به گزارش ایبنا، نشست معرفی و بررسی مجموعه داستان «هفت‌گنبد» نوشته محمد طلوعی با حضور این نویسنده و جمعی از صاحبنظران و علاقه‌مندان به حوزه ادبیات داستانی عصر پنجشنبه 4 بهمن ماه در کتابفروشی خانه کتاب گرگان برگزار شد.

طلوعی که در حوزه بزرگسال و کودک و نوجوان قلم زده و «هفت‌گنبد» سومین مجموعه داستان بزرگسالش است، در این نشست ضمن ابراز خرسندی بابت برپایی این جلسه صمیمی با محوریت کتاب خود، گفت: این کتاب شامل هفت داستان نیمه بلند با عناوین «خواب برادر مرده»، «آمپایه بارن» ،«بدو بیروت، بدو» ،« لوح غایبان»، «امانتداری خاندان آباشیدزه»، «خانه خواهری» و «دو روز مانده به عدن» است که در آن راوی‌ها در قالب هفت سفر به کشورهای همسایه (سوریه، ارمنستان، لبنان، عراق، گرجستان، افغانستان و عمان) درونیات خود را جستجو می‌کنند و قصه زندگی‌شان را می‌گویند.

خالق آثاری چون «قربانی باد موافق»، «رئال مادرید»، «آناتومی افسردگی» درباره مجموعه اخیر «هفت گنبد» هم عنوان کرد: این کتاب ماحصل سفر بنده به هفت شهر از هفت کشور مذکور است و می‌توانم بگویم که هر کدام از این داستان‌ها، بازسازی دوباره‌ یک داستان از داستان‌های مجموعه هفت پیکر نظامی بوده که در زمان معاصر می‌گذرد اما گاهی دغدغه تاریخی دارد.

وی ادامه داد: داستان‌های این مجموعه بیشتر درباره سرنوشت مشترک آدم‌هایی است که در این جغرافیای باستانی زندگی می‌کنند و آدم‌هایی که سرگذشتشان از زندگی‌های هم گذشته و باز دوباره به هم گره می‌خورد. در یک بیان خلاصه می‌توان گفت که هفت گنبد داستان جنگ‌ها، صلح‌ها و آرزوها در جایی بدون مرز و خاورمیانه‌ خیالی است.

مولف «من ژانت نیستم» و «تربیت‌های پدر» اظهار کرد: به باور من سفر کردن یک راه خوب و مناسب برای بیرون رفتن از فضاهای معمول و بسیار تکرار شده در داستان کوتاه است. من برای نوشتن هر کدام از این داستان‌ها به این کشورها حتی سوریه جنگ زده سفر کرده‌ام و در این مجموعه کوشیده‌ام به آن الگوهایی که در داستان‌نویسی در سطح بین‌المللی مطرح است، نزدیک شوم.

هفت سفر به هفت کشور همسایه


در ادامه نشست «سارا سعیدی» داستان نویس و منتقد ادبی گرگانی که هدایتگر این جلسه نیز بود، ضمن برشمردن برخی از ویژگی‌های کتاب، درباره این مجموعه داستان، گفت: مولف در این اثر خود را فردی هوشمند، دارای ایده‌هایی جذاب، غافلگیرکننده و آگاه به جغرافیا و مسلط به کلمات برای بیان داستانش نشان می‌دهد.

وی تصریح کرد: اما با وجود تمام این موارد و کنار زدن تمام این احساس‌ها، با این مسئله روبرو می‌شویم که او در مقام نویسنده با وجود اینکه بهترین مواد اولیه و بهترین دستور استفاده از آنها را در دست داشته، نتوانسته است داستانی خلق کند که حاصل ترکیب جذابی از مواد اولیه‌اش باشد.

سعیدی یادآور شد: گویا مولف ایده‌های ناب داستانی خودش را صرفاً با پرداخت‌های کم‌رنگ رمانتیک کنار هم قرار داده و تصمیم گرفته تا به سرعت خود را از جغرافیای نوشتن دور کند.

مجموعه داستان «هفت گنبد» نوشته محمد طلوعی در 216 صفحه و شمارگان 1100 نسخه به قیمت 19000 تومان در سال 1397 از سوی نشر افق منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ..............

محبوب اوباش محلی و گنگسترها بود. در دو چیز مهارت داشت: باز کردن گاوصندوق و دلالی محبت... بعدها گفت علاوه بر خبرچین‌ها، قربانی سیستم قضایی فرانسه هم شده است که می‌خواسته سریع سروته پرونده را هم بیاورد... او به جهنم می‌رفت، هر چند هنوز نمرده بود... ما دو نگهبان داریم: جنگل و دریا. اگر کوسه‌ها شما را نخورند یا مورچه‌ها استخوان‌هایتان را تمیز نکنند، به زودی التماس خواهید کرد که برگردید... فراری‌ها در طول تاریخ به سبب شجاعت، ماجراجویی، تسلیم‌ناپذیری و عصیان علیه سیستم، همیشه مورد احترام بوده‌اند ...
نوشتن از دنیا، در عین حال نوعی تلاش است برای فهمیدن دنیا... برخی نویسنده‌ها به خود گوش می‌سپارند؛ اما وقتی مردم از رنج سر به طغیان برآورده‌اند، بدبختیِ شخصیِ نویسنده ناشایست و مبتذل می‌نماید... کسانی که شک به دل راه نمی‌دهند برای سلامت جامعه خطرناک‌اند. برای ادبیات هم... هرچند حقیقت، که تنها بر زبان کودکان و شاعران جاری می‌شود، تسلایمان می‌دهد، اما به هیچ وجه مانع تجارت، دزدی و انحطاط نمی‌شود... نوشتن برای ما بی‌کیفر نیست... این اوج سیه‌روزی‌ست که برخی رهبران با تحقیرکردنِ مردم‌شان حکومت کنند ...
کسی حق خروج از شهر را ندارد و پاسخ کنجکاوی افراد هم با این جمله که «آن بیرون هیچ چیز نیست» داده می‌شود... اشتیاق او برای تولید و ثروتمند شدن، سیری ناپذیر است و طولی نمی‌کشد که همه درختان جنگل قطع می‌شوند... وجود این گیاه، منافع کارخانه را به خطر می‌اندازد... در این شهر، هیچ عنصر طبیعی وجود ندارد و تمامی درختان و گل‌ها، بادکنک‌هایی پلاستیکی هستند... مهمترین مشکل لاس وگاس کمبود شدید منابع آب است ...
در پانزده سالگی به ازدواج حسین فاطمی درمی‌آید و کمتر از دو سال در میانه‌ی اوج بحران‌ ملی شدن نفت و کودتا با دکتر زندگی می‌کند... می‌خواستند با ایستادن کنار خانم سطوتی، با یک عکس یادگاری؛ خود را در نقش مرحوم فاطمی تصور کرده و راهی و میراث‌دار او بنمایانند... حتی خاطره چندانی هم در میان نیست؛ او حتی دقیق و درست نمی‌دانسته دعوی شویش با شاه بر سر چه بوده... بچه‌ی بازارچه‌ی آب منگل از پا نمی‌نشیند و رسم جوانمردی را از یاد نمی‌برد... نهایتا خانم سطوتی آزاد شده و به لندن باز می‌گردد ...
اباصلت هروی که برخی گمان می‌کنند غلام امام رضا(ع) بوده، فردی دانشمند و صاحب‌نظر بود که 30 سال شاگردی سفیان بن عیینه را در کارنامه دارد... امام مثل اباصلتی را جذب می‌کند... خطبه یک نهج‌البلاغه که خطبه توحیدیه است در دربار مامون توسط امام رضا(ع) ایراد شده؛ شاهدش این است که در متن خطبه اصطلاحاتی به کار رفته که پیش از ترجمه آثار یونانی در زبان عربی وجود نداشت... مامون حدیث و فقه و کلام می‌دانست و به فلسفه علاقه داشت... برخی از برادران امام رضا(ع) نه پیرو امام بودند؛ نه زیدی و نه اسماعیلی ...