رمان «آخرین جزیره» [Son ada یا The Last Island] نوشته زولفو لیوانلی [Zülfü Livaneli] با ترجمه ایلناز حقوقی توسط انتشارات نگاه منتشر و راهی بازار نشر شد.

آخرین جزیره [Son ada یا The Last Island]  زولفو لیوانلی [Zülfü Livaneli]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب در سال ۲۰۰۸ چاپ شده و ترجمه‌اش، صدوبیست‌وچهارمین عنوان از مجموعه «چشم و چراغ» است که نشر نگاه چاپ می‌کند.

زولفو لیوانلی نویسنده این‌کتاب، مولف و سیاستمدار ۷۴ ساله ترکیه‌ای، متولد سال ۱۹۴۶ است. داستان این‌کتاب او از این‌قرار است که در دنیایی که به سمت جنون می‌رود، جزیره‌ای وجود دارد که دور از چشم همه، با صلح و آرامش بر جای خود مانده است. در این‌جزیره ۴۰ خانواده که از انسان‌ترین آدم‌ها گلچین شده‌اند، زنده‌ می‌کنند. آن‌ها با دعوت صاحب جزیره به آن‌منطقه رفته و خانه ساخته‌اند. آدم‌های جزیره، دور از هیاهوی جهان بیرون، با آرامش کنار هم زندگی می‌کنند.

در ادامه داستان این‌رمان، آرامش جزیره با مرگ یکی از افراد ساکن در آن، به هم می‌ریزد. پس از مرگ آن‌فرد، خانه‌اش به یک‌رئیس‌جمهور برکنار شده فروخته می‌شود. نکته مهم این‌جاست که با آمدن رئیس‌جمهور برکنارشده، جزیره که تا حالا یک بهشت بوده، تبدیل به جهنم می‌شود و هرچیزی که مردم جزیره از آن فرار می‌کردند، به سرشان می‌آید...

این‌کتاب با ۲۲۸ صفحه و قیمت ۳۲ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...