با صدور مجوز رساله ادبی «وسوسه ناممکن» به قلم ماریو بارگاس یوسا این اثر پژوهشی درباره ویکتور هوگو و رمان «بینوایان» با ترجمه کاوه میرعباسی به چاپ می‌رسد.

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «وسوسه ناممکن» که رساله‌ای ادبی به قلم ماریو بارگاس یوسا است پس از دوبار اعمال اصلاحیه مجوز نشر گرفته و انتشارات نیلوفر آن را چاپ خواهد کرد.

این رساله را یوسا درباره رمان «بینوایان» و چگونگ ینگارش آن توسط ویکتور هوگو نوشته است البته یوسا پیش از این هم رساله‌ای با نام «عیش مدام» نوشته است که این آثار نشان از این دارد که یوسا را نباید صرفا یک رمان‌نویس دانست، بلکه او نویسنده‌ای با نگاه و قلم تحلیلی است.

به گفته کاوه میرعباسی، مترجم رساله «وسوسه ناممکن»، یوسا در کار پژوهشی‌ای هم که انجام می‌دهد شیوه خاص خود را دارد و در جاهایی تخیل نویسندگی‌اش را به کار می‌گیرد و در نهایت اثری قابل توجه خلق می‌کند.

یوسا در این کتاب ضمن پرداختن به وقایع و موقعیت‌های سیاسی ویکتورهوگو به عنوان نماینده مجلس ملی فرانسه، به شورش جریان‌های کارگران گرسنه اشاره ‌کرده است.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...