مرکز پژوهش‌های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه با همکاری چندین دانشگاه، انجمن علمی و مؤسسه مستقل، نخستین دوره «جایزه بین‌المللی دکتر حمید عنایت» را به حمید احمدی، فرهنگ رجایی و مختار نوری اعطا کرد.

جایزه بین‌المللی دکتر حمید عنایت

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نخستین جایزه دکتر حمید عنایت در حوزه خاورمیانه‌پژوهی دوشنبه 15 اسفندماه به ایستگاه پایانی رسید و برگزیدگان خود را معرفی کرد.

مراسم اهدای جوایز با سخنرانی فرهنگ رجایی (دانشگاه کارلتون کانادا)، حمید احمدی (استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران)، محمدجواد غلامرضا کاشی (استاد دانشگاه علامه)، حسین دهشیار (دانشگاه علامه)، سید اسدالله اطهری (پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه) همراه بود. در این مراسم عبدالامیر نبوی، دبیر علمی جایزه طی گزارشی روند برگزاری این جایزه را تشریح و تاکید کرد: در برگزاری این رویداد از هیچ نهاد دولتی کمکی دریافت نشد و بودجه جوایز آن نیز از سوی خیرین تامین شد.

مطالعات خاورمیانه سیاست‌زده است
سپس فرهنگ رجایی
طی سخنانی گفت: چون حمید عنایت شاگرد اول دانشگاه شده بود در فهرست دریافت بورس تحصیلی قرار گرفت اما در دولت کودتا؛ فضل‌الله زاهدی چنین تصمیم‌گیری کرد که بورسیه به رشته‌های علوم انسانی تعلق نمی‌گیرد و عنایت با هزینه خود و زحمت زیادی که ضمن تحصیل کشید، به خارج از کشور رفت و به ادامه تحصیل در کالج لندن مشغول شد.

او افزود: این یادآوری تاریخی مهم است برای اینکه بدانیم که چطور در حکومت‌های جهانگیر اولین قربانی فهم بشر و جهانداری است.

این استاد دانشگاه کارلتون با اشاره به ویژگی شخصیت استاد نامدار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: حمید عنایت یکی از فرزانگان فرهنگ و ادب ایران با تخصص علوم و اندیشه سیاسی بود. تحقیقات علمی و حرفه‌ای او را به شخصیتی تبدیل کرد که حتی پدر علم سیاست ایران نامیده شده است. اما عنوان فرزانه فرهنگ و ادب برای او والاتر است. چون او شخصیتی فرهیخته بود که هم از ادب برخوردار بود هم در حوزه تخصصی خویش برجسته و قابل توجه بود.

فرهنگ رجایی در بخش دیگری از سخنانش گفت: نکته جالبی که درباره نگرش عنایت به خاورمیانه وجود دارد، پیش از آنکه ادوارد سعید سیاست خاورمیانه‌شناسی را تحت عنوان «شرق‌شناسی» مطرح کند، عنایت در 1352 پیش از ادوارد سعید بحث مهم سیاست ایران‌شناسی و خاورشناسی را عنوان کرد که چطور مطالعات خاورمیانه سیاست‌زده است و او سعی می‌کند که در تحقیقات و مطالعاتش سیاست‌زده نباشد.

او ادامه داد: حمید عنایت در نوشته‌هایش بر آن بود که حرف حساب بزند چه از نظر زبانی چه محتوایی. از نظر زبانی او نه فقط نثر فاخری داشت بلکه از بیان فاخری نیز برخوردار بود، گرچه زبانش خالی از تقلید و تاثیر بود.

متفکر فرزند زمانه‌اش نیست
این استاد دانشگاه بیان کرد: عنایت در مطالعات و تحقیقاتش داوری می‌کرد نه قضاوت. لذا او داور بود که در مطالعاتش نسبت به موضوعی تردید و تفسیر می‌کرد اما با ذهنی گسترده و بی‌طرف. از لحاظ زمینه و زمانه‌شناسی نیز او دستی پر داشت. درباره یک مولف یا متفکر می‌گویند باید زمینه و زمانه او را شناخت تا بتوان آثارش را بررسی کرد یا این عبارت کلیشه‌ای و بی‌معنا که متفکر فرزند زمان خودش است؛ اما بر عکس متفکر هیچ وقت فرزند زمانه خودش نیست. شاید متفکر زبان زمان باشد اما فرزند زمان نیست.

فرهنگ رجایی گفت: این تعبیر درباره متفکر کاملا تعبیری مادیگرا و مارکسیستی است نه مارکس فلسفه‌دان و اقتصادشناس بلکه مارکس ایدئولوگ. با این تعبیر که شما بگویید چه می‌کنید و زندگی مادی شما چگونه است تا ما بگوییم کیستی؟ اما زمینه و زمانه برای انسان پرسش می‌آورد. یادآوری که حمید عنایت در کلاس‌هایش می‌کرد که زمینه و زمانه را بشناسید که چه چالش‌هایی در زمینه و زمانه فرد وجود دارد نه اینکه فرد را با زمینه و زمانه‌اش بشناسید.

واحد خاورمیانه شناسی حذف شد!
حمید احمدی، استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران یکی دیگر از سخنرانان این برنامه گفت: به نظرم متولی این جایزه باید دانشگاه تهران باشد که به دلایلی به او کم توجهی کردند و حتی ما با دشواری توانستیم یکی از سالن‌های نوساز دانشکده را به نام حمید عنایت نامگذاری کنیم.

او افزود: به هر حال بحث خاورمیانه‌شناسی مطرح است و اینجا هم مرکز مطالعات خاورمیانه است که به همت دکتر حسین موسوی پایه‌گذاری شد و استادان مطرح علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در اینجا زحمات زیادی را متحمل شدند تا به یکی از مراکز مهم مطالعات خاورمیانه‌پژوهی تبدیل شد.

این استاد دانشگاه تهران بیان کرد: متاسفانه رشته خاورمیانه‌شناسی در ایران اهمیت زیادی ندارد و به آن بی‌مهری شده است. در دوره کارشناسی دو واحد درباره خاورمیانه شناسی داشتیم که جزء دروس اصلی بود که سال 95 در پروژه اسلامی‌سازی علوم انسانی حذف شد! در حالی که ما یکی از کشورهای مهم خاورمیانه هستیم و بسیار تاسف آور است که دانشجوی کارشناسی با مفهوم خاورمیانه بیگانه می‌ماند.

حمید احمدی گفت: زمانی که عنوان خاورمیانه را به کار بردند دقیقا به دلایلی مسائلی بود که در خلیج‌فارس رخ داد. منظور این است که در دوره کارشناسی ارشد نیز دو سه درس خاورمیانه بود، آنها را نیز حذف کردند! ما نمی‌دانیم چه کسانی این تصمیمات را می‌گیرند در حالی که آن موقع من مدیر گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران بودم اما هیچ کس با من مشورت نکرد که ما در حال برنامه‌ریزی درسی کارشناسی ارشد هستیم.

روشن اندیشی نه روشن فکری
حسین دهشیار، آمریکاشناس در ادامه این برنامه عنوان کرد: خاورمیانه پرحزن است چون در خاورمیانه روشنفکر زیاد وجود دارد اما روشن‌اندیش نه. روشنفکر به انسان شان و مقام نمی‌دهد بلکه قدرت برتر را تئوریزه می‌کند، حالا این قدرت برتر می‌تواند نظامیان باشد مثل مصر یا یک خانواده مثل هاشمی در اردن.

حسین دهشیار

او افزود: در اینجا از ناامیدی و حزن زیادی صحبت شد، چون روشنفکر در خاورمیانه هدفش منطق عقلانی نیست که شان و عزت به طبیعت بدهد و معتقد است که باید با هر چه به انسان شان می‌دهد باید مخالفت کرد. مثلا من طرفدار یکی از دو تیم آبی و قرمز هستم، اما این تیم آنقدر مزخرف است که من می‌گویم خاک بر سر این ...

این استاد دانشگاه علامه بیان کرد: شاید من یک نهاد مطالعاتی را دوست داشته باشم اما وقتی درست کار نمی‌کند از آن انتقاد می‌کنم. این نحوه برخورد با یک تیم یا نهاد متعلق به یک روشن‌اندیش است نه روشنفکر. چون روشنفکر نهادی را که تاسیس می‌کند نسبت به کارکرد آن انتقادی ندارد. خب، چرا شما حزن و اندوه در خاورمیانه دارید؟ به دلیل اینکه خاورمیانه مملو از روشنفکر است نه روشن‌اندیش. درخت، آب و انسان در خارومیانه ضایع می‌شود برای همین افرادی مانند امثال عنایت خیلی کم پیدا می‌شود.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...