یدالله رویایی در ۹۰ سالگی در پاریس از دنیا رفت.

یدالله رویایی

اعظم کیان‌افراز، ناشر کتاب‌های این شاعر با تأیید این خبر به ایسنا گفت: آقای رویایی اخیرا دچار بیماری خاص شده بود اما هرگز نخواست بروز بدهد و سرحال بود. امروز برادرزاده‌اش خبر درگذشت‌اش را اعلام کرده است.

یدالله رویایی، مشهور به «رویا»، زاده ۱۷ اردیبهشت ۱۳۱۱ در دامغان بود و شامگاه ۲۳ شهریور ماه از دنیا رفت.

از آثار او می‌توان به «برجاده‌های تهی»، «شعرهای دریایی»، «دلتنگی‌ها»، «از دوستت دارم»، «لب‌ریخته‌ها»، «هفتاد سنگ قبر»، «منِ گذشته»، «درجستجوی آن لغتِ تنها»، «هلاکت عقل به وقت اندیشیدن»، «از سکوی سرخ یا مسائل شعر»، «عبارت از چیست؟» و «چهره پنهان حرف» نام برد.

اعظم کیان‌افزا، ناشر کتاب‌های یدالله رویایی در ایران همچنین با اشاره به این‌که دو هفته پیش تلفنی با این شاعر صحبت کرده بود، اظهار کرد: رویایی به من گفت که؛« "افراز" هرچه کار دارم، به خودت سپردم و خودت می‌دانی.» گفتم مجوز نداده‌اند و نمی‌دهند. چقدر دلش می‌خواست کتاب‌هایش چاپ شود. خیلی کار از او هست که مجوز نگرفته است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...