رمان «مادر پسر» [Genitrix] نوشته فرانسوا موریاک [Francois Mauriac] با ترجمه کاوه میرعباسی منتشر شد.

مادر پسر [Genitrix] فرانسوا موریاک [Francois Mauriac]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۱۰۴ صفحه و با قیمت ۱۵ هزار تومان توسط نشر خزه منتشر شده است.

در معرفی «مادرِ پسر» عنوان شده است: فرانسوا موریاک، رمان‌نویس نامدار فرانسوی و برنده‌ نوبل ادبی ۱۹۵۲، در «مادرِ پسر» یکی از تکان‌دهنده‌ترین تصاویر را از فضای بسته و خفقان‌آورِ زندگی طبقه‌ بورژوای شهرستانی در نیمه‌ نخست سده‌ بیستم ترسیم می‌کند. با این همه، «مادرِ پسر»، مانند هر رمان بزرگ دیگری، به زمان و مکان خاصی محدود نمی‌شود و احساسات عمیق بشری را نشانه می‌گیرد؛ احساساتی چون رنج و اندوه، و البته بارقه‌هایی از خوشی و شادی‌ که گاه در زندگی سوسو می‌زند. به همین خاطر است که حتی گذشتِ نزدیک به ۱۰۰ سال از انتشار نسخه‌ اصلی «مادرِ پسر» (۱۹۲۳)، از طراوت و زیبایی آن نکاسته است و همچنان خواندنی و تر و تازه جلوه می‌کند.

موریاک در این رمان، داستان محبت بیمارگونه مادری نسبت به پسرش را تعریف می‌کند که نهایتاً به مرگ عروسش منجر می‌شود. اما این پایان ماجرا نیست و زمان مکافات مادر هم فرامی‌رسد.

«مادرِ پسر» چهارمین رمانی است که در قالب مجموعه‌ «کلاسیک‌های مدرن» توسط نشر خزه منتشر شده است. پیش‌تر در قالب این مجموعه، رمان‌های «گرندل» (جان گاردنر/ مرتضی زارعی)، «زائر سینما»(واکر پرسی/ آزاده اتحاد) و «تو را در بازی کشتند»(الن راسکین/ آیدا پورنگ‌فر) منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

که واقعا هدفش نویسندگی باشد، امروز و فردا نمی‌کند... تازه‌کارها می‌خواهند همه حرف‌شان را در یک کتاب بزنند... روی مضمون متمرکز باشید... اگر در داستان‌تان به تفنگی آویزان به دیوار اشاره می‌کنید، تا پایان داستان، نباید بدون استفاده باقی بماند... بگذارید خواننده خود کشف کند... فکر نکنید داستان دروغ است... لزومی ندارد همه مخاطب اثر شما باشند... گول افسانه «یک‌‌شبه ثروتمند‌ شدن» را نخورید ...
ایده اولیه عموم آثارش در همین دوران پرآشوب جوانی به ذهنش خطور کرده است... در این دوران علم چنان جایگاهی دارد که ایدئولوژی‌های سیاسی چون مارکسیسم نیز می‌کوشند بیش از هر چیز خود را «علمی» نشان بدهند... نظریه‌پردازان مارکسیست به ما نمی‌گویند که اگرچه اتفاقی رخ دهد، می‌پذیرند که نظریه‌شان اشتباه بوده است... آنچه علم را از غیرعلم متمایز می‌کند، ابطال‌پذیری علم و ابطال‌ناپذیری غیرعلم است... جامعه‌ای نیز که در آن نقدپذیری رواج پیدا نکند، به‌معنای دقیق کلمه، نمی‌تواند سیاسی و آزاد قلمداد شود ...
جنگیدن با فرهنگ کار عبثی است... این برادران آریایی ما و برادران وایکینگ، مثل اینکه سحرخیزتر از ما بوده‌اند و رفته‌اند جاهای خوب دنیا مسکن کرده‌اند... ما همین چیزها را نداریم. کسی نداریم از ما انتقاد بکند... استالین با وجود اینکه خودش گرجی بود، می‌خواست در گرجستان نیز همه روسی حرف بزنند...من میرم رو میندازم پیش آقای خامنه‌ای، من برای خودم رو نینداخته‌ام برای تو و امثال تو میرم رو میندازم... به شرطی که شماها برگردید در مملکت خودتان خدمت کنید ...
رویدادهای سیاسی برای من از آن جهت جالبند که همچون سونامی قهرمان را با تمام ایده‌های شخصی و احساسات و غیره‌اش زیرورو می‌کنند... تاریخ اولا هدف ندارد، ثانیا پیشرفت ندارد. در تاریخ آن‌قدر بُردارها و جهت‌های گونه‌گون وجود دارد که همپوشانی دارند؛ برآیندِ این بُردارها به قدری از آنچه می‌خواستید دور است که تنها کار درست این است: سعی کنید از خود محافظت کنید... صلح را نخست در روح خود بپروران... همه آنچه به‌نظر من خارجی آمده بود، کاملا داخلی از آب درآمد ...
می‌دانم که این گردهمایی نویسندگان است برای سازماندهی مقاومت در برابر فاشیسم، اما من فقط یک حرف دارم که بزنم: سازماندهی نکنید. سازماندهی یعنی مرگ هنر. تنها چیزی که مهم است استقلال شخصی است... در دریافت رسمی روس‌ها، امنیت نظام اهمیت درجه‌ی اول دارد. منظور از امنیت هم صرفاً امنیت مرز‌ها نیست، بلکه چیزی است بسیار بغرنج‌تر که به آسانی نمی‌توان آن را توضیح داد... شهروندان خود را بیشتر شبیه شاگرد مدرسه می‌بینند ...