سرگذشت یک مبارز انقلابی جنوبی | ایبنا


مستندنگاری چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی در نقاط دور و نزدیک در قالب کتاب، یکی از مسیرهای تبیین مصائب آن سال‌های دشوار برای دست‌یافتن به حقایقی است که درک و هضم آن برای نسل امروز شگفتی‌آور است. در این میان، استان بوشهر با حضور مبارزان انقلابی و ضدنظام شاهنشاهی پابه‌پای دیگر شهرهای کشور به مبارزه علیه حکومت پهلوی پرداختند و در این راه شهیدانی را تقدیم کردند تا تن به سلطه زور ندهند.

آغاز بیداری؛ خاطرات خودنگاشت»  علیرضا مظفری‌زاده

علیرضا مظفری‌زاده، تاریخ‌نگار و نویسنده معاصر، یکی از این مبارزان متهوری است که به‌دلیل فعالیت‌های سیاسی و مبارزات مستمر علیه حکومت پهلوی دو بار طعم زندان‌های سیاه این رژیم را چشیده است و از آن شکنجه‌ها چنان از نظر جسمی و روحی زخم خورده که همچنان یادآوری آن دوران برایش به عنوان کابوسی دردناک می‌ماند.

این نویسنده در بخشی از کتاب «آغاز بیداری؛ خاطرات خودنگاشت» که بازتعریف خاطراتش از مبارزات انقلابی و سیاسی‌اش است، به این موضوع اشاره کرده و نوشته است: «دوران بازداشت در کمیته مشترک و به‌‎خصوص بازجویی‌های ممتد در نیمه‌های شب، همراه با دلهره‌های مداوم، چنان ضربه روحی شدیدی بر من وارد کرده که هنوز هم بعد از گذشت سال‌ها، آثار آن ناملایمات، به شکلی ظهور و بروز پیدا می‌کند. اکنون که این یادداشت‌ها را می‌نویسم، چهل و چند سال از آن زمان می‌گذرد ولی سالی نیست که یکی دو بار شب‌ها خواب بازجویی و دستگیری را نبینم و کابوس آن خواب وحشتناک تا هنگام بیدارشدن، رهایم نمی‌کند…»

کتاب «آغاز بیداری؛ خاطرات خودنگاشت» نوشته علیرضا مظفری‌زاده، نویسنده بوشهری است که در قالب مجموعه تاریخ انقلاب اسلامی از سوی حوزه هنری استان بوشهر منتشر شده است و دربردارنده بخش مهمی از تاریخ شفاهی سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی و ترسیم گوشه‌ای از زندان‌های حکومت پهلوی و سال‌های زجرآوری است که بر زندانیان سیاسی آن روزگار گذشته است.

مطفری‌‎زاده در این اثر با نثری روان، یکدست و خالی از هر گونه زیاده‌گویی به ترسیم دوران زندگی خود از سال‌های ۱۳۲۷ تا ۱۳۵۷ پرداخته و در خلال آن، از بازسازی سیمای فقر و چگونگی زیست مردم این خطه که با مشقت همراه بود، بازنمانده است. آنچه به غنای این اثر دامن زده است، پردازش رویدادهای سیاسی و فعالیت‌های مبارزاتی خود و دیگر مبارزان بوشهری علیه رژیم پهلوی به‌دور از هرگونه تعصب و اغراقی است. مظفری‌زاده با قلمی استوار، تصویری گویا از رنج و محرومیت شهر بوشهر در دوران قبل از انقلاب ارائه کرده است، تصویری که به درک مخاطب از آن سال‌ها کمک شایانی می‌کند که چگونه در این بندر پررونق در دهه چهل، جوانی از جنوب شهر جامعه آن روز که جوانی معتقد، هوشمند، خوش‌حافظه و علاقه‌مندی به دین و فرهنگ است، سوار بر دوچرخه‌اش کیلومترها رکاب می‌زند تا در نشست‌های مذهبی حاضر شود که آن زمان در مبارزه با بهائیت و شناخت دقیق‌تر ابعاد رژیم پهلوی تشکیل می‌شدند.

او در این کتاب از جدی‌شدن مبارزات و فعالیت‌های سیاسی علیه شاه در بوشهر با حضور چهره‌های تأثیرگذار از سال ۱۳۵۰ خبر داده که خود مظفری‌زاده یکی از مبارزان جدی در این دوره بوده است و درست یک سال بعد؛ یعنی ۱۳۵۱ که از نظر سیاسی و امنیتی برای حکومت پهلوی، هم در کشور و به‌تبع آن در مناطق بوشهر و فارس دارای ویژگی‌های مختلفی بود، به زندان افتاده است.

مظفری در این باره در کتاب «آغاز بیداری» نوشته‌است: «یکی دو سال پیش‌تر دو سازمان زیرزمینی مسلح کشف شده‌بودند و مبارزه مسلحانه ضدرژیم شاهنشاهی از طرف این دو سازمان رسماً آغاز شده‌بود، دستگاه امنیتی شاه برای سرکوب این جریان یکی پس از دیگری برای نگهداری زندانیان سیاسی گشایش می‌یافت. در فارس هم بیشتر مبارزان و مخالفان حکومت و آن‌هایی که با رهبری «مهندس رجبعلی طاهری» فعال بودند، تحت عنوان «گروه مهندس طاهری» دستگیر و به زندان عادل‌آباد شیراز که به‌تازگی افتتاح شده بود، منتقل شدند. رژیم شاه مصمم بود با رستگاری وسیع مخالفان و مبارزان، این جریانات -از نظر او برانداز- را خفه کند و برای همیشه خود را از شر آن‌ها آسوده کند. با توجه به ارتباط وسیع بوشهر با کازرون و شیراز، استان بوشهر از این قاعده مستنثی نبود. ساواک استان از اوایل این سال کنترل و شناسایی مخالفان حکومتی را در دستور کار خود قرار داد تا به موقع مبارزان را بازداشت و ضربه نهایی را بر آنان فرود آورد.»

او در ادامه اشاره کرده که از دست ساواک در امان نمانده و هشتم اسفند ۱۳۵۱ هنگام نماز صبح با یورش عوامل این سازمان با سرکردگی «تاوت لی» دستگیر می‌شود و بعد از مدتی از بازداشتگاه ساواک ابتدا به زندان شهربانی که در بافت قدیم بوشهر و در محله شیخ سعدون در نزدیکی مسجد دایر شده بود، سپس بعد از مدتی به همراه دیگر زندانیان سیاسی به زندان عادل‌آباد شیراز منتقل و در بند سیاسی زندانی می‌شود. او در بخش‌هایی از این کتاب به‌طور مفصل این زندان‌ها و شکنجه‌هایی را که دیده، توصیف کرده و اوج خشونت و بی‌رحمی و رذالت ساواک را به تصویر کشیده است.

مظفری‌زاده در ۱۳۵۲ با گذاشتن وثیقه یکی از بازاریان بوشهر از زندان آزاد می‌شود ولی دوباره و این بار در تهران در سال ۱۳۵۶؛ یعنی یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در تور امنیتی ساواک گرفتار و بازداشت و در مقصد ناشناسی نزدیک ساختمان «کمیته مشترک ضد خرابکاری» واقع در میدان توپخانه در سلول‌های انفرادی دهشتناکی (به ابعاد یک و نیم در دو و نیم متر) زندانی می‌شود. او روزهای سخت و بسیار دردناکی را که در این سلول‌ها گذارنده، با تصویرسازی‌های ملموس به تصویر کشیده است. این مبارز بوشهری سپس اسفندماه ۱۳۵۶ به زندان اوین منتقل می‌شود و در آن‌جا ابتدا با افرادی چون مصطفی فومنی حائری و محمد بدیعی هم‌بند می‌شود و سپس به بند آیت‌الله منتظری و آیت‌الله طالقانی و… منتقل می‌شود که توصیف این هم‌بندی را باید در کتاب مذکور از قول خود مظفری‌زاده خواند که با بیانی رسا و جذاب روایت کرده است.

مطالعه کتاب «آغاز بیداری» به معنای واقعی کلمه با بیان حقایق آن دوران سیاه، برای مخاطب امروز روشنگری می‌کند که انقلاب اسلامی در چه شرایطی و با مجاهدت‌های چه کسانی به پیروزی رسیده است و نقش امام خمینی (ره) را در این پیروزی به خوبی تبیین و بازنمایی کرده است. این کتاب در پنج فصل که به ترتیب به عناوین «نگاهی به دوره کودکی و نوجوانی (نگارنده)»، «دوران کار»، «فضای سیاسی سال ۱۳۵۱»، «دوران هوشیاری» و «بازداشت و زندان دوم» پرداخته، ضمن تصویرکشیدن زندگی علیرضا مظفری‌زاده، نگارنده آن، دورنمایی از جامعه و فضای سیاسی دوره پهلوی و چگونگی پیروزی انقلاب اسلامی و مجاهدت‌های مبارزان سختکوش ملی و استانی را علیه این رژیم بازتعریف کرده است و در بخشی از این کتاب با ارائه تصویرها و اسناد معتبر، این برهه تاریخی را مورد موشکافی و بازنمایی قرار داده است.

البته باید یادآوری شود که مظفری‌زاده، پیش از اینکه خاطرات خود را از دوران اتقلاب اسلامی در این کتاب به‌طور مفصل منتشر کند، در سال ۱۳۸۷ با تشویق سیدقاسم یاحسینی، مورخ اجتماعی جنوبی بخشی از خاطرات انقلابی خود را در کتابی با عنوان «نسیمی از دفتر ایام» روایت و منتشر کرده بود ولی بار دیگر در این زمینه به سفارش حوزه هنری بوشهر، نگارش کتاب دوجلدی «آغاز بیداری» را با جزئیات بیشتری آغاز کرد که در جلد اول از دوران کودکی خود تا پیروزی انقلاب اسلامی و در جلد دوم حوادث بعد از پیروزی انقلاب را در این جغرافیای جنوبی روایت کرده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...