آخرین رمان میچ آلبوم  [Albom, Mitch] با نام «در حسرت دست‌هایت» [Human touch] توسط انتشارات کتابستان معرفت قم منتشر شد.

 میچ آلبوم  [Albom, Mitch] در حسرت دست‌هایت» [Human touch]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، «میچ آلبوم» نویسنده آمریکایی که با کتاب «سه‌شنبه‌ها با موری» در ایران به شهرت رسیده است، در این روزهای کرونایی دست به نگارش رمانی زده که تصویری نمادین از احوال مردم جهان در این روزهاست. او داستانش را «human touch» نامیده و اتفاقات آن در یکی از شهرهای آمریکا می‌گذرد ولی جهان داستان او به وسعت زندگی همه مردمان و نوع بشر است.

میچ آلبوم این داستان را به‌صورت بخش‌بخش روی وب سایتش بارگذاری می‌کرده و به‌طور رایگان در اختیار خوانندگان قرار می‌داده است. حالا بعد از پایان نگارش این رمان کوتاه، داستان میچ آلبوم به زبان‌های زیادی از جمله فارسی ترجمه شده است.

این کتاب به‌همت «فاطمه مدیحی بیدگلی» و با عنوان «در حسرت دست‌هایت» به فارسی برگردانده شده و از سوی انتشارات کتابستان معرفت قم به چاپ رسیده است. این کتاب کم‌حجم داستانی را روایت ‌می‌کند که همدلی هر مخاطبی را از هر زبانی برمی‌انگیزد و حس همذات‌پنداری مخاطبان را به‌خوبی با خود همراه می‌کند.

داستان «در حسرت دست‌هایت» حول محور چهار خانواده می‌گذرد که هر کدام در گوشه‌ای از خیابان زندگی می‌کنند و روابط صمیمانه و نزدیکی دارند؛ روابطی که با شیوع ویروس کرونا دستخوش تغییراتی می‌شود که عجیب اما باورپذیر است.

کتاب «در حسرت دست‌هایت» در ۲۱۲ صفحه با قیمت ۳۲ هزار تومان از سوی انتشارات کتابستان معرفت قم روانه بازار نشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...