نادر فلاح ضمن پیشنهاد کتاب «بایگانی ادبی پلیس مخفی» [The KGB's literary archive] به مخاطبان نمایشگاه کتاب تهران گفت: اثر ویتالی شنتالینسکی [Vitaly Shentalinsky] با ترجمه بیژن اشتری کتابی درباره تاریک‌ترین دوران ادبیات روسیه و دوران وحشت بزرگ استالین است که در آن بیش از ۲ هزار نویسنده قربانی سرکوب شدند.

بایگانی ادبی پلیس مخفی» [The KGB's literary archive] ویتالی شنتالینسکی [Vitaly Shentalinsky]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، وی درباره جایگاه این کتاب در ادبیات روسیه عنوان کرد: پرسش اصلی کتاب «بایگانی ادبی پلیس مخفی» در مورد پنجاه سال جنایت یک رژیم مستبد با هنرمندان آن دوره است؟ در این کتاب نویسنده از سرگذشت دست‌نوشته‌هایی پرده برمی‌دارد که احتمالاً در کنج صندوق اسناد پلیس مخفی یا در گوشه‌ای از بایگانی‌های خانوادگی خصوصی، دور از توجهات گزمه‌های امنیتی، خاک می‌خورد و تلاش می‌کند تا سخنان دزدیده شده‌ی این نویسندگان را دوباره زنده کند.

نادر فلاح خواندن این کتاب را برای هر کسی که می‌خواهد با تاریک‌ترین دوران ادبیات روسیه آشنا شود را ضروری دانست و گفت: در مقدمه این کتاب آمده «بایگانی ادبی پلیس مخفی حکایت دوره‌ای تلخ و خونین است؛ حکایت شناعت و جنایت یک رژیم مستبد و حکایت دروغ‌های وقیحانه. کتابی که می‌تواند ما را از اسراری مهم در دل تاریخ ادبیات جهان مطلع کند.»

پژمان بازغی بازیگر سینما هم ضمن پیشنهاد کتاب «کوچک جنگلی» گفت: من به تازگی کتاب «کوچک جنگلی» از ناصر تقوایی را خریدم. این کتاب در واقع فیلمنامه‌ای بود که سه سال از زمان ناصر تقوایی را گرفت تا به سرانجام برسد.

او در ادامه گفت: این کتاب، اثر ماندگاری است که مثل آن هیچگاه ساخته نشد و اقتباس درخوری نیز از آن صورت نگرفت، البته که سریال بهروز افخمی تولید خوبی در این زمینه بود اما همچنان به ماندگاری اثر تقوایی نبود.

................ هر روز با کتاب ................

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...