کتاب تصویری «معرفی جیمز جویس»، اثر دیوید نورنس با تصویرگری کارل فلینت، به فارسی ترجمه و در ایران منتشر شد.

به گزارش ایبنا، این کتاب را ابراهیم چگینی به فارسی ترجمه کرده و ترجمه او از این اثر تصویری توسط موسسه انتشاراتی رهنما روانه بازار کتاب ایران شده است.

این کتاب به صورت «کمیک‌استریپ» شخصیت و آثار جیمز جویس، نویسنده ایرلندی را به خواننده معرفی می‌کند و از این نظر می‌تواند برای مخاطبی که آشنایی زیادی با ادبیات ندارد، یا برای کودکان، جذاب باشد. این اثر را دیوید نورنس، نویسنده امریکایی در سال 1994 با نام «Introducing Joyce» نوشته و تصویرگری آن را کارل فلینت انجام داده است.

نسخه اصلی این کتاب 176 صفحه است و نسخه فارسی در 172 صفحه منتشر شده است. ناشر ایرانی، از تصویرهای نسخه اصلی کتاب استفاده کرده و تنها متن‌های آن توسط ابراهیم چگینی به فارسی ترجمه شده‌اند.

جیمز آگوستین آلوی ژیوس جویس، مشهور به جیمز جویس در 2 فوریه (13 بهمن) 1882 میلادی در دوبلین، پایتخت ایرلند چشم به جهان گشود. وی در خانواده ای فقیر به دنیا آمد. علاوه بر او 9 عضو دیگر در این خانواده زندگی می‌کردند. پدرش دایم الخمر بود و به سختی این خانواده پر جمعیت را اداره می کرد. این مساله به شدت روحیه حساس و تاثیر پذیر جیمز را آزار می داد و محرومیت هایی که طی چند سال ابتدای زندگیش کشید او را دچار نوعی سرخوردگی، افسردگی و بدبینی نسبت به نهاد خانواده کرد.

جیمز جویس نمایشنامه نویس و داستان سرایی است که در زمان حیاتش به شهرت دست یافت، اما دوره پایانی زندگی خود را همانند دوران کودکی خود، در فقر به سر برد و در نهایت بر اثر بیماری جان باخت.

پدر جیمز جویس برای اینکه از هزینه های خانه بکاهد و شغل و درآمد آینده پسرش را تضمین کند، او را به مدرسه ای فرستاد که به وسیله یسوعیان (فرقه‌ای از مذهب کاتولیک) اداره می شد.

وی 13 سال متوالی را در این مدرسه سپری کرد و تحصیل اولیه خود را در این مدرسه به پایان رساند. اما از همان زمان اندیشه های خشک کاتولیکی و کوته نظری‌های اطرافیانش او را به شدت آزرده خاطر می ساخت.

وی بعد‌ها از تجربیات خود در این مدرسه و در سایر مراحل زندگی برای خلق رمان «چهره مرد هنرمند در جوانی» استفاده کرد.

جویس در سال 1898 وارد دانشگاه دوبلین شد و به تحصیل در زمینه زبان های خارجی پرداخت. وی تا سال 1904 به تحصیل خود ادامه داد، تا اینکه به خاطر نگارش مقاله‌هایش مجبور به ترک دوبلین و کشور خود شد.

نوشته‌های این نویسنده به مذاق حاکمان وقت ایرلند خوش نمی‌آمد و سخت‌گیری‌ها، وی را مجبور به این تبعید خود خواسته کرد.

این نویسنده سرانجام به پاریس رفت و در این شهر برای تحصیل در رشته طب وارد دانشگاه شد. اما پس از اتمام تحصیلات پزشکی،ذوق و قریحه ذاتی او را به سمت مطالعه در رشته ادبیات و فلسفه سوق داد.

جویس در این زمان به مطالعه درباره افکار و زندگی "جیوردانو بورنو" پرداخت. بورنو فیلسوفی مذهبی در کشور ایتالیا بود که در قرن 16 میلادی می زیست و به دلیل افکار و نوشته هایش ابتدا عنوان ارتداد به وی نسبت دادند و سپس او و آثارش را یکجا آتش زدند. در همین زمان جویس به نگارش سلسله مطالبی درباره نمایشنامه نویسی دست زد و آنها را منتشر کرد.

مطالعه آثار هنریک ایبسن باعث شد که جویس به این نمایشنامه نویس تمایل زیادی پیدا کند و مقالاتی را در مورد خصوصیات آثار وی به نگارش درآورد.

«دوبلینی‌ها» و «چهره مرد هنرمند در جوانی» از معروفترین رمان‌های این نویسنده اند. وی به رغم اینکه در پاریس زندگی می‌کرد، اغلب آثار خود را با محوریت ایرلند و شهر دوبلین (پایتخت ایرلند) به رشته تحریر در آورده است.

در ایران اکثر آثار داستانی و رمان‌ها این نویسنده با ترجمه افرادی چون منوچهر بدیعی، پرویز داریوش و صالح حسینی، به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند.

جویس از نویسندگان سوررئالیسم به شمار می‌رود که در طول زندگی خود کنکاش در پنهانی‌ترین زوایای روح را به این مکتب اضافه کرد.

وی پس از سالها ضعف و درد چشم و پس از بارها عمل جراحی، در سن 40 سالگی تقریبا قدرت بینایی خود را از دست داد و در 13 ژانویه 1941 در حالی که از درد چشم و فقر و بیماری رنج می برد، در زوریخ چشم از جهان فروبست.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...