تأملاتی درباره آن خاموش پرهیاهو | شهرآرا


کتاب «آداب کتاب خواری» (آری! درست خواندید! کتاب خواری و نه کتاب خوانی)، با آن طرح جلد شگفت انگیز و منحصربه فرد که عکسی است سیاه و سفید از استاد سعید نفیسی در کتابخانه شخصی‌اش، در حال مطالعه روزنامه و در کنار هزاران جلد کتاب چیده شده روی هم، نه مرتب و منظم و ایستاده با عطف‌های نمایان، مشابه آنچه در کتابخانه‌ها و کتاب فروشی‌ها مرسوم است؛ بلکه قرار گرفته روی یکدیگر، به صورت خوابیده، و در اکثر قریب به اتفاق آنچه در عکس پیداست، در جهت یکی از آن سه وجه این شش وجهی خاموش پرهیاهو (منظورم شکل مکعب مستطیلی کتاب است با شش وجه مستطیلی شکل) که نمی‌توان از روی آن‌ها به عنوان کتاب پی برد، یعنی نه روی جلد و نه پشت جلد و نه عطف کتاب. آری! واقعا عجیب و به یادماندنی است، عکس روی جلد این کتاب شیرین و خواندنی، با عنوان فرعی «روایت‌هایی از زندگی با کاغذ و کلمه».

آداب کتابخواری احسان رضایی

احسان رضایی، نویسنده خوش قلم و صمیمی کتاب که از نویسندگان قدیمی و درعین حال جوان مجله «همشهری جوان» و از روزنامه نگاران باسابقه حوزه کتاب به شمار می‌رود، مشابه اغلب اهالی عالم نشر و مطبوعات و جادوشدگان سرزمین اسرارآمیز کاغذ و کتاب و کلمه، «کتاب باز» قهاری نیز هست که روایت‌های شخصی خود از انواع مواجهه با کتاب را در قالب 30 یادداشت یا جستار کوتاه بین هزار تا دوهزار کلمه ای، در این کتاب عرضه کرده است. جستارهایی که خواندنشان برای هر کتاب بازی، هم فال است و هم تماشا و یادآور خاطرات خوش هم نشینی با کتاب، این آرام ترین هم نشین و صبورترین همراه.

با اینکه حقیر چند ماه قبل توفیق مؤانست با این کتاب را داشتم، همچنان چند نکته ماندگار از آن را به خاطر دارم که تقدیم شما خواننده عزیز می‌کنم:
1ـ کتاب خواندن، مشابه اغلب اعمال آدمی، یک مقدمه دارد و یک مؤخره. به زبان ساده تر، پیش از هر عمل ارادی، یک عمل مقدماتی وجود دارد و پس از آن هم، یک عمل دیگر. مثلا غذاپختن مقدمه غذاخوردن است و خوابیدن پس از تناول طعام، مؤخره آن. نویسنده محترم معتقد است که کتاب خریدن مقدمه یا همان عمل پیشینی کتاب خواندن است؛ و حرف زدن یا نوشتن درباره کتابی که خوانده ایم (کاری که این حقیر سراپا تقصیر، الان دقیقاً در حال انجام دادن آن هستم)، عمل لذت بخش پسینی.

2ـ نویسنده با مرور خاطرات کودکی خود، تحلیل دل چسبی ارائه می‌دهد از علت کم علاقگی فرزندان آدم‌های «کتاب باز» به کتاب و مطالعه. او چنین استدلال می‌کند که فرزند خردسال یک انسان کتاب باز، کتاب را چونان رقیبی می‌بیند که پدر و مادرش را از او گرفته و ساعاتی را که او دوست دارد با والدینش بگذراند، به خود اختصاص داده است؛ بلاتشبیه مانند هووی یک بانو که در کارکردی مشابه، سارق ساعات خوش در کنار شوهر بودن است.

3ـ موضوع یکی از جستارهای کتاب که بس برانگیزاننده و هشداردهنده است، «امانت ندادن کتاب» است. نویسنده، ضمن یادآوری خاطرات تلخ کتاب‌هایی که به امانت رفته و متأسفانه، به قول مشهدی ها، قُروت شده اند، به نقل از یکی از متفکرین عهد قاجار که ظاهراً نخستین فردی است که در ایران با لقب «دکتر» مورد خطاب قرار گرفته است، قریب به این مضمون می‌فرماید که «کتاب سه دشمن دارد: اول آتش، دوم کودکان تُخس کتاب پاره کُن و سوم دوستانی که کتاب امانت می‌گیرند و دیگر پس نمی‌دهند.»

4ـ در یکی دیگر از جستارهای کتاب، نویسنده به معرفی چند کتاب باز قهّار تاریخ می‌پردازد، از جمله جاحظ، متفکر بزرگ مسلمان و اجازه دهید عرض کنم بُت فکری دکتر طریف خالدی (که کتاب دلنشین او، با عنوان «زیستن با کتاب»، را چندی قبل، نشر هرمس با ترجمه درخشان محمدرضا مروارید چاپ کرد و به امید خدا، در یکی از «سه شنبه‌ها با کتاب» به معرفی آن خواهیم پرداخت)، که ظاهرا زیر آوار کتاب‌های ریخته شده روی سرش جان داد؛ و این شیوه جان دادن مرتبط با کتاب، چقدر شبیه است به مرگ سمپره پدر در چهارگانه «گورستان کتاب‌های فراموش شده» اثر «ثافون» که هنگام حمل جعبه ای حاوی آثار الکساندر دومای پدر سکته کرد.

در پایان حیفم می‌آید که نوجوانان و جوانان علاقه مند به نوشتن را، توصیه نکنم به خواندن کتاب «آداب کتاب خواری» و توجه به سبک نوشتاری نویسنده. مستقل از موضوع و محتوای کتاب، جستارهای سی گانه آن، نمونه‌هایی هستند از مقالات کوتاه و خواندنی، که با زبانی تندرست و بیانی شیوا، و به دور از پیچیدگی و لکنت، حرفی را که می‌خواهند بزنند، به شکلی موجز و هدفمند می‌زنند و اثری ماندگار در ذهن خواننده به جای می‌گذارند؛ شیوه ای از نگارش که البته حاصل سال‌ها قلم زدن مستمر در مجلات و روزنامه هاست، و در اصطلاح، خوردن خاک صحنه کتاب و کتابت.

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...