کودکی به‌مثابه آینه‌ جامعه | آرمان ملی


امانوئل دونگالا [Emmanuel Dongala]، نویسنده‌ی اهل کنگو، از چهره‌های مهم ادبیات معاصر آفریقاست؛ صدایی که تجربه‌ی استعمار، دیکتاتوری و گذار پرآشوب به دموکراسی را در آثارش بازتاب می‌دهد. او که خود دانش‌آموخته‌ی شیمی و ادبیات در فرانسه و آمریکا بوده، در کنار فعالیت‌های علمی، همواره دغدغه‌ی بازنمایی رنج و مقاومت مردم سرزمینش را در قالب داستان داشته است. رمان «پسربچه‌ها هم از ستاره‌ها زاده می‌شوند» [Les petits garçons naissent aussi des étoiles] یکی از موفق‌ترین و درخشان‌ترین آثار اوست که به واسطه‌ی ترکیب ظریف طنز، واقع‌گرایی سیاسی، و نگاه کودکانه‌اش، در ردیف بهترین رمان‌های پسااستعماری آفریقا جای گرفته است. این رمان با ترجمه محمدرضا عمرانی از سوی نشر آگه منتشر شده است.

امانوئل دونگالا [Emmanuel Dongala] خلاصه رمان «پسربچه‌ها هم از ستاره‌ها زاده می‌شوند» [Les petits garçons naissent aussi des étoiles]

داستان عجیب و تأثیرگذار یک پسر بچه‌ی کنگویی است که در بحبوحه‌ی نزاع‌های سیاسی کنگوی پس از استعمار به بلوغ می‌رسد. دونگالا با استفاده از نگاه زیرکانه و کنجکاو یک نوجوان پانزده‌ساله به نام ماتاپاری، جهانی سرشار از تناقض، خشونت، فساد و در عین حال مهر و امید را ترسیم می‌کند. این روایت شخصی، همزمان یک پرتره‌ی سیاسی از آفریقای معاصر نیز هست.
ماتاپاری که با تولدی خارق‌العاده—دو روز پس از به دنیا آمدن دوقلوهای دیگر مادرش و در سالروز استقلال کشور—وارد جهان می‌شود، نه‌تنها راوی داستان بلکه نمادی از کودکیِ تمدنی است که در حال بازیابی خود پس از دوران استعمار است. او با نگاهی کودکانه اما دقیق، با تضادهای بزرگ‌سالان و نظام‌های سیاسی فاسد روبه‌رو می‌شود و بی‌قضاوت، فقط روایت می‌کند. کشوری که او در آن بزرگ می‌شود بی‌نام است اما شباهت‌های آشکاری با کنگوی فرانسوی‌زبان دارد، و البته فراتر از آن، نماینده‌ی بسیاری از جوامع پسااستعماری است که میان سنت و مدرنیته، دیکتاتوری و دموکراسی، عقلانیت و عوام‌فریبی گرفتار شده‌اند.

پدر ماتاپاری، معلمی منطقی و محتاط، صدای تعقل و اندیشه در روایت است. او برخلاف بسیاری از شخصیت‌های پرادعای رمان، اصلاح‌طلب نیست، فقط دعوت به تفکر می‌کند. در نقطه‌ی مقابل، دایی بولا بولا شخصیتی فرصت‌طلب و بی‌تأمل است که پله‌های قدرت را سریع طی می‌کند و با همان سرعت سقوط می‌کند. دادگاه نمایشی او، که ماتاپاری آن را از تلویزیون تماشا می‌کند، یکی از بخش‌های به‌یادماندنی رمان است؛ صحنه‌ای طنزآمیز و در عین حال تلخ، از نوعی عدالت‌نمایی که یادآور دیکتاتوری‌های قرن بیستم است.

طنز در رمان دونگالا کاملاً زنده است: از تندیس طلایی «مارشال مادام‌العمر» که قرار است در مدار زمین نگهبان مردم باشد، تا انتخابات دموکراتیکی که نتیجه‌اش به همان اندازه پوچ و فاسد است. اما دونگالا در کنار طنز، همیشه نگاهی انسانی و حتی نوستالژیک به جهان دارد. خانواده‌ی ماتاپاری علی‌رغم طوفان‌های سیاسی و اقتصادی، بنیان خود را حفظ می‌کند؛ هرچند نویسنده به جزئیات آن کمتر می‌پردازد، اما حضور آن مثل رشته‌ای پنهان، حس امنیت و امید را در روایت جاری می‌کند.

یکی از ویژگی‌های درخشان رمان، معاصر و حتی مدرن بودن آن است. ارجاع به فناوری‌های نو، مانند رویای گشت‌وگذار در اینترنت یا شخصیت پروفسور پنتیوم-۷۵، فضای اثر را به امروز پیوند می‌زند، هرچند سایه‌ی سنت هنوز در همه جا سنگینی می‌کند. پایان رمان نیز غیرمنتظره و تأمل‌برانگیز است: در نقطه‌ای که انتظار داریم گره‌های سیاسی داستان به اوج برسند، ناگهان راوی تمام توجه خود را معطوف به پدربزرگ در حال مرگ می‌کند، و این چرخش ناگهانی، رمان را به ساحتی فلسفی می‌کشاند؛ از اجتماع و تاریخ، به فرد و خانواده.

پسربچه‌ها هم از ستاره‌ها زاده می‌شوند با ظرافتی مثال‌زدنی، رمانی‌ست سرگرم‌کننده، خنده‌دار، هوشمندانه و اندوهناک. صدای راوی نوجوان آن‌چنان صادق و بی‌واسطه است که خواننده را ناچار به همراهی می‌کند؛ با کشوری که می‌تواند هر جای جهان باشد. داستانی که به ما یادآوری می‌کند بزرگ شدن، همیشه فقط مربوط به سن و سال نیست—گاهی بلوغ، یعنی آموختن زیستن در دنیایی که هیچ‌چیزش سر جای خودش نیست، و با این‌حال، هنوز می‌توان دوست داشت، خندید و امیدوار ماند.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...