آینه‌ی جادو . جلد سوم . سید مرتضی آوینی(1326-1372) ظاهرا چاپ اول این کتاب در سال 77 و توسط انتشارات ساقی منتشر شد.

جلد سوم کتاب "آینه جادو" در سه بخش تنظیم شده است. در بخش اول به مسائلی با محوریت ماهیت سینما پرداخته شده است. بخش دوم کتاب حاوی دو مقاله و یک گفت و گو درباره‌ی فیلم‌سازی مستند است که اشاره‌ای به تجارب نگارنده در طول سال‌های فیلم‌سازی مستندش دارد. بخش سوم مطالب اگرچه پیوند موضوعی خاصی با یکدیگر ندارند، اما هر یک نکات تازه و قابل تاملی را درباره‌ی سینما مطرح کرده‌اند.

"سینما و مردم" عنوان اولین یادداشت این کتاب است که به پیوندهای تاریخی سینما و مردم اشاره دارد و حفظ این ارتباط را شرط لازم حیات سینما می‌داند. به اعتقاد نگارنده، سینمای ایران، بعد از انقلاب، در بازسازی خویش چشم به سینمای آوانگارد اروپا داشته و به همین علت، نتوانسته است مردم را با خود همراه کند. این یادداشت در ویژه‌نامه سینمایی مجله سوره، سال 1370 به چاپ رسیده است.

"کدام سینما" یادداشتی است که سینمای مولف را مورد نقد قرار می‌دهد و از جمله پیامد‌های منفی آن را تولید فیلمنامه‌های ضعیف می‌شمارد. آوینی با اشاره به کارگردان‌هایی که در نگارش فیلمنامه از توانایی‌های لازم برخوردار نیستند، و با این همه به سینمای مولف اشتغال می‌ورزند؛ می‌گوید: "این اشتباه هنگامی صورت می‌گیرد که ما سینما را همچون یک "هنر مدرن" بنگریم و از فیلم فقط انتظار داشته باشیم که چون یک تابلوی آبستره و یا سورئال، درون خالق و صانع خویش را بدون اعتنا به قبول یا عدم قبول مخاطب عام محاکات کند."

از دیدگاه او سینما می‌تواند منشاء تحولات فرهنگی باشد و این چیزی است که سینما به مثابه‌ی هنر مدرن از آن غفلت دارد. چرا که لازمه‌ی ایجاد تحول روحی و فرهنگی عنایت به مخاطب است. این مقاله نیز در ویژه نامه سینمایی سوره در سال 1371 درج شده است.

"سینما،مخاطب" شرح سخنرانی نگارنده در سمینار بررسی سینمای پس از انقلاب است که دراسفندماه سال  1370 و توسط دانشکده‌ی سینما- تئاتر برگزار شده است. آوینی در این فصل مجموعه مسائلی را که طی مدت فعالیت روزنامه‌نگاری خود در مجله‌ی سوره عنوان کرده بود، به شکل دیالکتیک مطرح کرده و در پایان نیز به سوالات مطرح شده توسط حاضرین در سمینار پاسخ گفته است. این یادداشت هم در ویژه نامه‌ی سینمایی سوره در سال 1371 به چاپ رسیده است.

"سینما هنر محض نیست"، با نقد سیستم آموزشی دانشگاه‌ها شروع می‌شود. نویسنده در این فصل به ضرورت ایجاد مباحثی با محور فلسفه‌ی سینما در دانشگاه‌ها اشاره دارد و آن را یکی از اصلی‌ترین مسائلی مطرح می‌کند که در شکل‌گیری سینما به عنوان منشاء تحولات فرهنگی موثر است.

آوینی سینما را از یک طرف صنعتی پیچیده لحاظ می‌کند و از طرفی به نهاد اجتماعی سینما اشاره دارد که با استقبال مردم در طول تاریخ شکل گرفته است. "مردمی که برای تماشای فیلم بلیت تهیه می‌‌کنند... سینمای حرفه‌ای سینمای صرفاً هنری نیست. سینمایی که در دنیا موجود است و واقعیت سینما است، سینمای صرفا هنری نیست، سینمای تجربی نیست. سینمای تجربی فقط تجربه است..."

"سینما، تکنولوژی" مصاحبه‌ی مجله‌ی فیلم با مرتضی آوینی است؛ که با محوریت ماهیت سینما و نحوه‌ی به کارگیری این صنعت گران، به عنوان هنری که دارای مولفه‌های ایرانی- اسلامی باشد، صورت گرفته است. این مصاحبه در نیمه‌ی اردیبهشت ماه 1371 در این مجله منتشر شده است.

آوینی در یادداشت "تکنیک در سینما" تعریفی اینگونه از تکنیک ارائه می‌دهد: "اغلب از تکنیک در سنیما تلقی یک مهارت فنی صرف دارند که به مضمون، یا به قول امروزی‌ها "ایده" امکان ظهور و بیان می‌بخشد. تعریفی که اینان از تکنیک دارند، همان "ابزار" است و این ساده انگاری تنها در این مرحله نیست که وجود دارد، آنان تکنولوژی را نیز وسیله‌ای می‌دانند که می‌تواند در خدمت هر غایتی در آید. حال آنکه تکنولوژی با غایات معینی پدید آمده است و به تعبیر روشن‌تر، فرهنگی است که شیئیت پیدا کرده و به صورت ابزار در آمده است... اما تکنیک سینما، حتی از همان نخستین مرحله که انتخاب یک طرح داستانی یا داستان گونه است، خود را منکشف می‌کند، هر چند اوج انکشاف تکنیک در مرحله‌ای است که فیلمنامه به فیلم تبدیل می‌شود..." این یادداشت نیز پیش از این در سوره‌ی دوره‌ی پنجم، فروردین 1372درج شده است.

در فصل "نگاهی دوباره به روایت فتح" طی مصاحبه‌ی "کتاب مقاومت" با سید مرتضی آوینی چگونگی شکل‌گیری مجموعه‌های مستند روایت فتح و مسائل فنی آن مورد بررسی قرار گرفته است. این گفت و گو در تابستان 1370 صورت گرفته است و در شماره‌ی چهارم کتاب مقاومت استفاده شده است.

آنچه در یادداشت "واقعیت در سینمای مستند" مطرح شده تعریف واحدی از تعابیر "واقعیت و حقیقت" است. و در ادامه به تمهیداتی اشاره می‌کند که برای انعکاس واقعیت در مجموعه‌ی روایت فتح به کار بسته می‌شده است. این یادداشت در اسفند 1368در مجله سوره درج شده است.

"جایگاه فیلم کوتاه در سینمای ایران"، مصاحبه‌ای کوتاه است که آوینی در آن به شاخصه‌ها و تفاوت‌های فیلم کوتاه در قیاس با فیلم بلند اشاره کرده است.

"درباره‌ی سینمای کودکان" هم یادداشتی است که در سوره‌ی دوره‌ی دوم، خرداد 1368 منتشر شده است.

"سینما و هویت دینی دفاع مقدس" اینگونه آغاز می‌شود: "سینمایی را که اکنون در کشور ما خود را موقوف به جنگ کرده است؛ نباید مشمول عنوان کلی "سینمای جنگ" دانست و راست‌اش، اگر جنگ ما نیز از زمره‌ی جنگ‌هایی بود که در این قرون اخیر کره‌ی زمین رخ داده است، بنده خود از نخستین کسانی بودم که از نظرگاهی مخالف با جنگ فیلم می‌ساختم. در عنوان "سینمای جنگ" هیچ اشاره‌ای به ماهیت دفاع هشت ساله‌ی ما در برابر آن جنگ تحمیل شده وجود ندارد..."

"گزارشی شتاب زده درباره سینمای پاکستان" هم قسمتی از گزارش سفر پنجاه روزه‌ی آوینی به پاکستان است. این یادداشت بر تناقضات فرهنگی فعلی این کشور، که بر اثر تلفیق ناهمگون سنت‌های دیرین پاکستانی‌ها با فرهنگ وارداتی است؛ اشاره دارد. این گزارش نیز پیش از این در سوره‌ی دوره‌ی دوم، مورخ مهر و آبان 1369 به چاپ رسیده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...