خوشبختی؛ میان خیال و واقعیت | هم‌میهن


کتاب «اسباب خوشبختی» [Odette Toulemonde et autres histoires] چهار داستان کوتاه از اریک امانوئل اشمیت است که برای اولین‌بار سال 2013 در فرانسه منتشر شد و شهلا حائری سال 1392 آن را در انتشارات قطره به فارسی برگرداند. این اثر که در سال‌جاری به چاپ هفتم رسید، صرفاً یک مجموعه داستان نیست؛ بلکه سفری ذهنی و احساسی در دل تاریک‌ترین و درخشان‌ترین وجوه انسان است. اسباب خوشبختی برای کسانی که به داستان‌های کوتاه با تأملات فلسفی و اخلاقی علاقه دارند، انتخابی دقیق، هوشمندانه و فراموش‌نشدنی خواهد بود.

اسباب خوشبختی» [Odette Toulemonde et autres histoires]  اریک امانوئل اشمیت

آثار اریک امانوئل اشمیت معمولاً پر از مفاهیم عمیق فلسفی و انسانی هستند. او به مسائلی چون عشق، مرگ، زندگی، تنفر و حقیقت می‌پردازد و هدفش این است که خوانندگان را با داستان‌های عمیق به تفکر وادارد. همین رویکرد نویسنده مطرح فرانسوی را می‌توان در داستان‌های «اسباب خوشبختی» نیز مشاهده کرد. این اثر او، چهار داستان به‌نام‌های «اسباب خوشبختی»، «بازگشت»، «دستکش» و «بانوی گل به‌دست» است که در آن‌ها از طریق آنچه در پشت‌پرده نهفته است، مسائلی چون غفلت یک پدر، نیروی تأثیر خاطرات و حتی زیر سوال رفتن خوشبختی یک زن را روایت می‌کند.

داستان‌های این کتاب به‌شدت جذاب بوده و همواره بین حقیقت، خیال، واقعیت و دروغ می‌چرخند. در هریک از این داستان‌ها، نویسنده به‌مثابه یک روان‌شناس ماهر، قهرمانانش را به مسیرهایی می‌کشاند که در آن‌ها با خود واقعی‌شان، گذشته‌های مخفی‌شان و پرسش‌های بنیادین اخلاقی روبه‌رو می‌شوند. به‌همین‌دلیل روایت‌های این کتاب بر بیان درگیری‌های ذهنی شخصیت‌های اصلی متمرکز است که راوی آن‌ها را به‌عنوان افرادی عجیب و غریب، متمایز از دیگران و در مواردی روان‌پریش توصیف کرده است. جدای از نثر ساده و روان اشمیت در این کتاب، شروع‌های جذاب و پایان‌بندی‌‌های غافل‌گیرکننده از دیگر ویژگی‌های اسباب خوشبختی است.

داستان اول کتاب، احوالات زنی را روایت می‌کند که یک‌روز پسر نوجوانی را که شباهت زیادی به همسرش دارد، تعقیب می‌کند و فکر خیانت در روح و روان او کاشته می‌شود. اشمیت با ظرافت و روانی نثرش، جدال این زن با حقیقت و افکارش را به تصویر می‌کشد تا نشان بدهد، گاهی اوقات این افکار ما هستند که به ما خیانت می‌کنند، نه واقعیت. در «بازگشت» هم داستان پدری را می‌خوانیم که کارگر کشتی است و در یکی از سفرهایش خبر فوت یکی از چهار دختر خود را دریافت می‌کند. اشمیت در این داستان نیز شخصیت اصلی را مقابل خود و افکارش قرار می‌دهد تا غفلت‌اش نسبت به فرزندان و همسرش را نشان بدهد.

مردی که از پدربودن فقط کارکردن برای خانواده را به‌یاد می‌آورد و خبر فوت یکی از فرزندانش، تکانی برای اوست تا به آغوش خانواده برگردد و از نو برای خودش و خانواده، پدر و همراه‌بودن را معنا کند. «دستکش» نسبت به سه داستان دیگر اسباب خوشبختی، بلندتر است و جزئیات دقیق و هوشمندانه‌ای از یادآوری خاطرات عشق ناکام یک زن فلج ارائه می‌دهد. اشمیت در داستان آخر هم انتظار و تعلیق زندگی یک زن عجیب و تنها را در ایستگاه قطار توصیف می‌کند که خوانندگان با خواندن پایان سرنوشت آن‌هم همچنان در دوراهی مرگ و عشق قرار دارند.

این کتاب در زمان انتشار خود با استقبال بسیاری از منتقدان و خوانندگان روبه‌رو شد. آن‌ها از توانایی اشمیت در پرداختن به مسائل پیچیده انسانی با نثری ساده و قابل‌فهم تمجید کردند. به گفته بسیاری از منتقدان، این کتاب با ارائه داستان‌هایی که دارای معانی عمیق و استعاره‌های ظریف هستند، خواننده را به تفکر و تأمل وادار می‌کند. حتی منتقدان ادبی و برخی خوانندگان بین‌المللی، از این اثر با واژه‌هایی همچون «جادویی»، «درخشان» «احساسی» و «تفکربرانگیز» یاد کرده‌اند.

البته برخی از خوانندگان و منتقدان نیز اشاره کردند که در برخی از داستان‌ها، پیچیدگی‌های اخلاقی و مفهومی داستان‌ها ممکن است برای برخی مخاطبان به‌شدت سنگین و دشوار باشد. همچنین بعضی‌ها از پایان‌های غیرمنتظره یا باز این کتاب به‌عنوان نقطه‌ضعف یاد کرده‌اند. درمجموع به‌نظر می‌رسد که «اسباب خوشبختی» با داستان‌هایش توانسته است توجه گسترده‌ای را به خود جلب کند و به‌عنوان یکی از آثار موفق اشمیت شناخته شود که سوالات اخلاقی و فلسفی مهمی را مطرح می‌کند.

آثار اریک امانوئل اشمیت؛ نویسنده، فیلسوف، نمایشنامه‌نویس و فیلسوف فرانسوی، به 43 زبان جهان ترجمه و منتشر شده است. نمایشنامه‌های او در بیش از 50 کشور روی صحنه رفته‌اند و جوایز متعددی را ازجمله جایزه مولیر فرانسه و جایزه بهترین مجموعه داستان گنکور به‌دست آورده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...