"آن صبح پرنیانی"، گزیده اشعار مهرداد اوستاست که در سه بخش غزل‌ها، قصیده‌ها و دوبیتی‌ها به همت موسسه انتشارات تکا (توسعه کتاب ایران) روانه بازار چاپ و نشر کتاب شده است.

به گزارش ایبنا؛ «آن صبح پرنیانی» گزیده‌ای از شعرهای اوستا در قالب غزل، قصیده و دوبیتی با درون‌مایه‌هایی عمدتا عاشقانه، مذهبی و حماسی است که با عنوان‌هایی چون عشق عالم‌سوز، نیلوفر صبح، آه سحرخیزان، آن صبح پرنیانی، عشق و رسوایی، در آرزوی یک مژه خواب، کجاست هم‌نفسی، حماسه‌ی پیروزی، آشیان‌گیر افسانه، و حماسه‌ی آرش به چاپ رسیده است.

محمدرضا رحمانی، متخلص به اوستا در سال 1306 در بروجرد دیده به جهان گشود.

این شاعر درسال 1326به دانشکده ادبیات تهران راه یافت و در رشته فلسفه و علوم تربیتی، مدرک لیسانس دریافت کرد. مهرداد اوستا به عنوان یک شاعر تاثیرگذار سال‌ها مشغول به تدریس بوده است و علاوه بر آن،‌ ریاست شورای عالی شعر و ادب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده دار بود.

همچنین می‌توان از او به عنوان یکی از شاعران بزرگی که در احیای قالب قصیده، نقشی به‌سزا داشته است، یاد کرد. اگر اوستا را «بدیل خاقانی» نامیده‌اند، از آن روست که او از حیث دارا بودن ذخیره‌های عقلی و نقلی در ادبیات،‌ کم‌نظیر است.

کتاب‌های پژوهشی وی، مانند «تصحیح دیوان سلمان ساوجی»، «تعلیقاتی بر نوروزنامه خیام»، «از کاروان رفته»،‌ «امام حماسه‌ای دیگر» و «شراب خانگی ترس محتسب خورده» از آثار ارزشمند و ماندگار اوست.

مهرداد اوستا، سال 1370 در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌ بر اثر سکته قلبی به دیار باقی شتافت.

«آن صبح پرنیانی» با شمارگان سه هزار نسخه روانه بازار کتاب شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...