ‌التحصیلی از دانشکده حقوق، تصمیم می‌گیرد در راه پدرش قدم بگذارد و به مبارزه با فساد بپردازد. او به عنوان وکیل و سپس به عنوان نامزد دادستانی، تصمیم دارد تا باندهای تبهکاری که بر شهر حکومت می‌کنند را از بین ببرد. در طرف مقابل، هیو به دنیای شب‌نشینی و فساد شهری می‌پیوندد و در دنیای پنهانی از قمار، فحشا و تجارت مواد مخدر و مشروبات الکلی غیرقانونی فعالیت می‌کند. داستان این دو دوست که در دو دنیای مختلف قرار دارند، به تدریج به یک تقابل سرنوشت‌ساز در دادگاه می‌رسد که نه تنها سرنوشت شخصی این دو، بلکه سرنوشت شهر بیلوکسی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

یکی از ویژگی‌های برجسته این رمان، شخصیت‌های پیچیده و چندلایه است. گریشام در این اثر با دقت و مهارت خاصی شخصیت‌های اصلی و فرعی را خلق کرده و دنیای درونی و بیرونی آن‌ها را به خوبی به تصویر کشیده است. کیت رودی، که تحت تأثیر پدرش وارد دنیای قانون و عدالت شده، فردی است که با تمام وجود به مبارزه با فساد می‌پردازد، حتی اگر این مبارزه به قیمت از دست دادن دوستان قدیمی‌اش تمام شود. در مقابل، هیو مالکو با قدرت و پولی که از دنیای زیرزمینی به دست می‌آورد، دنیای فاسدی را می‌سازد که در آن قانون معنایی ندارد. این دو شخصیت، هر کدام نماینده دو دنیای کاملاً متفاوت از نظر اخلاقی و اجتماعی هستند که در نهایت در دنیای دادگاه به هم برخورد می‌کنند.

منتقدان و نشریات معتبر در ستایش این رمان نوشته‌اند که گریشام در «پسران بیلوکسی» بار دیگر توانسته است همان سبک خاص و پرکشش خود را به نمایش بگذارد. به گفته دیلی میل، «همان‌طور که از گریشام انتظار می‌رود، پیچش‌های داستانی بی‌نظیری در این رمان وجود دارد که خواننده را تا پایان در تعلیق نگه می‌دارد. این داستانی استثنایی است که خواننده را مشتاق می‌کند تا هرگز نخواهد این رمان تمام شود». یو‌اس‌ای تودی نیز در نقد خود آورده است: «یک داستان حقوقی پرکشش که در آن دوستی‌های قدیمی در برابر تضادهای اخلاقی قرار می‌گیرند. گریشام یک استاد مسلم در ایجاد تعلیق است و این رمان نیز از این قاعده مستثنی نیست». نیویورک تایمز نیز در مورد کتاب نوشته است: «گریشام در این اثر، با مهارتی بی‌نظیر، چگونگی فاسد شدن یک شهر و نبرد برای بازگرداندن عدالت را به تصویر می‌کشد. خوانندگان از اولین صفحه تا آخرین خط، درگیر یک درام حقوقی پرتنش خواهند شد.»

درنهایت، «پسران بیلوکسی» یک رمان حقوقی جذاب و پر از تعلیق است که خواننده را تا پایان درگیر خود می‌کند. گریشام با خلق داستانی پیچیده از دنیای جنایت و فساد، دو شخصیت اصلی را به چالش‌های اخلاقی و قانونی می‌کشد که هیچ‌کس نمی‌تواند از آن‌ها صرف‌نظر کند. این کتاب نه تنها یک داستان حقوقی جذاب است، بلکه یک بررسی عمیق از فساد، عدالت و دوستی‌های از دست رفته است. اگر به داستان‌های حقوقی و جنایی علاقه دارید، «پسران بیلوکسی» قطعاً یکی از بهترین آثار جان گریشام است که نباید از دست داد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...