اعتماد

«خیلی دلتنگم آقای گنجشک» هایکوهای امیر عباس مهندس است که در نشر اما و سال گذشته منتشر شده است.

خیلی دلتنگم آقای گنجشک» هایکوهای امیر عباس مهندس

امیر عباس مهندس؛ نقاش، شاعر و روزنامه‌نگار کاشانی است که بیش از سه دهه به آفرینش‌های هنری و ادبی مشغول است. بی‌صدا و آرام در جهان خاص خود شعر می‌گوید، در باب هنر پژوهش می‌کند و می‌نویسد و نقاشی می‌کند.

سال‌ها پیش در دامنه کرکس و در تابستانی داغ با هم به سوی دره‌یپریان می‌رفتیم، به بوته گلی کوهی رسیدیم، قمقمه آب را پای بوته تشنه خالی کرد و گفت: یک هفته است که به این بوته قول داده‌ام. بار دیگر وقتی از او سوال کردم چرا خیس بارانی؟ نگاه مهربانش را سمت من گرفت که: با این ابرها از وقتی از دریای مدیترانه می‌آمدند در گلستانه قرار گذاشته بودم.

جهان امیر عباس مهندس، دنیایی پر از واژه‌های ساده‌اند که در مفاهیم عمیق انسانی، رنگی شاعرانه می‌گیرند: «چیزی بگو/ خیلی دلتنگم/ آقای گنجشک...»

و نزدیک به 300 هایکو دیگر ما را به آشتی با طبیعت دعوت می‌کند. به آشتی با کوه و باد و شمعدانی. به اینکه حواس‌مان باشد به نیلوفر: «نیلوفر محترم/ ببخش/ با عجله رد شدم...»

در هایکوهای مهندس، جان جهان ارزشمند است. تیرگی، دشمنی و شقاوت جایی ندارد. هرچه هست صلح کل است. نگاهی برگرفته از عرفان شرقی که ماموریت اصلی انسان را گذر به تکامل می‌داند و برای رسیدن به این کمال روحی باید بیاموزد که با جهان و طبیعت در آشتی تمام باشد: «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست/ عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست...»

آشتی با جهان و مهربانی با آن در این بیت حافظ بیانگر همین دیدگاهاست: «دیدم درخت بادامی مرا صدا می‌زند.»

این هایکوها ایرانی هستند. خواننده به خوبی عناصر هایکو را زندگی کرده است. قمری، باران، غروب، شمعدانی و... بسیاری از واژه‌های ملموس در کتاب مهندس تصویری مهربان از جهان به ما عرضه می‌کند، تصویری که سال‌هاست از ما مردم دریغ شده‌اند.

................ هر روز با کتاب ................

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...