مراسم بزرگداشت "سید حسن حسینی" همزمان با چاپ آخرین اثرش «در ملکوت سکوت» در خانه شعرا برگزار شد.

به گزارش فارس، در این مراسم که با حضور مشفق کاشانی، قیصر امین‌پور، سیداحمد نادمی، محمود شاهرخی، بیوک ملکی، سیدعباس سجادی، مصطفی رحماندوست، فاطمعه راکعی، حسین یوسف‌زمانی و .... برگزار شده بود، در ابتدا سهیل محمودی اظهار داشت: حسینی شاید جزو اولین کسانی بود که به شناخت بیدل دهلوی پرداخت. او سعی داشت نسبت امروز ما را با گذشته پیدا کند.
این شاعر در پایان سخنانش گفت: در اواخر عمر مرحوم حسینی، نگاه او معرفتی شده بود و به نوعی تلخی هم رسیده بود. تلخی که در شعر شاعران کلاسیک هم می‌توان سراغ گرفت. این نگاه تلخ حاصل معرفتی عمیق است.

سپس مشفق کاشانی پشت میکروفن قرار گرفت و در رثای حسینی گفت: آفریدگار هستی بخش به برخی از افراد عطایا و مواهب خاصی می‌بخشد. شادروان حسینی از جمله آن افراد بود. کسانی که با او حشر و نشر داشته‌اند به خوبی می‌دانند که او مظهر صداقت و آزادگی بود و از نظر سخنوری یکی از تابناک‌ترین شاعران شعر معاصر به شمار می‌رفت. 
مشفق کاشانی ادامه داد: اعتقاد به مبداء و معاد و ارادات به خاندان رسالت از درخشان‌ترین ویژگی‌های شعر حسینی به شمار می‌آید. او همچنین در 8 سال دفاع مقدس با حضور در جبهه‌های جنگ به رزمندگان روحیه می‌بخشید.
مشفق کاشانی پس از سخنانش به خواندن غزلی درباره سید حسن حسینی پرداخت. 

در ادامه فاطمه راکعی با بیان ابعاد چندگانه شخصیت وجودی سیدحسن حسینی و علاقه خاص او به یادگیری زبان‌های مختلف، به خواندن سه شعر درباره سیدحسن حسینی پرداخت.
همچنین محمود شاهرخی در این مراسم یک رباعی را که پس از مرگ سیدحسن حسینی سروده بود، قرائت کرد. 

حسین یوسف‌زمانی نیز در این مراسم با نواختن ویولن به اجرای موسیقی پرداخت. همچنین از یوسف زمانی خواسته شد تا به اجرای موسیقی ترانه «مرغ سحر» بپردازد که با طنین افکن شدن موسیقی این ترانه، فضای روحانی مراسم دیگرگونه شد.

قیصر‌امین‌پور، یار دیرینه مرحوم سیدحسن حسینی، نیز در این مراسم با قرائت شعربلندی در رثای حسینی اظهار داشت: درست است که آثار بر صاحب آثار دلالت می‌کنند، اما بسیاری از ویژگی‌های حسینی در آثار مکتوب او دیده نمی‌شود.
وی افزود: چگونه می‌شود نکته‌دانی، سرعت انتقال و سخن گفتن به اقتضای حال، مقام و مقال را در آثار او دید. این ویژگی‌ها فقط در محضر او درک می‌شد.

سید احمد نادمی، شاعر نیز در این مراسم گفت: برای من و امثال من که با ادبیات انقلاب آشنا شدند و با آن ارتباط دارند، سیدحسن حسینی یک نشانه است. در زمان هرج و مرج و آشوب به نشانه بسیار نیازمندیم. نشانه بودن او نه تنها در آثار مکتوب او دیده می‌شد بلکه در زندگی‌اش نیز این ویژگی ‌وجود داشت.
وی افزود: سیدحسن حسینی برای نسلی که به شدت تشنه عدالت است یکی از بهترین گواه‌ها است. بسیاری از دوستان من هنوز موضع‌گیری‌های به موقع حسینی را فراموش نمی‌کنند.
نادمی ادامه داد: حسینی نه تنها در رفتارهای اجتماعی بلکه در رفتارهای ادبی‌اش نیز برای ما نشانه است. حضور او در تمامی اتفاق‌های ادبی به ما یاد داد که چگونه به اطرافمان نگاه و از حق دفاع کنیم.

سیدمهدیار حسینی فرزند مرحوم حسینی نیز در پایان این مراسم گفت: بعد از مرگ پدرم با یک حجم عظیمی از آثار چاپ نشده مواجه شدیم. قطعا آماده کردن این کارها برای چاپ بسیار دشوار می‌نمود. که اگر یاری دوستان نبود اکنون شاهد چاپ اثری با نام «در ملکوت سکوت» نبودیم.
وی گفت: بسیاری از آثار پدرم از جمله تحقیقات بسیار گسترده‌ او درباره زبان‌شناسی قرآن و زبان‌شناسی حافظ منتشر نشده است.

پخش فیلم مستندی درباره مرحوم حسینی به مدت 15 دقیقه پایان بخش این مراسم بود.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...