تو مبین جهان ز بیرون | هم‌میهن


ارزش بعضی از کتاب‌ها به زمان و موعد چاپ آن‌ها برنمی‌گردد، ارزش و اهمیت آن‌ها به اثری است که در گستره موضوعی و مخاطبان‌شان به‌جای می‌گذارند؛ «صید ماهی بزرگ» [Catching the big fish : meditation, consciousness, and creativity] از آن دست کتاب‌هاست.

خلاصه کتاب صید ماهی بزرگ» [Catching the big fish : meditation, consciousness, and creativity] دیوید لینچ [David K Lynch]،

این کتاب پلی میان مراقبه و سینما و حتی دیگر هنرهاست اما پیش از هر چیزی، باید گفت که اگر به دنبال آموزش مراقبه در راستای ایجاد خلاقیت هنری هستید یا در جست‌وجوی یادگیری فیلمسازی با این روش؛ سراغ این کتاب نروید! چراکه بیشتر مناسب فیلمسازان، نویسنده‎ها و منتقدانی است که به کشف و شهود در خلق و آفریدن باور دارند یا دوست دارند در چنین راهی گام بردارند.

«صید ماهی بزرگ» به این طیف از مخاطبان کمک می‌کند تا با رویارویی با تجربه‌ هنری فیلمسازی مثل دیوید لینچ [David K Lynch]، بذری در ذهن‌شان بکارند که آهسته‌آهسته می‌روید، قد می‌کشد و سرانجام شکوفا می‌شود. پس باید صبور بود، مانند ماهیگیری صبور که در انتظار صیدش می‌نشیند. شاید برای این کار حتی لازم باشد که داده‌های قبلی ذهنت را پاک کنی، یعنی بنای پیشینت را خراب کنی و از نو بسازی، تا با آنچه در مکاشفه‎ات به دست می‌آوری، درختت را شکوفا کنی!

برای همین است که می‌توان گفت این کتاب رویارویی با خویشتن و جوهره‌ هستی است. پس نویسنده برای رسیدن به این مقصود، دروازه‌ای پیش روی مخاطبان خود می‌گشاید؛ مراقبه! لینچ به مخاطبش می‌گوید: «مراقبه کن. بسیار مهم است که خود، آن هوشیاری ناب را تجربه کنی. به راستی به کمک من آمد و به نظرم هر فیلمسازی را یاری می‌دهد. پس به درون شیرجه بزن و آن هوشیاری سعادت‌بخش را احیا کن. به شادی و شهود پر و بال بده. لذت انجام دادن را تجربه کن تا در این مسیر صلح‌آمیز بدرخشی.»

در این مراقبه است که تو به ایده می‌رسی و این ایده در لحظه‌ اول، فکر است اما وقتی دریافتش کنی و به آن اجازه بدهی در ذهنت جای بگیرد، چیزی بیش از آنچه تصور می‌کنی، در خود پنهان دارد، مثل گنجی که در خاک نهان است و باید آن را بازشکافی؛ «اگر با ایده روراست باشی، هرچه را واقعاً بخواهی به تو می‌گوید... حالا تو ایده را دریافت کرده‌ای و می‌توانی آن را ببینی، بشنوی، احساس کنی و بشناسی. بگذار این‌طور بگویم که تو شروع به تراشیدن قطعه چوبی کرده‌ای ولی آن‌طور که باید، از کار درنیامده است. همین باعث می‌شود بیشتر فکر کنی و حشو و زوائد آن را برداری.»

لینچ در کتابش از تجربه‌‌اش می‌گوید که چگونه به درون خودش شیرجه می‌زند و ایده‌ها را مثل ماهی صید می‌کند و آن‌ها را برای نمایش در صفحه تلویزیون، پرده سینما یا دیگر رسانه‌های مورد استفاده‌اش مثل نقاشی، موسیقی و طراحی آماده می‌کند: «ایده‌ها همچون ماهی‌اند. برای صید ماهی کوچک می‌توانی در سطح آب بمانی. ولی اگر می‌خواهی ماهی بزرگ بگیری، باید به عمق بروی. ماهی‌های اعماق، قوی‌تر و ناب‌ترند. آن‌ها درشت، انتزاعی و بسیار زیبا هستند. من ماهی خاصی را می‌خواهم که به کارم می‌آید، ماهی‌ای که بتوان به سینما ترجمه‌اش کرد. گرچه آن پایین همه نوع ماهی در حال شناکردن‌اند: ماهی برای تجارت، ماهی برای ورزش، ماهی برای همه‌چیز.»

این کتاب مانند دیدار با دوستی نویافته است که خودش دیدار دیگری با جهان و حتی با خود داشته است. پس می‌توان دعوتش را پذیرفت. در این دیدار، تو بیشتر و بیشتر خودت می‌شوی و برای از دست ننهادن این خود، باید بیشتر و بیشتر مراقبه کرد؛ «همه جا می‌توانی مراقبه کنی. در فرودگاه، موقع کار، هرجا که باشی، می‌توانی مراقبه کنی.»

آن وقت است که تو می‌توانی نور بیاوری تا تاریکی و تیرگی از میان برود، آن وقت است که تو می‌توانی چراغی را روشن کنی و آن چراغ، هوشیاری ناب است. پس دیگر مجبور به تحمل رنج جدال با تاریکی نیستی، تو چراغ داری! تو خود نوری!

با خواندن این کتاب، ما مکاشفه و سینما نمی‌آموزیم، ما با تجربه‌های فیلمسازی آشنا می‌شویم که در پی اتفاقی کوچک در زندگی‌اش، با مراقبه آشنا می‌شود و آن را به جاده‌ اصلی زندگی‌اش تبدیل می‌کند. این تجربه برای او تا آن اندازه خوشایند است که دلش می‌خواهد دیگران را هم به تجربه‌اش دعوت کند و آن چیزی نیست جز مراقبه تعالی‌بخش. نکته درخور توجه این است که نویسنده درآمد فروش این کتاب را هم
به بنیادی سپرده تا صرف آموزش برنامه‌های مراقبه در مدارس شود.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...