لوبنا سراج [Loubna Serraj] نویسنده اهل مراکش به عنوان برنده سومین دوره جایزه کتاب اورنج افریقا در سال 2021 [Orange Book Prize] معرفی شد.

لوبنا سراج [Loubna Serraj] به شرط آن‌که خلقش خوب باشد» [Provided he is in a good mood]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، هیئت داوران جایزه کتاب اورنج افریقا، لوبنا سراج، نویسنده اهل مراکش را برای نگارش رمان «به شرط آن‌که خلقش خوب باشد» [Provided he is in a good mood] به عنوان برنده سومین دوره جایزه کتاب اورنج قاره افریقا که به نویسندگان فرانسوی‌زبان قاره سیاه تعلق دارد معرفی کردند.

لوبنا سراج، ویراستار و ستون‌نویس روزنامه و نیز وبلاگ‌نویس اهل مراکش است. «به شرط آن‌که خلقش خوب باشد» اولین رمان چندصدایی اوست که به موضوع خشونت‌های خانگی و آزادی زنان می پردازد.

ورونیک تاجدو، رئیس هیئت داوران درباره اثر برگزیده گفت: «نویسنده در این اثر از طریق روایت زندگی دو شخصیت ما را به سفری در گذشته می‌برد و مسائلی را در جامعه خود و همه جوامعی که زنان هنوز مورد خشونت خانگی قرار می‌گیرند، آشکار می‌کند.»

در سومین دوره جایزه کتاب اورنج قاره افریقا 74 نویسنده از 16 کشور که آثار خود را در این رقابت شرکت داده بودند از سوی 5 کمیته خواندن مستقر در تونس، کارون، گینه، ساحل عاج و مالی معرفی شدند.

5 اثر دیگری که به مرحله نهایی دریافت این جایزه رسیده بودند، عبارتند از: «مردم آسمان» نوشته احمد گاسیما، انتشارات فرانتس فانون از الجزایر، «کف زمان»، نوشته ابراهیما هانه، انتشارات هارماتان از سنگال، «تقاطع بیوه‌ها»، نوشته مونیک ایلبودو، انتشارات لتر موچته از کنگو، «بیچارگی»، نوشته دوینا ایتوو، انتشارات آتلیه د نوماد از موریس و «راز بارسیدها»، نوشته سامی مکدم، انتشارات پاپ لیبری از تونس بودند.

سال گذشته یوسف امین العلمی، نویسنده اهل مراکش برای انتشار «‌جنگ زیباست» موفق به دریافت دومین دوره جایزه اورنج قاره افریقا شد.

جایزه کتاب اورنج قاره افریقا که از سوی بنیاد خیریه اورنج در 18 کشور مختلف قاره سیاه شعبه دارد، با هدف حمایت از استعداد‌های ادبی قاره افریقا و موسسات انتشاراتی آن‌ها تاسیس شده و به اثر داستانی که به زبان فرانسه نوشته شده و از سوی یک انتشارات افریقایی منتشر شده جایزه می‌دهد. این بنیاد پیش از این در سال 2009 جایزه اورنج را در فرانسه برای تقدیر از نویسندگان فرانسوی‌زبان ایجاد کرده بود.

ارزش مالی این جایزه ده هزار یورو بوده و اثر برگزیده نیز در کشورهای غیرافریقایی معرفی و تبلیغ خواهد شد.

................ هر روز با کتاب ...............

به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...