شماره زمستان مجله «بخارا» با عکس روی جلد بهمن سرکاراتی (استاد زبان‌های باستانی ایران) آمد.

به گزارش ایسنا، شماره ۱۳۴ مجله «بخارا» که عکس روی جلد آن به بهمن سرکاراتی اختصاص دارد و از صبح دوشنبه(۳۰ دی‌ماه) در کتابفروشی‌ها و دکه‌های روزنامه‌فروشی قابل دسترسی است.

این شماره همچنین با چهار شعر از هوشنگ ابتهاج (ه‌. ا. سایه) با نام‌های «به کوشندگان قرن بیستم»، «به آیندگان!»، «مرگ در غربت» و «رؤیا در بیداری» همراه است. 

بخش «نقد ادبی» این شماره از مجله با عنوان «خاقانی و محیط ادبی تبریز» را محمدرضا شفیعی کدکنی، «پژوهش در ایران باستان» با عنوان «خطر اشموغی» را نصرالله پورجوادی، «در متن و در حاشیه فرهنگ (۱)» را عبدالحسین آذرنگ، «تغییر جایگاه شاعران در تاریخ ادبیات (۱۲) فروغ فرخزاد» را مسعود جعفری‌جزی، «ادبیات جهان» با عنوان «در باب رسالت هنرمند/ آلبر کامو» را مینو مشیری، «زنی که کتاب می‌خواند ترسناک است (گفت‌وگو با داچا مارائینی)» را پریسا نظری نوشته است. 

«دو دیدگاه» از عباس زریاب خویی و محمدعلی موحد، «آویزه‌ها (۵۲)» نوشته  میلاد عظیمی دیگر بخش‌های این شماره از «بخارا» است. 

در «بخارا»ی زمستان همچنین «یادنامه دکتر بهمن سرکاراتی»، «سالشمار زندگی و آثار بهمن سرکاراتی»، «گزارش شب بهمن سرکاراتی» و مطالبی دیگر از ژاله آموزگار، علی‌اشرف صادقی، رحمان مشتاق‌مهر، سجاد آیدنلو، جواد رنجبر درخشی‌لر و ... درباره بهمن سرکاراتی آمده است. 

«در حواشی کتاب در ایران (۲۲)» نوشته محمود آموزگار، «تصوف و سیاست در ترکیه» نوشته نصرالله پورجوادی، «بررسی داستان امروز (۴): علی شروقی» نوشته ترانه مسکوب و ... از دیگر عناوین این شماره از مجله «بخارا» است. 

شماره ۱۳۴ مجله «بخارا» در ۶۰۸ صفحه و با قیمت ۵۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...