بورس لندن از زیر پاهای کوچک ما می‌گذرد | اعتماد


عمله‌ای بودم توی کمپانی/ شماره شناسایی‌ام بالای جیبم بود/ لباس سرهم کارگری تنم بود/، ظرف غذای سه تکه‌ای به دستم بود/ قانون سالی دو ماه خورد به تورم/ حالا یار یار می‌خونم/ حالا یار یار می‌خونم...
یک ترانه کارگری از متن کتاب

ادبیات نفتی اردشیر صالح‌پور

اردشیر صالح‌پور، گزیده‌کار است. هر چند سال، غافلگیرانه کاری منتشر می‌کند. می‌گویم غافلگیرانه، چون صالح پور جامع‌الاطراف است و به اقتضای شغل و گستره دانش و آگاهی‌هایش در زمینه‌های گوناگون فعالیت داشته است؛ از «مجلس شادی‌آور و حماسی»(عروسی بانو گشسب، دختر رستم) تا تک‌گویی یک تفنگ (تفنگ نُه دال) و خاطرات و مخاطرات یک قلعه تاریخی (قلعه تُل) و موسیقی و تعزیه (پیشخوانی در تعزیه) و نمایش (مینا، عروسک نمایشی شیراز) و...

این‌بار صالح‌پور به ادبیات جنوب (مشخصا خوزستان) پرداخته است و کندوکاوی کرده است پیرامون این ادبیات و تاثیر اکتشاف نفت در مسجدسلیمان بر ادبیات جنوب.
کتاب «ادبیات نفتی» با مزامیر داوود- کتاب مقدس آغاز می‌شود:
«که او (خداوند) می‌تواند نفت را از دل زمین بیرون آورد تا به او (انسان) یک سیمای شادمان بدهد.»

«ادبیات نفتی» یک پیشگفتار، یک دیباچه و هجده فصل دارد. به علاوه کتابنامه و سپاسنامه و خلاصه‌ای از کتاب به زبان انگلیسی.
به اعتقاد کتاب و نویسنده‌اش، فوران نفت در روز 26 ماه مه سال 1908 (پنجم خرداد‌ماه سال 1287 خورشیدی) آغاز دگردیسی و پوست‌اندازی مسجدسلیمان، قشلاق‌‌نشین عشایر بختیاری بود و آغاز مدرنیته در این منطقه گرمازده و به تبع همین اکتشاف و فوران نفت، پوست انداختن خوزستان و جنوب و غلبه اقتصاد نفتی بر زیست‌بومی منطقه. «این‌بار، این نفت سیاه بود که موجب روشنی و همراهی می‌شد و اقوام مختلف ایرانی و فرنگی را حول محور صنعت نفت در این «نفت‌شهرها» گرد هم می‌آورد و عامل وحدت شهرنشینی می‌گردید.» (ص 15)

«شیوه‌های اقتصاد سنتی و بومی تحت‌تاثیر مناسبات جدید نفتی قرار گرفت. کشاورزی و دامداری و نخل‌داری به حاشیه رفت. لوله‌ها بر بستر پهن علف‌ها آرمیدند...» (ص17) نویسنده ادبیات نفتی را به دو حوزه کلی مسجدسلیمان (mis) و آبادان (Abd) تقسیم‌بندی می‌کند. حال‌ و هوای ادبیات مسجد سلیمان را اکتشافی یا به عبارتی «صنعتی - شیانی» یا «ادبیات روستایی» می‌داند و مشخصه ادبیات حوزه آبادان را «ادبیات بحری و بندری».

نویسنده معتقد است که «محیط جنوب غربی ایران به خصوص بخش صنعتی آن بهترین آزمایشگاه بوده برای آزمون سبک رئالیست‌نویس‌های امریکایی میان دو جنگ، در یک فرم بومی و ایرانی.» (ص 43)
در فصل پنجم کتاب، نویسنده به تفاوت نگاه و رویکرد مترجمان جنوب کشور که تحت‌تاثیر ادبیات انگلیسی و امریکایی بودند با ادبیات مرکزنشینان، تحت سلطه و سیطره احزاب چپ و به ویژه حزب توده می‌پردازد و مثالی را نیز ذکر می‌کند: داستان «گربه زیر باران» همینگوی، با ترجمه صفدر تقی‌زاده از طرف «به‌آذین» (سردبیر نشریه‌ای در تهران) رد می‌شود (ص 45)
نویسنده، ابراهیم گلستان، پرویز داریوش، نجف دریابندری، صفدر تقی‌زاده و محمدعلی صفریان را از جمله مترجمان شاخص آثار ادبی امریکا ذکر می‌کند. (همان صفحه)

در فصل ششم کتاب، نویسنده ابتدا داستان کوتاه را قالب مناسب و انتخابی و رایج نویسندگان جنوب می‌داند (به پیروی از کوتاه‌نویسان امریکایی مانند سالینجر و ارنست همینگوی) و پس از آن روی آوردن آنها به رمان‌های نفتی بلند... و از چند نویسنده هم نام می‌برد: احمد محمود، فرهاد کشوری و قباد آذرآیین. (ص 56)

فصل هفتم کتاب، به تاثیر سینما بر ادبیات نفتی اختصاص دارد: نویسنده سینما را یکی دیگر از دستاوردهای صنعت نفت می‌داند (ص 61)... سالن‌های سینمای تابستانی و زمستانی زیادی در شهرهای نفتی ساخته شد که فیلم‌های امریکایی و انگلیسی را همزمان با اکران آنها در کشور تولید‌کننده، به زبان اصلی در این سینما‌ها نمایش می‌دادند، سال‌ها پیش از نمایش آنها در مرکز... نویسنده، ناصر تقوایی، امیر نادری، حسین گیتی را به عنوان سینماگران جنوبی تحت‌تاثیر صنعت نفت، معرفی می‌کند... در همین فصل، از نویسندگانی نام می‌برد که تحت‌تاثیر سینما، داستان‌هایی با رنگ و بوی سینما و تصویر نوشته‌اند و برای نمونه از دو داستان کوتاه فرهاد کشوری و قباد آذرآیین نام می‌برد. (صص 64 تا 67)

در فصل هشتم با ادبیات بومی- روستایی و نقش نفت در این ژانر داستانی آشنا می‌شویم... سپاهیان دانش که به روستا می‌رفتند، تجربه‌های خود را قلمی می‌کردند؛ در مسجدسلیمان افرادی مانند منوچهر شفیانی و بهرام حیدری (در داستان) و هوشنگ چالنگی (در شعر) ...
شهر مسجدسلیمان و منوچهر شفیانی با کتاب «قرعه آخر» سردمدار و پیشتاز این نوع ادبیات داستانی در ایران است...

نویسنده در فصل‌های دهم و یازدهم به معرفی «رمان‌های نفتی» می‌پردازد... در این دو فصل به رمان «سرود مردگان» اثر فرهاد کشوری و رمان «فوران» نوشته قباد آذرآیین و ویژگی‌های هرکدام می‌پردازد...

فصل دوازدهم کتاب، با «پنج کتاب سالی دوماهی» آشنا می‌شویم. این داستان‌ها تحت‌تاثیر قانون ظالمانه «سالی دو ماه» (تعدیل نیروی کارگران شرکت نفت) قلمی شده‌اند: داستان‌های «بازخرید» از پرویز مسجدی، «بوی خوش آویشن» از فرهاد کشوری، «سالی دوماه» از محمد بهارلو، «دوش آخر» از قباد آذرآیین...
نویسنده در فصل سیزدهم به گوناگونی ژانرهای داستانی در جنوب می‌پردازد و مهم‌ترین ویژگی‌های نویسندگان جنوب را قدرت توصیف در داستان می‌داند چه توصیف عناصر طبیعی یا در شکل عام‌تر توصیف ظلم و فقر و جهل، طبیعت داغ، کوه، نخلستان، شط، شرجی و گرما و پالایشگاه و بوی آن... (صص 114و 115)

در پیوند با همین مطلب از نویسندگانی چون ابراهیم گلستان -‌شیرازی الاصل- صادق چوبک، ناصر تقوایی، صفدر تقی‌زاده، عدنان غریفی، شهرنوش پارسی‌پور، جمشید ملک‌پور، ناصر موذن، صمد طاهری، اصغر عبداللهی، زویا پیرزاد، نظام رکنی، محمد بهارلو، قاضی ربیحاوی، جمشید خانیان (در آبادان) و منوچهر شفیانی، بهرام حیدری، قباد آذرآیین، یارعلی پورمقدم، رستم مرادی، داریوش احمدی، فتح‌الله بی‌نیاز، فرهاد کشوری، غلامرضا رضایی، علی‌مراد فدایی‌نیا، داریوش احمدی، محمدرضا دادگر، غلامرضا منجز (در مسجدسلیمان)، احمد محمود، احمد آقایی، احمد بیگدلی، مسعود میناوی، محمد ایوبی (اهواز)، پرویز زاهدی (رامهرمز) حفیظ‌الله ممبینی، علی‌یار زارعی (هفتکل) نام می‌برد و ویژگی آثار آنها را برمی‌شمارد.

ادبیات جنوب، از نوعی اُپرت (Operet) هم بی‌نصیب نیست. داراب افسر، شاعر بختیاری «اپرای رستاخیز مسجدسلیمان» را سروده است: «به امر الهی در مسجدسلیمان قبری شکافته می‌شود و مردی به نام «کابنگرو» که سال‌ها پیش درگذشته سر از قبر به در آورده و با تماشای مسجدسلیمان تغییر یافته با اکتشاف نفت، متعجبانه سرودی می‌خواند. (ص134)

«ادبیات نفتی» فصلی را هم به تحولات شعری در مسجدسلیمان اختصاص داده است و از هوشنگ چالنگی به عنوان «نخستین شاعر مدرن بختیاری» نام می‌برد... نویسنده همچنین مسجدسلیمان را «خاستگاه شعر موج ناب» می‌داند و از پیشگامان این سبک شعری علی مقیمی، هرمز علی‌پور، سیدعلی صالحی، یارمحمد اسدپور، سیروس رادمنش، عزت قاسمی، مرید میرقائد، رستم مرادی و آریا آریاپور را نام می‌برد. فصل‌های هیجدهم و نوزدهم به واژگان انگلیسی و استحاله آنها در گویش مسجد سلیمانی (لر فرنگی) و در آبادان (بندری فرنگی) و «نوستالژی‌های ادبی نفت در داستان‌ها» اختصاص دارد. نمونه‌هایی از این واژه‌ها «کلمه آکبند با حروف اختصاری U.K (مخفف united kingdom)، لمبر (Number)، بیلرسوت (boiler suit)، دریول (driver) – به معنای راننده- و ...

در بخش نوستالژیک به آثاری چون «چراغ‌ها را من خاموش می‌کنم زویا پیرزاد و «روز اول ماه مهر هرگز نیامد» جمشید ملک‌پور اشاره شده است. حس ختام این نوشته، شعری است از شاعر جنوبی «لهراسب زنگنه»:
«لوله‌های نفت/ چون ماران پیچان به دره‌ها/ ما روی لوله‌های نفت می‌دویدیم/ و هیچ نمی‌دانستیم/ بورس لندن از زیر پاهای کوچک ما می‌گذرد/ چقدر دویدیم!/ چقدر دویدیم و نرسیدیم!»

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...
باشگاه به رهبری جدید نیاز داشت... این پروژه 15 سال طول کشید و نزدیک به 200 شرکت را پایش کرد... این کتاب می‌خواهد به شما کمک کند فرهنگ برنده خود را خلق کنید... موفقیت مطلقاً ربطی به خوش‌شانسی ندارد، بلکه بیشتر به فرهنگ خوب مرتبط است... معاون عملیاتی ارشد نیروی کار گوگل نوشته: فرهنگ زیربنای تمام کارهایی است که ما در گوگل انجام می‌دهیم ...