ترجمه زینب کاظم‌خواه | هم‌میهن

در فوریه ۱۹۸۰ نظریه‌پرداز ادبی رولان بارت [Roland Gérard Barthes] وقتی داشت در مسیر خانه‌اش از کالج فرانسه که یک کرسی نشانه‌شناسی داشت، از رو دس اکولز در پاریس رد می‌شد، یک ون خشکشویی او را زیر گرفت. یک‌ماه بعد به‌خاطر جراحات واردشده درگذشت. حادثه غم و اندوهی رمان‌گونه دارد، شبیه به آنچه بارت از آن به‌عنوان «اثر واقعیت» یاد می‌کند؛ جایی که ماهیت عادی آن، حقیقت آن را تأیید می‌کند. بارت ۶۴ ساله بود، با شهرت بین‌المللی زیاد؛ این مرگ از آن مرگ‌هایی بود که اغلب به‌عنوان بیهوده توصیف می‌شد، اندوه‌بار به‌خاطر بیهودگی بی‌رحمانه‌اش.

خلاصه رمان نقش هفتم زبان» [La septìème fonction du langage : romanLa septìème fonction du langage یا The Seventh Function of Language] لوران بینه [Laurent Binet]

شش‌ماه بعد از مرگ بارت در اوت همان سال، تروریست‌های ایتالیایی ایستگاه قطار شهر بولونیا را منفجر کردند و ۸۵ نفر را کشتند. دو ماه بعد مارکسیست فرانسوی، لوئی آلتوسر، همسرش هلن را گویا در یک حمله جنون آنی خفه کرد. در ماه مِه سال بعد نامزد حزب کمونیست، فرانسوا میتران، توانست رئیس‌جمهور ژیسکار دستن را شکست دهد و رئیس‌جمهور فرانسه شود.

«نقش هفتم زبان» [La septìème fonction du langage : romanLa septìème fonction du langage یا The Seventh Function of Language] لوران بینه [Laurent Binet]، این واقعه را طور دیگری تصور می‌کند. بینه، به یک واقعیت تاریخی دست می‌یازد: بارت فقط در یک مهمانی ناهار به میزبانی فرانسوا میتران، نامزد سوسیالیست برای ریاست‌جمهوری فرانسه، حضور یافته بود. بینه می‌پرسد اگر بارت کشته شده باشد چه؟ اگر ناهار و آن مرگ به هم مرتبط باشند چه؟ در روایت بینه که توسط سام تیلور از فرانسه به انگلیسی ترجمه شده است، یک قاتل، ونی را می‌راند تا سندی را به دست آورد که بارت در اختیار دارد که طرف‌های مختلف ازجمله میتران، رقیبش رئیس‌جمهور وقت ژیسکار دستن، سرویس اطلاعاتی بلغارستان، کا گ ب و هر چهره‌ی روشنفکری در فرانسه (به آمریکا و ایتالیا اشاره نمی‌کنیم)، به‌شدت خواهان آن هستند. سند توضیح داده که فراتر از شش کارکرد زبان که توسط زبان‌شناس روسی رومن یاکوبسون پیشنهاد شده بود، یک کارکرد سِری هفتم هم وجود داشت: یک نوع زبان رمزی که متقاعدسازی را تضمین می‌کند و دارای قدرت «جادویی» تأثیرگذاری و کنترل‌شنونده است.

بنابراین روایت نه به سبک رمان‌های واقع‌گرایانه مورد علاقه‌ی بارت، بلکه به سبک رمانی پلیسی آغاز می‌شود که به‌عنوان آشکارترین ژانر نشانه‌شناسانه شناخته می‌شود؛ جایی که هر جزئیاتی می‌تواند به‌طور بالقوه به‌عنوان یک نشانه یا سرنخ تعبیر شود. ژاک بایار، کارکشته رئیس اطلاعات پلیس با وجود بیزاری از چپی‌های حلقه‌ی اجتماعی بارت، وظیفه‌ی یافتن قاتلان بارت و سند دست‌نیافتنی را به عهده می‌گیرد. او از نشانه‌شناس جوانی به‌نام سایمون هرزوگ کمک می‌گیرد تا او را در جهان تئوری ادبی راهنمایی کند و آن‌ها باهم دست به یک تعقیب دیوانه‌وار در محافل دانشگاهی و روشنفکری اوایل دهه‌ی ۱۹۸۰ می‌زنند.

بینه در سرتاسر رمان از مجموعه مقالات بارت در سال ۱۹۵۷ تحت عنوان «اسطوره‌ها» استفاده می‌کند که به شیوه‌ای می‌پردازد که مصنوعات فرهنگ – مانند ماشین سیتروئن دی‌اس یا شراب قرمز - معانی خاصی را در جامعه فرانسه پس از جنگ به وجود آورده‌اند. این رمان به‌صورت طنزآمیز به قلمرو نخبه‌گرایی دانشگاهی در دورانی که «چرخش زبانی» در علوم انسانی رایج بود، می‌پردازد و بر این باور تأکید می‌کند که تحقیقات فلسفی ذاتاً با مرزهای زبان مرتبط هستند. این اثر ژانرهای کلیشه‌ای مانند توطئه‌های پلیس ـ رفیق، کمدی‌های ناآشنا و تریلر جاسوسی را ترکیب می‌کند تا ماجراهای سرگرم‌کننده و متناقضی را برای بایار و هرزوگ ایجاد کند.

میشل فوکو در حمام در مورد تاریخ جنسیت غربی برایشان سخنرانی می‌کند. آن‌ها اومبرتو اکو را در بولونیای ایتالیا ردیابی می‌کنند و از بمب‌گذاری در ایستگاه قطار در سال ۱۹۸۰ جان سالم به‌در می‌برند، اما مطمئن نیستند که هدف بوده‌اند یا خیر. آن‌ها به دانشگاه کورنل سفر می‌کنند تا در کنفرانسی درباره‌ی چرخش زبانی شرکت کنند؛ جایی که چهره‌های برجسته‌ی واقعی دانشگاهی (نوام چامسکی، پل دو مان، ژان فرانسوا لیوتار) و تخیلی (موریس زَپِ دیوید لاج) در هم می‌آمیزند، جایی که بایار با هلن سیکسو (منتقد ادبی و فمینیست فرانسوی) و جودیت باتلر (فیلسوف پساساختارگرا و فمینیست آمریکایی) درگیر ترکیبی جذاب از تمایلات جنسی و فلسفی می‌شوند.

درگیری شدید بین فیلسوفان تحلیلی و قاره‌ای با مرگ ژاک دریدا توسط سگ‌های مهاجم که جان سرل (فیلسوف تحلیلی آمریکایی) آن‌ها را رها کرده بود، به اوج خود می‌رسد. بایار و هرزوگ در طول سفر خود، باشگاه لوگوس را ردیابی می‌کنند، یک گروه بین‌المللی شبیه «باشگاه مشت‌زنی» ـ فایت کلاب ‌ـ متشکل از سخنورانی مانند سیاستمداران، دانشگاهیان و حتی جنایتکاران (با همپوشانی قابل‌توجهی در این رمان). این باشگاه مناظره- دوئل‌هایی را برگزار می‌کند که در آن بازنده با احتمال از دست دادن اعضای بدن روبه‌رو می‌شود. در یک تقلید طنزآمیز از بحث‌های دانشگاهی در رمان، بایار با هرزوگ روبه‌رو می‌شود. استاد در حال سخنرانی درباره‌ی جیمز باند است. شخصیت‌های بینه در طول ماجراجویی‌شان، مانند باند که توسط اسمرش تعقیب می‌شود، دائماً توسط افراد مرموز تعقیب می‌شوند، یا به‌دنبال یا تلاش برای از بین بردن کارکرد گریزان هفتم هستند.

در سرتاسر روایت، خوانندگان می‌توانند از تصاویر مفرح و گاه خشن شخصیت‌های شناخته‌شده لذت ببرند. بینه با طنز، زوج روشنفکر جولیا کریستوا و فیلیپ سولرز را به‌عنوان یک زوج «پلیس خوب، پلیس بد» به تصویر می‌کشد که همه‌چیز را باهم به تصویر می‌کشد. ژاک لاکان در حالی به تصویر کشیده می‌شود که در مهمانی‌های شام شرکت می‌کند و جملات روانکاوانه‌ی مرموزی را با لحنی که از آن واماندگی عمیق می‌بارد، ارائه می‌کند، به‌نظر می‌رسد که شخص خاصی را مورد خطاب قرار نمی‌دهد.

لحن بازیگوش رمان پس‌زمینه‌ای برای کاوش در دنیایی است که در آن نظریه‌پردازان ادبی و مقامات دولتی تلاقی می‌کنند و روایتی را خلق می‌کنند که شخصیت‌های محبوب را جمع می‌کند و شاید راهی برای ابراز محبت پنهان باشد.

این داستان حس نوستالژیکی را برای سال ۱۹۸۰ تداعی می‌کند، جایی که نظریه‌پردازان ادبی جایگاهی اسطوره‌ای مشابه شخصیت‌های رمان‌های بزرگ داشتند. این احساس، گرچه با رگه‌ای از شرم همراه است، اما یادآوری می‌کند که برای احساس اشتیاق غم‌انگیز برای دوران گذشته، هرگز دیر نیست.

مانند رمان قبلی بینه «ه.ه.ح.ه» که داستانی پست‌مدرن درباره ترور یک رهبر نازی به‌نام راینهارد هایدریش است، رمان «نقش هفتم زبان» نیز صرفاً داستان نمی‌گوید. بینه درعین‌حال رابطه میان داستان و واقعیت را می‌کاود. جمله آغازین رمان می‌گوید: «زندگی شبیه یک رمان نیست». بینه گهگاه افکار اول‌شخص خود را نیز وارد داستان می‌کند و مخلوق او سایمون هرزوگ مرتباً به این فکر می‌افتد که شاید یک شخصیت داستانی است.

اولین رمان بینه در سال ۲۰۱۰ منتشر شد که در همان سال انتشار، برنده جایزه‌ی گنکور رمان اول شد و بعد از آن هم چند جایزه‌ی ادبی فرانسوی، انگلیسی، هلندی را برای نویسنده به ارمغان آورد. از این کتاب دو ترجمه در ایران وجود دارد؛ یکی ترجمه سیامند زندی که نشر قطره آن را منتشر کرده است و دیگر ترجمه احمد پرهیزی که نشر ماهی آن را چاپ کرده و حالا دومین کتاب این نویسنده فرانسوی با نام «نقش هفتم زبان» با ترجمه ابوالفضل الله‌دادی از سوی نشر نو منتشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...