یک سال در رواق | اعتماد


رواقی‌گری نه فقط در جامعه ما که در همه جای دنیا رواج پیدا کرده و بازار رواقیون داغ است. پیش از پرداختن به علل این موضوع، بگذارید به این بپردازیم که رواقی‌گری اصلا یعنی چه و رواقیون چه کسانی هستند؟ کلمه «رواق» در فارسی ترجمه دقیق «STOA» است، همان فضاهای سرپوشیده ستونداری که عمدتا در ابنیه عمومی قدیمی مثل مساجد و معابد و مدارس، تجمع‌گاه افراد بود. رواق در معماری یونانی نیز کاربرد زیادی داشت و مکانی برای گردهم آمدن و بحث و گفت‌وگوی افراد فراهم می‌آورد.

رایان هالیدی و استیفن هنزلمن [Ryan Holiday & Stephen Hanselman] خلاصه کتاب جان‌های رواقی» [The daily stoic : 366 meditations on wisdom, perseverance, and the art of living]

اوایل سده سوم پیش از میلاد در آتن، فیلسوفی به نام زنون با شاگردانش در یکی از این رواق‌ها جمع می‌شدند و با هم بحث و گفت‌وگو می‌کردند. به همین مناسبت ایشان را رواقی و فلسفه‌شان را رواقی‌گری (Stoicism) نامیدند. اصل و اساس بحث رواقی‌گری، دعوت به فضایل انسانی برای نیل به سعادت و شاکامی است. فضیلت‌های اصلی در یونان باستان عبارت بودند از: تسلط بر نفس، شجاعت، عدالت و حکمت. بنابراین رواقی‌گری بیش از فلسفه‌های نظری و انتزاعی پیش از خود، معطوف به زندگی روزمره و انضمامی آدمیان است.

رواقی‌گری حول دو محور اساسی شکل می‌گیرد: اخلاق و منطق. در نگاه نخست شاید ربط این دو موضوع به یکدیگر مشخص نباشد، اما وقتی به خاطر بیاوریم که زندگی سعادتمند و اخلاقی، تنها در پرتو باورهای عقلانی و منطقی امکان‌پذیر می‌شود، ارتباط میان این دو حوزه آشکار می‌شود. توضیح دقیق‌تر این سخن را رایان هالیدی و استیفن هنزلمن [Ryan Holiday & Stephen Hanselman]، نویسندگان کتاب «جان‌های رواقی» [The daily stoic : 366 meditations on wisdom, perseverance, and the art of living] در مقدمه کتاب‌شان چنین آورده‌اند: رواقیان تاملات خود را در سه حوزه انتقادی چارچوب‌بندی کردند: 1. حوزه ادراک یعنی اینکه چگونه جهان پیرامون‌مان را می‌بینیم و ادراک می‌کنیم؛ 2. حوزه عمل یعنی تصمیم‌ها و اقداماتی که صورت می‌دهیم و هدف آنها و 3. حوزه اراده یعنی اینکه چگونه با چیزهایی سر و کله می‌زنیم که قادر به تغییرشان نیستیم، چگونه به قضاوت‌های روشن و مجاب‌کننده می‌رسیم و به درک و فهمی راستی از جایگاه هان در جهان نائل می‌آییم.

«رواقیون این‌طور می‌گویند که با کنترل ادراکات‌مان می‌توانیم به وضوح ذهن دست یابیم. با هدایت کنش‌ها و اعمال‌مان به طور درست و دادگرانه موثر و کارآمد خواهیم بود. با کاربرد خواست و اراده‌مان و میزان کردن آن به حکمت و چشم‌انداز لازم برای سر و کله زدن با هر آنچه جهان در برابرمان قرار می‌دهد، دست می‌یابیم؛ رواقیون بر این باور بودند که با قوی ساختن خود و شهروندان هم‌نوع‌شان در این حوزه‌ها می‌توانند انعطاف‌پذیری، هدف‌مندی و حتی سرور و شادی را پرورش دهند.»

رواقیون به لحاظ اجتماعی آدم‌های متفاوتی بودند: مارکوس اورولیوس یکی از امپراتوران رم بود، اپیکتتوس برده‌ای که به یک خطیب موفق بدل شد، سنکا یک نظریه‌پرداز و مشاور سیاسی، زنون تاجری موفق بود، کلئانتس قبلا مشت‌زن بود که برای اینکه خرج تحصیلش را در بیاورد، به عنوان سقا کار می‌کرد، موسونیوس روفوس آموزگار بود و...

از موضوعاتی که رواقی‌گری به آنها می‌پردازد و از تنوع اجتماعی رواقیون می‌توان فهمید که چرا امروزه اقبال به ایشان زیاد شده. ناامیدی و یأس عموم جامعه از فلسفه‌های انتزاعی و به‌شدت تخصصی که آرمان‌هایی کلان و بزرگ مقیاس می‌پرورند، دیگر علت توجه جامعه به رواقی‌گری است. در یونان باستان هم ظهور رواقی‌گری واکنشی بود به شرایط آشوبناک و دلزدگی از فلسفه‌های پرمدعا و فیلسوفان بزرگی چون افلاطون و ارسطو.

کتاب «جان‌های رواقی: چگونه فیلسوفانه زندگی کنیم» نوشته مشترک رایان هالیدی و استیفن هنزلمن با ترجمه روان فرزانه بی‌طرفان که به تازگی توسط انتشارات پارسه منتشر شده، 366 تامل روزانه از رواقیون در باب حکمت، استقامت و هنر زیستن را عرضه می‌کند. رایان هالیدی از مشهورترین نویسندگان درباره فلسفه باستان و جایگاه آن در زندگی روزمره است. استیفن هنزلمن هم دانش‌آموخته دانشکده الهیات دانشگاه هاروارد است. آنها در این کتاب با بهره‌گیری از آثار اصیل و پذیرفته رواقی، گزیده‌ای از ترجمه‌های اصیل چهره‌های اصلی رواقی‌گری متاخر به ویژه سنکا، اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس را عرضه کرده‌اند. ذیل هر نقل قول، توضیحاتی مفید و خواندنی درباره آن نقل قول ارائه شده است.

کتاب براساس سه حوزه ادراک، کنش و اراده سازمان یافته است و تعداد نقل‌قول‌ها، به شمار تعداد روزهای یک سال خورشیدی است، به اضافه یک روز برای یک سال کبیسه، یعنی 366 نقل قول. مخاطب برای هر روز سال، از اول فروردین تا سی‌ام اسفند، یک تامل به همراه توضیحات آن را می‌خواند. برای مثال عنوان روز بیست و یکم فروردین «یک آیین صبحگاهی» است و در آن نقل قولی از گفتارهای اپیکتتوس می‌خوانیم: «در آغاز روز اینها را از خودت بپرس: برای دستیابی به رهایی از شور و شهوت‌ها چه چیزی کم دارم؟ برای آرامش خاطر چه چیزی؟ من چیستم؟ فقط یک بدن، صاحب املاک یا شهرت و وجهه؟ هیچ کدام از اینها. پس چه هستم؟ یک موجود عقلانی. در این صورت چه باید بکنم؟ تامل و مراقبه در مورد اعمالت. چگونه از آرامش و متانت دور شدم؟ چه کاری انجام دادم که نادوستانه، غیراجتماعی یا بی‌فکرانه بود؟ چه کاری بود که موفق نشدم در همه این موارد انجام بدهم؟»

«جان‌های رواقی» را می‌توان در طول یک سال خواند، روزی یک تامل، شاید با این تمرین روزانه، هنر زیستن را فرابگیریم.

[این کتاب نخستین بار در ایران با عنوان «۳۶۶ مکاشفه در باب خرد، استقامت، و هنر زیستن» با ترجمه علیرضا خزاعی منتشر شده است.]

............... تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

«خرد»، نگهبانی از تجربه‌هاست. ما به ویران‌سازی تجربه‌ها پرداختیم. هم نهاد مطبوعات را با توقیف و تعطیل آسیب زدیم و هم روزنامه‌نگاران باتجربه و مستعد را از عرصه کار در وطن و یا از وطن راندیم... کشور و ملتی که نتواند علم و فن و هنر تولید کند، ناگزیر در حیاط‌خلوت منتظر می‌ماند تا از کالای مادی و معنوی دیگران استفاده کند... یک روزی چنگیز ایتماتوف در قرقیزستان به من توصیه کرد که «اسب پشت درشکه سیاست نباش. عمرت را در سیاست تلف نکن!‌» ...
هدف اولیه آموزش عمومی هرگز آموزش «مهارت‌ها» نبود... سیستم آموزشی دولت‌های مرکزی تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا توده‌ها را در مدارس ابتدایی زیر کنترل خود قرار دهند، زیرا نگران این بودند که توده‌های «سرکش»، «وحشی» و «از لحاظ اخلاقی معیوب» خطری جدی برای نظم اجتماعی و به‌علاوه برای نخبگان حاکم به شمار روند... اما هدف آنها همان است که همیشه بوده است: اطمینان از اینکه شهروندان از حاکمان خود اطاعت می‌کنند ...
کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...