ماجرای گروه پیکان سیاه در زمان جنگ گل‌ها در انگلستان اتفاق می‌افتد... پدر ریچارد را کشته است تا بتواند قیم او شود و از دارایی‌اش سوءاستفاده کند... ریاکار، خائن، مرافعه‌جو و پیمان‌شکن است و حتی حاضر است در گرماگرم جنگ تغییر تابعیت بدهد تا بتواند از بدبختی شکست‌خوردگان بهره‌برداری کند... جان، در واقع جواناست! دختری یتیم که سر دانیل، قصد دارد او را به همسری ریچارد دربیاورد

پیکان سیاه [The Black Arrow]. رمانی پرماجرا از رابرت لوئیس استیونسون1 (1850-1894). نویسنده‌ی انگلیسی که در 1888 منتشر شده است. ماجرای پیکان سیاه در زمان جنگ گل‌ها در انگلستان اتفاق می‌افتد.

پیکان سیاه [The Black Arrow]

رمان با اینکه به زبانی قدیمی نوشته شده، تمام طراوت خود را حفظ کرده است: ریچارد شلتون2 قهرمان داستان، در خانه‌ی سر دانیل برکلی3 بزرگ شده است. در واقع این شخص پدر ریچارد را کشته است تا بتواند قیم او شود و از دارایی‌اش سوءاستفاده کند. او همین روش را در مورد خانواده‌های متعددی به کار برده و آنها را از طریق قتل یا دزدی تباه کرده است. ریاکار، خائن، مرافعه‌جو و پیمان‌شکن است و حتی حاضر است در گرماگرم جنگ تغییر تابعیت بدهد تا بتواند از بدبختی شکست‌خوردگان بهره‌برداری کند. در آغاز رمان، ریچارد جوان به سر دانیل وفادار است و تنها زمانی که پی به رذالت این مرد صاحب‌مقام می‌برد از او جدا می‌شود.

از همان صفحات اول کتاب ریچارد مجبور می‌شود به همراهی جان میچم4 به جنگل فرار کند. جان پسری است که ادعا می‌کند سر دانیل شکنجه‌اش کرده است و از ریچارد می‌خواهد که او را به جای امنی برساند. جان، که تغییر قیافه داده است، در واقع جوانا سدلی5 دختر یتیمی است که سر دانیل، دشمن لرد فاکسهم6 اولین قیم او، قصد دارد او را به همسری ریچارد دربیاورد تا از این ازدواج بهره‌برداری کند. دو جوان به خطری که متوجه آنهاست پی می‌برند. به عشقان به همدیگر اعتراف می‌کنند و می‌روند که در جنگل به شورشیان ملحق شوند. این گروه که رئیس آنها الیس داکوورث7 نام دارد، همه از اعمال زشت سر دانیل شرور زجر دیده‌اند و قصد دارند که از او انتقام بگیرند. رسم آنان بر این است که در کمین‌ها و هجوم‌هایشان از پیکان‌های سیاه استفاده کنند که در عین حال ترساننده و نمادین است. این عدالت‌خواهان که «گروه پیکان سیاه» نامیده می‌شوند در جنگ گل‌ها، که حوادث آن دورادور نقل می‌شود، طرفدار خاندان یورک هستند.

ریچارد همه‌جا با شهامت می‌جنگد تا روزی که با سر دانیل روبه‌رو می‌شود. سر دانیل او را دستگیر و زندانی می‌کند. ریچارد فرار می‌کند، اما می‌ترسد جوانا را که قصد دارد با او ازدواج کند از دست بدهد. با این همه، چهره‌ی جذاب او، بدبختی‌هایش، صداقت و شجاعتش باعث می‌شود که دوستان متعددی پیدا کند. در نبرد شوربی8 که او هم شرکت دارد، دیوک ریچارد آو گلاستر9 قهرمان جوان را به پاداش شجاعتش به مقام شوالیه‌گری مفتخر می‌کند. رمان با مرگ سر دانیل به دست الیس داکوورث، که پس از آن گروه پیکان سیاه را منحل می‌کند، و نیز با ازدواج ریچارد و جوانا پایان می‌گیرد.

رضا سیدحسینی. فرهنگ آثار. سروش


1. Robert Louis Stevenson 2. Richard Shelton 3. Daniel Brackley
4. John Matcham 5. Joanna Sedley 6. Foxham
7. Ellis Duckworth 8. Shoreby 9. Richard of Gloucester

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...