سنت اگزوپری به حیوانات وحشی زیادی دسترسی نداشت، بنابراین نقاشی‌هایش را بر اساس چیزهایی که توانست بیابد پایه‌ریزی کرد. با الهام‌ گرفتن از زندگی شخصی‌اش، او بسیاری از کاراکترها را از روی شخصیت‌های واقعی الگوبرداری کرد. سگ پشمالوی دوستش گوسفند شد و سگ باکسرِ خودش، ببر... «شازده کوچولو» اولین بار در سال ۱۹۴۳ به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی در ایالات متحده منتشر شد. با توجه به دیدگاه‌های سیاسی جنجالی او، کتاب‌های اگزوپری در فرانسه اجازه انتشار نیافت.


داستان محبوب آنتوان دو سنت اگزوپری درباره یک خلبان و شاهزاده بیگانه، از زمان انتشارش در سال ۱۹۴۳ مایه لذت خوانندگان بسیاری بوده است. حتی اگر «شازده کوچولو» را از بر باشید، احتمالا یک چیزهایی را درباره‌اش نمی‌دانید.

1. سنت اگزوپری چیزهایی درباره بیابانی می‌دانست که هواپیما در آن سقوط کرد
هنگامی که اگزوپری تصادف راوی داستان در صحرای بزرگ آفریقا را در ابتدای کتاب ترسیم می‌کرد، در واقع از چیزی می‌نوشت که تجربه کرده بود. با اینکه امروز او عمدتا با «شازده کوچولو» شناخته می‌شود اما او پیش از جنگ جهانی دوم یک خلبان و نویسنده اشرافی بود که مسیرهای پُستی آفریقا و آمریکای جنوبی را پرواز می‌کرد و حتی به عنوان خلبان آزمایشی فعالیت می‌کرد. در طی تلاش برای شکستن رکورد سریع‌ترین سفر بین پاریس و سایگون، هواپیمای اگزوپری در ۱۲۵ مایلی قاهره سقوط کرد.

2. شاید «پری دریایی کوچولو» الهام‌بخش سنت اگزوپری برای نوشتن «شازده کوچولو» بود
 منشا اصلی «شازده کوچولو» سال‌هاست مورد بحث است. یک تئوری شایع در مورد کتاب این است که اگزوپری از داستان افسانه‌ای هانس کریستین اندرسون الهام گرفته است. در اوایل دهه ۱۹۴۰ هنگامی که اگزوپری به خاطر جراحات بسیار ناشی از سقوط هواپیما در بیمارستان بستری و حوصله‌اش سر رفته بود، دوستش آنابلا تصمیم می‌گیرد برایش داستانی بخواند -«پری دریایی کوچولو»- که اگزوپری را به این فکر می‌اندازد که داستان خودش را بنویسد.

3. سنت اگزوپری «شازده کوچولو» را در زمان تبعید خودخوسته‌اش در ایالات متحده در جریان جنگ جهانی دوم نوشت
اگزوپری تا زمان اختلاف میان فرانسه و آلمان در سال ۱۹۴۰ که منجر به مرخص کردن نیروهای فرانسوی از خدمت شد، خلبان نیروی هوایی فرانسه بود. با توجه به عقاید ضعیف چارلز دوگل، رهبر فرانسه، اگزوپری از پیوستن به نیروی هوایی سلطنتی امتناع کرد و به جایش به ایالات متحده رفت؛ جایی که تلاشش برای تشویق دولت برای ورود به جنگ علیه آلمان‌ها ناکام ماند.

4. کانسوئلو، همسر سنت اگزوپری الهام‌بخش گل شازده کوچولو بود
آنتوان و کانسوئلو رابطه بی‌ثباتی داشتند و اغلب اوقات دور از یکدیگر زندگی می‌کرد. اما کانسوئلو همیشه منبع الهام او باقی ماند. همانطور که سنت اگزوپری کانسوئلو را نزدیک به قلبش نگه می‌داشت، شازه کوچولو از گلش محافظت می‌کرد. اگرچه شازده کوچولو در سفرش با گل‌های دیگری مواجه می‌شود (در مورد سنت اگزوپری با زنان دیگر) روباره به او یادآوری می‌کند که گلش برایش منحصر به فرد است زیرا «برای همیشه مسئول چیزی می‌شوی که اهلی‌اش کردی.»

5. نوشتن و تصویرسازی شازده کوچولو، هر دو به عهده سنت اگزوپری بود
سنت اگزوپری خودش تمام تصاویر ساده داستان را با آبرنگ کشید. او خودش را یک هنرمند نمی‌دانست اما همیشه در حال خط‌خطی و کشیدن آدم‌های کوچولو روی تکه‌های کاغذ بود.

شازده کوچولو

6. او مجبور بود مدل‌های تصویرسازی را از بر بکشد
سنت اگزوپری به حیوانات وحشی زیادی دسترسی نداشت، بنابراین نقاشی‌هایش را بر اساس چیزهایی که توانست بیابد پایه‌ریزی کرد. با الهام‌ گرفتن از زندگی شخصی‌اش، او بسیاری از کاراکترها را از روی شخصیت‌های واقعی الگوبرداری کرد. سگ پشمالوی دوستش گوسفند شد و سگ باکسرِ خودش، ببر.

7. یکی از شخصیت‌های اصلی هرگز به خواننده نشان داده نشد
عجیب اینکه خلبان، راوی و یکی از شخصیت‌های کلیدی داستان هرگز در کتاب نشان داده نمی‌شود. در نمایشگاهی که در سال ۲۰۱۴ در کتابخانه و موزه مورگان در نیویورک برگزار شد، بسیاری از نقاشی‌های منتشرنشده سنت اگزوپری، ازجمله تصویر این خلبان که در کنار هواپیمایش دراز کشیده، به نمایش گذاشته شد.

8. اورسن ولز می‌خواست به کمک والت دیزنی از این رمان کوتاه اقتباس کند
به ظاهر ولز چنان تحت تاثیر این داستان قرار گرفته بود که روز بعد از خواندنش حق ساخت فیلم آن را خریداری کرد. او می‌خواست با والت دیزنی کار کند و حتی از دیزنی خواست تا جلوه‌های ویژه آن را تقبل کند، اما این دو هنرمند برجسته به عنوان همکار چندان خوب از آب در نیامدند. دیزنی احساس کرد که این فیلم کار خودش را تحت الشعاع قرار می‌دهد.

9. سنت اگزوپری هرگز «شازده کوچولو» را در زادگاه خود منتشر شده ندید
«شازده کوچولو» اولین بار در سال ۱۹۴۳ به زبان‌های فرانسوی و انگلیسی در ایالات متحده منتشر شد. با توجه به دیدگاه‌های سیاسی جنجالی او، کتاب‌های اگزوپری به راحتی در کشورش فرانسه اجازه انتشار نمی‌یافت. و تا زمان آزادی فرانسه این کتاب در زادگاه اگزوپری در دسترس نبود.

10. «شازده کوچولو» به بیش از ۲۵۰ زبان زنده دنیا ترجمه شده است
«شازده کوچولو» یکی از بیشترین کتاب‌های خوانده‌شده و ترجمه‌شده در جهان است که داستانش اغلب در مدارس به عنوان ابزار یادگیری یک زبان دیگر استفاده می‌شود. سبک مختصر این کتاب، آن را برای ترجمه بسیار مناسب کرده است. در سال ۲۰۰۵ «شازده کوچولو» به یک زبان سرخ‌پوستی شمال آرژانتین به نام توبا ترجمه شد. این نکته از آنجا قابل تامل است که تاکنون تنها کتابی که به این زبان ترجمه شده کتاب مقدس است.

ایبنا

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...