از چخوف تا اگزیستانسیالیسم | سازندگی


آدرین مک‌کینتی [Adrian McKinty] از نویسنده‌های برجسته ژانر جنایی و رازآلود است که برنده جوایز معتبری چون جایزه ادگار شده. «زنجیره» [The Chain] شاخص‌ترین اثر اوست که در سال 2019 منتشر شد. رمان درون‌مایه‌ای به‌ظاهر ساده دارد: چه می‌شد اگر یک گروه آدم‌ربایی از روش‌ نامه زنجیری استفاده کند؟ این دست نامه‌ها را به یاد دارید؟ همان‌هایی که شما را تهدید می‌کردند که چنانچه دقیقا از دستورالعمل آنان پیروی نکنید گرفتار لعنت و مصیبت شوید؟ در صفحه دوم «زنجیره» مردی که اسلحه دارد دختری را که سرگرم اینستاگرم است وادار می‌کند سوار خودرویی شود که هم‌دستش آنجا در انتظار به‌سر می‌برد.

آدرین مک‌کینتی [Adrian McKinty] زنجیره» [The Chain]

اکنون آن دختر، کایلی، می‌اندیشد که چقدر مادرش دلواپس خواهد شد. ریچل، مادر آن دختر، شخصیت اصلی داستان است و در این زمان از جزیره پلام واقع در ایالت ماساچوست، جایی‌که داستان در آن رخ می‌دهد، راهی بوستون شده تا با متخصص آنکولوژی‌ درباره مشکلات سلامتی‌اش دیدار کند. اینجا در صفحه سوم هستیم. دو صفحه جلوتر، یک مامور پلیس ایالتی از نیوهمپشایر جلوی دو آدم‌ربا را می‌گیرد و طبیعتا آنان ناگزیر از کشتن او هستند. آقای آدرین مک‌کینتی چه کرده‌ای؟ کاری ورای انتظار؛ زیرا زنجیره- واژه‌ای که همواره با حرف بزرگ می‌آید، پنداری از قدرت جادویی برخوردار است- آن‌ اندازه که نخست به‌نظر می‌رسد کودکانه نیست و به یک چشم‌انداز محدود نمی‌شود؛ زیرا مک‌کینتی حتی زیر فشار همچنان به نشان‌دادن لطافت طبع و دانش گسترده‌اش می‌پردازد.

کتاب باید به قوانین خاصی پایبند باشد، از جمله قانونی که نشان از این دارد که مک‌کینتی از چخوف تاثیر پذیرفته است (هرچند که در این ژانر نیازی نبود): اگر اسلحه‌ای در کار است چه بهتر که در برود. اما وقتی کایلی کوچک در اتاقی که به زنجیر کشیده می‌شود آچاری می‌یابد، پیامدش آنقدر غافلگیرکننده است که بر علاقه خواننده برای پی گرفتن داستان می‌افزاید، نه اینکه آن را فروبنشاند. نقطه‌ای که مک‌کینتی بر موفقیت دست می‌یابد آن‌جایی است که می‌کوشد مقدمه، در کتابی که پرواضح است به‌سختی روی آن کار شده تا اطمینان حاصل شود پرداختن به مسائل جانبی چیزی از وقایع اصلی نمی‌کاهد، رویداد اصلی داستان تلقی نشود. طبیعتا با چنان مقدمه‌‌ای این مساله‌ می‌توانست به سهولت اتفاق بیفتد.

برای مک‌کینتی افتخار بزرگی است که می‌تواند خوانندگانش را در هر نقطه‌ای از کتاب متحیر نگه دارد که آیا در آن لحظه زمین زیر پای‌شان خالی خواهد شد یا با چه میزانی از شرارت روبه‌رو خواهند شد. آزمایشات پس از جنگ استنلی میلگرام در رابطه با خشونت اجتماعی به‌طور مستقیم در اینجا نقل‌قول نشده؛ اما «زنجیره» در اصل درمورد همین موضوع است، این آزمایشات تعیین می‌کرد اگر اشخاص تصور کنند دادن شوک الکتریکی به دیگران امری طبیعی محسوب می‌شود حاضرند تا چه اندازه پیش بروند. این طرح گستره‌ای از طیف انسانی را روشن می‌کند از شرارت باورنکردنی بشر گرفته تا... خب، ریچل گمان می‌کند که ذات و ماهیت خودش را می‌شناسد تا زمانی که هجوم انتخاب‌های هولناک این داستان او را آزرده می‌کند. مک‌کینتی خوانندگان را تعمدا به دام تردیدهای اخلاقی‌ او و محاکمه پرتب‌وتابش می‌اندازد.

کتاب «زنجیره» در زیر سطح هیجانات پرشتاب خود بی‌تردید همان اثری است که همیشه از متفکر فیلسوفی همچون مک‌کینتی سراغ داشته‌ایم. او ریچل را وا‌می‌دارد تا به آموزش اگزیستانسیالیسم بپردازد و حتی نسخه‌ای از کتاب خارق‌العاده سارا بلک‌ول در سال 2016 با عنوان «در کافه اگزیستانسیالیسم» را وارد گود بازی می‌کند. او می‌خواهد به این نکته پی ببرید که آنچه می‌خوانید اگزیستانسیالیسمِ عملی است که در آن، ریچل خود را هر لحظه با انتخاب‌هایش تعریف می‌کند. اگر کتاب را بدین گونه بخوانید، با اثری مهیج‌تر از قبل روبه‌رو خواهید شد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...
مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...