«گلشن توحیدی» که شرحی منظوم بر مثنوی معنوی مولوی است، به کوشش توفیق سبحانی تصحیح و از سوی نشر گویا روانه کتابفروشی‌ها شد.

گلشن توحیدی مثنوی معنوی مولوی توفیق سبحانی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم، کتاب «گلشن توحیدی»، اثر ابراهیم شاهدی مغلوی، شرح منظومی است بر برخی از ابیات مثنوی معنوی. شاهدی مغلوی که از شاعران قرن نهم هجری است، در این اثر برخی از ابیات مثنوی، اثر سترگ مولانا، را که با دیگر ابیات پیوند معنایی ندارد، انتخاب کرده و سپس به شرح آن پرداخته است.

شاهدی در این اثر حدود 600 بیت از مثنوی را انتخاب کرد و سپس، پنج بیت شرح بر آن افزود و در نهایت کتاب «گلشن توحیدی» را در سال 937 قمری به پایان برد.

«گلشن توحیدی» اخیراً به کوشش توفیق سبحانی که نامش با مثنوی‌پژوهی گره خورده، توسط نشر گویا منتشر شده است. سبحانی در ابتدای این اثر به سابقه آشنایی شاهدی با مثنوی اشاره می‌کند و می‌نویسد:

... مادر شاهدی زنی بود که به مولانا علاقه داشت. پدر شاهدی در حال مرگ، دست پسرش را به دست دوست ابریشم‌فروش خود می‌گذارد و پسر خود را به او می‌سپارد. پسر چون شیفتۀ تحصیل بود، تن به ابریشم‌فروشی نمی‌دهد. مدتی در مدرسۀ فاتح استانبول طلبگی می‌کند. به سبب غروری که در مدرسان خود می‌بیند، به درویشی روی می‌آورد. از سالوس و ریای مشایخ هم رضایتی نداشته است.

در مغله به توصیۀ مادرش به شیخ بدرالدین که صاحب مرید و خانقاه بود، پیوست و او می‌خواست به بدرالدین مثنوی تعلیم دهد؛ اما شاهدی زبان فارسی را بیش از استادش می‌دانست؛ از این‌رو نزد بدرالدین تفسیر خواند.

نشر گویا کتاب حاضر را در 276 صفحه و در شمارگان 500 نسخه منتشر و روانه کتابفروشی‌ها کرد.

................ هر روز با کتاب ...............

بابا که رفت هوای سیگارکشیدن توی بالکن داشتم. یواشکی خودم را رساندم و روشن کردم. یکی‌دو تا کام گرفته بودم که صدای مامانجی را شنیدم: «صدف؟» تکان خوردم. جلو در بالکن ایستاده بود. تا آمدم سیگار را بیندازم، گفت: «خاموش نکنْ‌نه، داری؟ یکی به من بده... نویسنده شاید خواسته است داستانی «پسامدرن» بنویسد، اما به یک پریشانی نسبی رسیده است... شهر رشت این وقت روز، شیک و ناهارخورده، کاری جز خواب نداشت ...
فرض کنید یک انسان 500، 600سال پیش به خاطر پتکی که به سرش خورده و بیهوش شده؛ این ایران خانم ماست... منبرها نابود می‌شوند و صدای اذان دیگر شنیده نمی‌شود. این درواقع دید او از مدرنیته است و بخشی از جامعه این دید را دارد... می‌گویند جامعه مدنی در ایران وجود ندارد. پس چطور کورش در سه هزار سال قبل می‌گوید کشورها باید آزادی خودشان را داشته باشند، خودمختار باشند و دین و اعتقادات‌شان سر جایش باشد ...
«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...