انقلاب سیمانی | ایبنا


کتاب «انقلاب در صنعت سیمان» تالیف سارا کریمی از سری پژوهش‌های اجتماعی درباره ایران از سوی نشر نی به بازار کتاب آمد. توسعه مدرن همراه بود با تسلط علوم مهندسی بر نظام اداره جامعه و نیز سیطره منطق فیزیک و ریاضی بر شناخت انسان مدرن از جهان. مولف در این پژوهش می‌کوشد با تمرکز بر نیم قرن اخیر و با ترسیم چگونگی شکل‌گیری حوزه تخصصی صنعت سیمان و تحولات آن و با نگاهی نقادانه، تجربه صنعتی‌سازی در ایران را نشان دهد. همچنین قصد دارد تاریخ صنایع سیمان و چگونگی اراده تکنوکراسی ایرانی به توسعه را تشریح کند، اینکه چگونه بار تحمل‌ناپذیر تعارض منافع در همکاری برای بقا هضم می‌شود و همین همکاری به نجات زندگی مشترک همه نیروهای متعارض می‌انجامد.

انقلاب در صنعت سیمان» تالیف سارا کریمی

توازن قوا حاصل چنین فرایندی است، حال آنکه وقتی توازن قوا از بین می‌رود بقای زندگی در سرزمین مشترک تهدید می‌شود. سررشته‌های این برهم زدن تعادل نیروها را می‌توان در سیاست‌گذاری‌ها و انتخاب‌های تاریخی جست‌وجو کرد. پس می‌پرسیم چگونه اراده‌های بازیگران تاریخی توازن قوا را میان نیروهای متعارض حفظ می‌کند و چه اقداماتی این تعادل را بر هم می‌زند؟

در نهایت، وقتی از منظری مشخص (تاریخ صنعت سیمان) به امر کلی (تاریخ صنعت در ایران) می‌نگریم، تداومی از بقا می‌بینیم که گسست‌های مقطعی در تاریخ سیاسی را جبران می‌کند. بدین‌ترتیب این تاریخ نه تاریخ گسست، بلکه تاریخ تداومی است که چرایی و چگونگی حضور مدیران میانی را در میدان عمل توضیح می‌دهد.

چرا تاریخ صنعت سیمان؟
انگیزه پژوهش در «تاریخ صنعت سیمان» با آغاز دوره تازه‌ای از تحریم‌های آمریکا علیه ایران به وجود آمد و این موضوع برای پژوهشگر اهمیت پیدا کرد. دولت ایالات متحده در هجدهم اردیبهشت ۱۳۹۷ رسماً از توافق تاریخی برجام خارج شد و در پی آن روز دوشنبه چهاردهم آبان ۱۳۹۷(پ نجم نوامبر ۲۰۱۸)، همزمان با آغاز رسمی بازگشت کامل تحریم‌های آمریکا، جامعه جهانی ارتباطات مالی بین‌بانکی که به «سوئیفت» شهرت یافته، اعلام کرد دسترسی بانک‌های ایرانی به این سیستم ارتباطی بین‌بانکی را تعلیق کرده است.

بدین‌ترتیب جامعه جهانی در همراهی با ایالات متحده، در حوزه‌های اقتصادی و تبادلات مالی، تحریم‌های گسترده‌ای علیه ایران وضع کرد. تحریم‌هایی که با هدف فلج کردن اقتصاد ایران انجام شد تا دیپلمات‌های ایرانی را به پای میز مذاکره بکشاند. اولین بار نبود که ایران تحریم می‌شد. اگر با ساده‌انگاری به این قضیه پیچیده نگاه کنیم، به سادگی آن را بهانه گسستی دیگر در تاریخ ایران ارزیابی می‌کنیم. اما می‌شود این‌طور به موضوع نگاه کرد که چگونه در این دویست سال بحران‌ها را از سر گذرانده‌ایم و ادامه داده‌ایم. اگر تاریخ ما تاریخ گسست است، چطور بقا پیدا کرده‌ایم و تجربه مدرنیته خاص خود را ساخته‌ایم؟

تاریخ تحریم و صنعت سیمان
بر اساس تاریخ تحریم‌ها در ایران، کشورهای ذی‌نفوذ این تحریم‌ها را همواره پس از تقویت گفتمان‌های استقلال‌طلبی در ایران اعمال کرده‌اند؛ اما لزوماً به اهداف تعیین شده نرسیده‌اند. نخستین تحریم ایران در دوره نخست‌وزیری محمد مصدق بود و انگلیس برای تغییر مواضع ایران در خصوص ملی کردن صنعت نفت از این حربه استفاده کرد. تحریم‌هایی که با به هم ریختن اوضاع اقتصادی، کشور را دچار کمبود بودجه شدید کرد و به شکست نخستین برنامه توسعه عمرانی انجامید؛ اما در نهایت مانع خواست عمومی «ملی شدن صنعت نفت در ایران» نشد و حتی حکومتی که با کمک کودتا علیه این جنبش بر سر کار آمد، کوشید دستاورد آن را به نام خود بزند. در روند این جنبش، گروه‌های مختلف کارگران، تکنیسین‌ها و بدنه مهندسی کارخانه‌ها و از جمله صنعت سیمان که یکی از صنایع اولیه به شمار می‌رفت، حضور موثری داشتند و با شرکت در اعتصاب‌های عمومی و تظاهرات، با ایده مبارزه علیه استبداد داخلی و نفوذ خارجی همراهی کردند.

پایه‌گذاری صنعت سیمان در ایران (۱۳۰۰-۱۳۲۰)
هنوز چند کیلومتر به کارخانه مانده بود که بناهای مرتفع، دودکش‌های عظیم کارخانه با دود غلیظی که از آن متصاعد بود خودآرایی می‌کرد و بینندگان را متوجه نقطه‌ای می‌ساخت که در دامنه کوه‌های خرابه ری واقع بود. اینجا کارخانه سیمان ایران بود که رسماً افتتاح می‌شد. اتومبیل‌ها پشت سر هم در جاده حضرت عبدالعظیم در حرکت بود، هوا صاف و آفتاب شفافی این روز پرافتخار را درخشنده‌تر ساخته بود. مدعوین همه با لباس‌های مشکی خود را آراسته بودند که در مراسم مزبور شرکت کنند. در پنج کیلومتری جاده تهران به حضرت عبدالعظیم راه تازه‌ای باز شده است که این راه به کارخانه سیمان ایران منتهی می‌شد. در محوطه کارخانه گارد احترام صف بسته بودند. هیات دولت و نمایندگان مجلس در محوطه کارخانه حضور یافته و لایحه افتتاح کارخانه از طرف آقای وزیر طرق قرائت شد.

انقلاب در صنعت سیمان (۱۳۵۷-۱۳۶۷)
ستاد بسیج اقتصادی با وظایف گسترده و متنوعی تشکیل و تقویت شده بود. موضوع فعالیتش به گونه‌ای بود که در حیطه وظایف چندین وزارتخانه می‌گنجید. بنابراین چون وزیر بازرگانی نمی‌توانست به عنوان متولی آن بر کار دیگر وزارتخانه نیز نظارت کند، ستاد و مدیریت مشخص و جدیدی برای آن تعریف شد. ابتدا مدتی آقای بهزاد نبوی سرپرستی آن را بر عهده گرفتند. شرح وظایف آن ستاد هم فقط به چگونگی توزیع کوپن ختم نمی‌شد. مباحث قیمت‌گذاری و سیاست‌گذاری از شورای عالی اقتصاد گرفته شد و در اختیار ستاد بسیج اقتصادی کشور قرار گرفت. البته فقط در حوزه کالاهای اساسی، مهم‌ترین دلیل تقویت این نهادهای موازی نیز همان‌طوری که گفتم عدم اعتماد به نهادهای سنتی و نیاز به ابزارهایی برای پیشبرد کارها و دستورالعمل‌های خارج از روال قانونی نهادهای سنتی قادر به پیشبرد رای و نظر خود نبود. بنابراین آن نهادهای موازی بستری بودند برای اعمال نفوذ و پیش‌بردن برنامه‌ها.

چگونه مدیریت کارخانه‌ها دولتی شد؟
اداره غیرمتمرکز و شورایی در سطوح مختلف، از جمله «ایالات و ولایات» تا زمین‌های کشاورزی و صنایع، چند دهه پیش از انقلاب ۱۳۵۷، خواست احزاب و سازمان‌های سیاسی چپ بود. این افکار طی ارتباطات میان فعالان شمال ایران و انقلابیون روسی به ایران راه پیدا کرده بود. با وقوع انقلاب اکتبر در روسیه، ایده‌های برابری‌طلبی و عدالت‌خواهی قوت پیدا کرد و راه رسیدن به عدالت اجتماعی از تغییر ساختارها و شورایی شدن امور مطرح شد. نیروهایی که حامل این ایده‌ها بودند، در قالب گروه‌ها و دسته‌هایی که بعدها به حزب تبدیل شدند، در ایران شکل گرفتند.

تحلیلی بر انقلاب در صنعت سیمان
در این فصل با توضیح آنچه در جریان انقلاب اتفاق افتاد، شرح دادیم که چگونه نیروهای مهندسی تربیت شده به میدان سیاست وارد شدند و علاوه بر رهبری گروه‌های سیاسی و گرایش‌های گوناگون، اداره یک‌سوم از وزارتخانه‌ها را بر عهده گرفتند.

با روی کار آمدن نیروی انقلابی، به انضمام نیروی کارشناسی صنعتی و مهندسی، مالکیت صنایع از دو گروه سیاستگذاران عالی‌رتبه و صاحبان صنایع مرتبط با آنها گرفته و به دولت سپرده شد. از سوی دیگر، سرمایه‌گذاران و نیروهای سیاستگذار خارجی در صنایع از ایران رفتند و بدین‌ترتیب میدان صنعت در سه بخش مالکیت، مدیریت و توسعه به دست نیروهای انقلابی افتاد.

اما این نیروهای انقلابی یکدست نبودند و با مواضع و رویکردهای مختلفی به اداره امور می‌پرداختند که می‌توان با اغماض آنها را به سه دسته تقسیم کرد: نخست، گروه‌های سیاسی چپ رادیکال که خواهان تداوم اعتصاب‌ها تا تشکل‌یابی کارگران از درون این وضعیت انقلابی و تاثیرگذاری مستقیم بر قانون‌گذاری‌ها و اداره امور صنایع بودند. دوم، گروه‌های چپ میانه که خواهان آموزش کارگران برای تربیت کادرهای مناسب با فعالیت‌های سندیکایی بودند و اداره امور را در تقویت سندیکاها برای چانه‌زنی با دولت و فرستادن نمایندگان توانمند و پیشرو به شوراهای مدیریتی کارخانه‌ها می‌دیدند. سوم، احزاب و نهادهای حاکمیتی که چاره خروج از وضعیت انقلابی و رسیدن به ثبات در قدرت را تمرکز مدیریت می‌دیدند. گروه سوم در خود دو رویکرد متناقض داشت: دولت‌گراها و طرفداران اقتصاد بازار آزاد.

در نهایت، زدوخوردهای سال‌های نخستین به دولتی شدن صنایع، برچیدن شوراها از مدیریت کارخانه‌ها و به حاشیه رفتن گروه‌های چپ انجامید. آنگاه وزارت صنایع با فرستادن مدیران انتصابی سازمان صنایع ملی، اداره کارخانه‌ها را برعهده گرفت.

سودای استقلال و توسعه (۱۳۶۸-۱۳۷۹)
در طول جنگ از جمله کارخانه‌هایی که از سوی دشمن بمباران می‌شد، کارخانه‌هایی نظیر سیمان بهبهان و دورود بود. مطالعات در وزارت صنایع نشان می‌داد کشور بعد از پایان جنگ به سی میلیون تن سیمان نیاز خواهد داشت. لذا برنامه‌ریزی شد مردم برای تحقق این ظرفیت تشویق شوند. بخش خصوصی به دلیل شرایط جنگ و کمبود ارز، اوضاع و احوال سیاسی-اقتصادی آن روز، حساسیت دولت در مورد قیمت سیمان و دیربازده بودن آن، علاقه‌ای به سرمایه‌گذاری در صنعت سیمان نشان نمی‌داد. دولت با استفاده از قانون تجارت و از طریق سازمان صنایع ملی، شرکتی ایجاد و ماموریت احداث کارخانه‌های سیمان و برخی صنایع مرتبط را به آن شرکت واگذار کرد. برای تحقق این فکر به چند عامل مهم نیاز داشتیم: نخست، منابع؛ دوم، سازمان و تشکیلات؛ سوم، مدیریت قوی و معتقد به این فکر؛ چهارم، تدارک سازوکاری که تداوم این فکر را میسر کند.

رکود و بحران (۱۳۹۰-۱۳۹۹)
یکی از مسائل عمده‌ای که منجر به بحران در رژیم سابق شده بود، جدای از ویژگی‌های خاص آن نظام سیاسی، افراط در اجرای یک سری طرح‌های توسعه بود. در واقع به جای رشد منطقی و مستمر به یک رشد شتابان و خارج از ظرفیت و توان فرهنگی و ذهنی و فیزیکی دامن زدند که بسیاری از مشکلات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی را موجب شد. […] برای مشخص کردن چنین جریان‌های توسعه‌ای وظیفه دستگاه‌های ستادی است که این بحران‌ها را تشخیص دهد. سازمان برنامه یکی از مراکز ستادی است که دارای چنین وظیفه‌ای است. از نظر ما در سازمان برنامه ما نیاز به یک رشد شتابان نداریم. اگرچه عقب‌افتاده هستیم و فرصت زیادی در اختیار نداریم، اما یک رشد مطمئن و مناسب و مستمر بهتر است از یک رشد شتابان که نتیجه آن سقوط است.(مسعود روغنی زنجانی، رئیس سازمان برنامه و بودجه از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۷۴، مصاحبه با بهمن احمدی امویی، ۱۳۸۳)

صنعت سیمان ایران در ارتباط با کشورهای همسایه
طی دهه‌های منتهی به سال ۱۴۰۰ ترکیه ششمین صادرکننده سیمان در جهان و رقیب قَدَری برای ایران محسوب می‌شد. اما ایران توانست در افزایش ظرفیت تولید، توسعه این صنعت با تکیه بر ظرفیت‌های داخلی سرمایه‌گذاری و فنی و نیز مالکیت بومی از ترکیه پیشی گرفته بودند و شانه به شانه پیش آمدند. توجه دولت ترکیه به رشد و گسترش تولید و عرضه سیمان در سال‌های پایانی دهه ۱۳۸۰، این کشور را به قطب تولید سیمان در منطقه و بزرگترین صادرکننده سیمان در اروپا تبدیل کرد. دولت، صنایع تولید سیمان را در ترکیه با کمک سرمایه خارجی گسترش داد و به عنوان یکی از شاخص‌های توسعه، برای جذب سرمایه‌گذاران خارجی در این بخش برنامه‌ریزی کرد.

کارخانه‌های سیمان و محیط‌زیست ایران
کارخانه‌های سیمان یکی از آلاینده‌ترین صنایع و مهم‌ترین بخش‌های تولیدکننده گاز دی‌اکسید کربن هستند. همان‌طور که می‌دانیم مصرف انواع سوخت‌های فسیلی (از جمله گاز و مازوت در صنعت سیمان) منجر به افزایش دی‌اکسید کربن می‌شود و با تولید بیش از حد گازهای گلخانه‌ای توازن جو زمین به هم می‌ریزد. تغییر الگوی دمایی، کاهش منابع آبی، افزایش سطح دریاها، تخریب نواحی ساحلی، از بین رفتن محصولات کشاورزی و غذایی، تخریب جنگل، تناوب و تشدید خشکسالی و تهدید سلامت انسان‌ها از اثرات زیان‌آور مستقیم تغییرات آب و هوا است. البته این تغییرات بر اقتصاد، ساختار اشتغال، روابط اجتماعی و فرهنگی و حتی منازعات سیاسی نیز تاثیر گسترده‌ای خواهد داشت. بنابراین نمی‌توانیم به آنها بی‌توجه باشیم یا به بهانه تدریجی بودن، پرداختن به آن را به آینده موکول کنیم. تجربه خشکسالی، سیلاب‌ها و توفان‌های متناوب گردوغبار در دهه‌های اخیر نشان از آسیب‌پذیری اقلیم ایران نسبت به تغییرات آب‌وهوایی دارد.

کتاب «انقلاب در صنعت سیمان» تالیف سارا کریمی از سری پژوهش‌های اجتماعی درباره ایران با ۴۰۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۴۸۰ هزار تومان از سوی نشر نی منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...