جامعه پسامدرن | شرق


سیری هوستوت [Siri Hustvedt]، نویسنده و شاعر اهل نورثفیلد کشور آمریکاست. نویسنده‌ای با‌سابقه که در ایران به‌تازگی آثار او ترجمه شده‌اند و به دلیل نوع سبک و برقرارکردن بینامتنیت و شیوه روایت فراداستان که از شاخصه‌های سبک پست‌‌مدرن است، آثارش طرفداران پروپاقرص و خاص خودش را دارد که با ترجمه به زبان‌های مختلف، بیشتر در حال دیده‌شدن است.

خلاصه کتاب معرفی دنیای شعله‌ور» [The blazing world]  سیری هوستوت [Siri Hustvedt]

هوستوت سال ۱۹۸۳ شروع به نوشتن کرد و خیلی زود توانست از پرچم‌داران ادبیات در مکتب پست‌مدرنیسم شود؛ مانند همسرش پل استر. این نویسنده که از شناخته‌شده‌ترین پژوهشگران علوم انسانی است، در رمان «دنیای شعله‌ور» [The blazing world] به سراغ دغدغه‌های جامعه از منظر پست‌مدرنیسم رفته و درباره هنرمندی صحبت می‌کند که بعد از چند سال فعالیت در عرصه نقاشی به جایگاهی که تصور می‌کرده، نرسیده است. در نهایت با به کار گرفتن سه نفر و برقرار‌کردن سه نمایشگاه تحت عنوان «نقاب‌زدن» نقاشی‌هایش را به نمایش می‌گذارد، بدون آنکه از خود نامی بر جا بگذارد. در‌واقع آن سه نفر می‌شوند نقاشان بدل نقاشی‌های نمایشگاه. با این کار «هریت بردن»، شخصیت محوری رمان «دنیای شعله‌ور» می‌خواهد توجه رسانه‌ها را به نقاشی‌ها جلب کند و بعد از توجه، تصمیم بگیرد که هویتش را فاش کند یا خیر.

هرکدام از این نمایشگاه‌ها با عنوان «تاریخ هنر غرب توسط تیش»، «اتاق‌های خفگی از الدریج» و «اعماق از رون» برگزار می‌شود. در واقع بردن با آن سه نفر قرار می‌گذارد که بعد از دیده‌شدن در رسانه‌ها به هویت خودشان اشاره کنند. در ‌این‌ صورت هریت بردن به خواسته خودش که رسیدن به جایگاه واقعی در عرصه هنر است، می‌رسد. شخصیت اصلی رمان «دنیای شعله‌ور» نقاش بسیار زبردست و با‌سوادی است که سیری هوستوت مسیر رسیدن به این جا‌به‌جایی هویت را نشان می‌دهد.

هریت بردن در نهایت موفق می‌شود نظر جامعه هنری را به سمت نقاشی‌ها جلب کند، منتقدان هنری در مواجهه با نقاشی‌های هریت بردن بسیار متعجب می‌شوند. نقاشی‌ها با مهارت فراوانی کشیده شده و بی‌شک یک شخص بیست تا سی‌ساله نمی‌توانسته نقاش این نقاشی‌ها باشد. حتی محتوای نقاشی‌ها هم فقط از کسی برمی‌آمده که تسلط بسیاری بر فلسفه داشته. بعد از مدتی زمان برملا‌کردن هویت نقاشان بدل می‌رسد، یکی از آنها اعتراف نمی‌کند. موضوع زمانی گره می‌خورد که یکی از بدل‌ها علاوه بر اینکه به هویت خودش اشاره نمی‌کند، با هریت بردن درگیر می‌شود و اذعان می‌کند او نقاش و مالک نقاشی‌هاست و در طی این درگیری خودکشی می‌کند و این معما را باز می‌گذارد.

قصه رمان «دنیای شعله‌ور»، قصه سرراستی است. کلیت موضوع مشخص است و حتی در پشت جلد کتاب خلاصه قصه گفته شده؛ اما بعد از خواندن چند صفحه متوجه خواهید شد که این قصه سرراست آن‌قدر هم ساده نیست. فرمی که سیری هوستوت برای روایت این رمان از آن استفاده می‌کند، فراداستان یا حذف راوی است. معمولا این فرم برای واقعی‌تر جلوه‌دادن قصه به کار گرفته می‌شود. این رمان یکی از شاخص‌ترین رمان‌ها در حوزه فراداستان یا مرگ مؤلف است. هر فصل این رمان را یک شخصیت ارائه می‌کند. از بچه‌های هریت بردن گرفته تا دوستان و منتقدان و روزنامه‌نگاران هنری و حتی دست‌نوشته‌های هریت بردن. پراکندگی فصل‌ها و همچنین پراکندگی محتوای هر فصل این رمان را چند پله به موضوعیت واقعی نزدیک‌تر می‌کند. یکی از شاخصه‌های پست‌مدرن در حوزه ادبیات پیچیده‌بودن و بحث‌برانگیز‌شدن مفهوم واقعیت است.

هوستوت این شاخصه را در قالب فرم ارائه می‌کند و هر قدر فصول رمان پیش می‌رود، مفهوم واقعیت پیچیده‌تر می‌شود؛ به‌ویژه هدف خود هریت بردن. نکته اصلی این رمان توجه به فصل‌هایی است که از دست‌نوشته‌های هریت بردن برداشته شده است و در واقع نشان می‌دهد چرا این نقاش به دنبال دیده‌شدن و جلب‌ توجه بوده است. در کنار این فرم یعنی فراداستان به لحاظ محتوایی که در گرو فرم هم قرار دارد، اشارات کاملی به فلسفه غرب می‌شود. یکی دیگر از شاخصه‌های پست‌مدرنیسم دو‌رگه‌شدن یا التقاطی‌شدن است. در واقع دست‌نوشته‌های هریت بردن که به فیلسوفان غربی اشاره دارد، دیدگاه آنها را درباره زن بیان می‌کند و دیدگاه‌های مختلف این فیلسوفان به طور مبسوط بیان می‌شود. این دو‌رگه‌شدن نوعی مرور بر فلسفه غرب و حتی مدرنیسم و پست‌مدرنیسم است. سومین شاخصه مهم سبک پست‌مدرنیسم که در ابتدا به آن هم اشاره شد، مرگ مؤلف است که حتی به صورت نظریه پست‌مدرن هم بیان می‌شود و در این رمان به‌خوبی مخاطب، خواننده روایات مکتوب اطرافیان هریت بردن می‌شود.

سؤالی که درباره خواندن این‌گونه آثار پیش می‌آید، این است که چگونه می‌توان آثار پست‌مدرنیسم را به‌راحتی خواند؟ باید گفت بعد از عبور مدرنیسم و آنتی‌مدرنیسم، دوره‌ای پدید آمد تحت عنوان پست‌مدرن یا پسامدرن. البته از دو منظر می‌توان پست‌مدرنیسم را بررسی کرد؛ به لحاظ زمانی یا به لحاظ درون‌مایه. اگر بخواهیم به لحاظ زمانی به آن نگاه کنیم، مهم‌ترین آثار پست‌مدرنیسم مانند «تریسترام شندی»، «بیداری فینیگان‌ها» و حتی «دون کیشوت» در این طبقه جا نمی‌گیرند؛ اما به لحاظ سبکی و شاخصه‌ای طیف گسترده‌ای از رمان‌ها و داستان‌ها تحت پوشش قرار می‌گیرد.

با این حال باید گفت خواندن رمان‌های پست‌مدرن نیازمند یک‌سری مقدمات است تا خواندن این‌گونه آثار راحت‌تر شود. بخش عمده این سبک یا مکتب به نوع فرهنگ جامعه اشاره دارد؛ اما اگر این مورد را هم چشم‌پوشی کنیم، باید گفت قدرت رمان‌های سبکی، مکتبی و ژانری در این است که خوانش آکادمیک این‌گونه سبک و مکتب‌ها بر دوباره‌خوانی این‌گونه رمان‌ها اصرار دارد. یکی از روش‌های کارآمد که سبب می‌شود خوانش رمان‌های پسامدرن لذت‌بخش شود و در‌عین‌حال به این مکتب وقوف پیدا کرد، انتخاب یک رمان است که «دنیای شعله‌ور» نمونه خوب و تا حدودی مغلق این سبک است و سپس خوانش پله‌ای مکتب است و بعد مجدد رجوع به همان رمان انتخابی. در این روش ممکن است خوانش یک رمان به پنج بار هم برسد، اما هر بار نگاه مخاطب پیشرفت می‌کند و تکرار خوانش رمان سبب می‌شود که درک جزئیات راحت‌تر شود.

[«دنیای شعله‌ور» با ترجمه خجسته کیهان و توسط نشر ثالث منتشر شده است.]

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...