به گزارش قدسنا در هفتمین نشست «در قلمرو کتاب» کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» نوشته دیوید مناشری انتشارات حکمت سینا مورد نقد و بررسی کارشناسان قرار گرفت.
بر اساس این گزارش در ابتدای این نشست «علیرضا سلطانشاهی» گفت: در این نشست کتاب و نویسنده کتاب موضوعیت دارد، ماباید بدانیم که نویسنده کتاب یک فرد صهیونیست است.
وی افزود: متاسفانه در نظام آموزش و پرورش و روابط و ساختار حاکم بر آن در مورد مسئله فلسطین بیشتر درگیر شعار و شور هستیم این نقیصه ای است که از ابتدای انقلاب تاکنون با آن دست به گریبان هستیم، به همین دلیل و بسترهای نامناسبی که شکل گرفته به ناگاه ما زمانی شاهد سردادن شعارهایی از جمله نه غزه، نه لبنان می شویم.
وی در ادامه مقدمه سخنانش افزود: مهمترین مقصر آموزش پرورش و آموزش عالی است. درباره سیستم آموزشی باید تاکید کنیم که در شان انقلاب اسلامی در کار نکرده ایم. این در حالی است که دشمنان ما در سیستم آموزشی خود اهداف و راهبردهای مشخص و مهمی را دنبال می کنند.
وی با اشاره به نمونه هایی که در این زمینه می توان مطرح نمود، گفت: در موارد خارجی می توان به این مساله اشاره کرد که غربی ها از تشکیلات خودگردان خواسته اند که در منابع درسی هیچ اشاره ای به «صلاح الدین ایوبی» نشود یا اینکه در هنگام پخش قران کریم، آیاتی که مرتبط با یهودیان است انتخاب نشود. همچنین در منابع اموزشی آنروا می توان به این مسائل مشابه اشاره کرد.
وی افزود: با این سیستم آموزشی که ما در ایران داری نباید انتظار داشته باشیم که دانش آموز ما صهیونیست بار نیاید. در یکی از کتاب های کلاس سوم حتی به مساله فروش زمین در فلسطین اشاره شده که این ها مسائل مهم و قابل توجه هست.
سلطانشاهی درباره کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» نیز گفت: مناشری یک ایران شناس معروف اسرائیلی است، یعنی اگر اسرائیلی ها بخواهند یک ایران شناس معروف معرفی کنند نفر اول مناشری است. وی یکی از نیروهای دیوید الیانس است که سال 1982 دکترای خود را از دانشگاه تل آویو گرفته است. اکثر کتابهای وی در خارج از اسرائیل منتشر شده است که این نکته جالبی است.
در ادامه این نشست دکتر «محمد حسین بادامچی» مسئول مرکز مطالعاتی اندیشکده مهاجر و یکی از مترجمین کتاب «نظام آموزشی و ساختن ایران مدرن» گفت: این کتاب، کتابی بود که از سوی اندیشکده مهاجر به عنوان یکی از آثار مرجع در حوزه مطالعات آموزشی ایران پیشنهاد شد. این سوال برای من همواره وجود داشت که نظام اموزشی ایران روی چه اساسی بنا شده است، ما این کتاب را از جهت مرجع بودن آن پیشنهاد دادیم چون به اعتقاد من هیچ کتابی در زمینه سیستم آموزشی ایران ارائه نمی شود که در آن به دیوید مناشری اشاره نشده باشد. خوشبختانه این کتاب اخیرا در حال جا افتادن در سیستم اموزش عالی است و در برخی دانشگاهها در حال تدریس است.
وی افزود: این کتاب را می توان یک روایت مرکزی و اصلی از سیستم آموزشی در دوران پهلوی دانست. تقریبا می توان اینطور گفت که ما همواره به خاطرات دوران پهلوی با یک روایت مثبت و منفی نگاه می کنیم . اما به پروژه نوسازی سیستم آموزشی در آن دوران را اشاره نمی کنیم، حتی اگر اشاره کنیم چه بسا از آن به عنوان نکته مثبت یاد کنیم. متاسفانه پس ازانقلاب ما هیچ اشاره ای به مراکز علمی ایجاد شده در دوران پهلوی نمی کنیم و این حلقه مفقوده سیستم آموزشی ما در دوران پس از انقلاب محسوب می شود. مثلا در هیچ کتابی به نقش امریکایی ها در ایجاد دانشگاه شریف اشاره ای نکرده ایم.
وی تاکید کرد: ما در بررسی های خود متوجه شدیم که ایران در دهه 60 و 70 میلادی به عنوان لابراتوار آموزشی امریکا محسوب می شده است.
وی در ارتباط با کتاب نیز گفت: کتاب توانسته یک روایت یکپارچه از سیستم آموزشی ایران از دوران ابتدایی پهلوی تاکنون ارائه دهد. نکته ای که وجود دارد این است که نظام اموزشی ما برای تقلید ساخته شده است. من معتقدم نظام آموزش پرورش و آموزش عالی ما در 200 سال اخیر یک نظام ناکارآمد بوده است و برایندهای آن مسائلی مانند مدرک گرایی است که ضد طبقه مولد است، همچنین مقلد پروری و کارمند پروری از دیگر آفات آن است.
بادامچی در ادامه افزود: این ساختارهایی که ایجاد شده به نحوی است که ما هم اکنون دچار بحران هستیم و همین مسائل باعث شده مفهوم نخبگی از بین برود و به کسانی اطلاق شود که تنها درس خوانده هستند. امروز این سوال برای ما مطرح است که چرا ساختارهایی که در نظام شکل گرفته اند با هم همساز نیستند. نظام آموزشی ما با نظام سیاسی ما همخوانی ندارد و در بیشتر نهادها شاهد این مساله هستیم.
در ادامه این نشست دکتر «عباس سلیمی نمین» پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در بخش نقد کتاب، گفت: من اعتقاد داریم این جلسه باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار می شد و باید به تصمیم سازی می رسید تا منشا تاثیر باشد. درباره این کتاب و مواجهه با این کتاب و سخنان بادامچی را یک نوع خود کم بینی می بینم. مناشری در این کتاب پررویی دارد و بعضی بخش های آن ملال آور است. من معتقدم دلیلی برای بزرگ کردن مطالب کتاب مناشری وجود ندارد. ما در ارتباط با اینکه این کتاب را به عنوان یک مرجع بدانیم یک مقداری دچار خودکم بینی هستیم و نباید تعلل و کم کاری خودمان را با این مسائل جبران نکنیم. مترجمین کتاب در برخی مسائل مانند نقش امریکایی ها در سیستم آموزشی ایران باید بسط بیشتری می دادند و نباید تنها به توضیحات پایان کتاب بسنده می کردند. به عنوان مثال در کتاب هیچ اشاره ای به نقش فرانکلین نشده است. مناشری اشاره ای نکرده و مترجمین نیز اشاره ای نکرده اند. این در حالی است که کاری که فرانکلین پس از کودتا 28 مرداد در سیستم آموزشی ما انجام می دهد یک تحقیر و توهین برای ماست.
دکتر سلیمی افزود: این که مناشری می گوید دلیل عمده روی آوردن جوانان به انقلاب اسلامی در آن دوران عقده های آنان بوده است، یک تحقیر است و واقعیت ندارد و نباید ان را پذیرفت. وی می آید و در جایی رضاخان را وطن پرست معرفی می کند که این مساله کاملا به صورت هدفمند مطرح شده است.
وی تاکید کرد: آیا ما واقعا با انقلاب اسلامی توانستیم در این ساختار یک فرو ریزی ایجاد کنیم؟ بله ، حتما توانسته ایم و من تعبیر شما را قبول ندارم.
پژوهشگر تاریخ معاصر ایران افزود: انقلاب اسلامی توانست شاکله و ساختارهای ایجاد شده از سوی آنها به ویژه در دوران پهلوی را از بین ببرد، البته در زمینه دیوان سالاری انقلاب اسلامی شاید نتوانسته موفق باشد اما انقلاب فرهنگی توانست در این زنجیره یک گسست جدی ایجاد کند. انقلاب فرهنگی توانست به یک خودباختگی فاجعه آمیز که در همه عرصه ها شکل گرفته بود پایان دهد و آن را متوقف کند.
سلیمی نمین افزود: سوال این است آیا انقلاب اسلامی در مسائل فکری علمی پزشکی تغییری ایجاد نکرده قطعا ایجاد کرده است و ما نباید مقهور نوشته های مناشری در این مسائل شویم. من معتقدم در مجموع نباید مقهور روایت دیوید مناشری شویم، اکثر منابع وی دست دوم است و اصل منبع را روایت نکرده است. پس نمی توان کار وی را محکم و قوی و بی نقص توصیف کرد. در واقع منابع وی ارزش علمی جدی ندارد و نباید این کتاب را بزرگ کرد و طوری عمل کنیم که حتی خودش در زمانی که می شنود در ایران مراسم تجلیلش برگزار شده دچار شگفتی شود. من این را جز خودباختگی نمی دانم.شایسته نیست که ما چنین تصویری از وی ارائه دهیم.
در ادامه این نشست دکتر بادامچی در پاسخ به سخنان دکتر سلیمی نمین گفت: نباید ما یک کاریکاتور از دوران پهلوی ارائه دهیم و مسائل را ساده سازی کرده و از کنار آن عبور کنیم. این نگاه اشتباه است که ما نگاهی واقع بینانه به مسائل نداشته باشیم.
وی با اشاره به سخنان دکتر سلیمی در ارتباط با فرانکلین گفت: شما به نوشته های جلال ال احمد اشاره می کنید سوال من این است که آیا پس از انقلاب کتاب و یا نویسنده ای هست که به فرانکلین و زوایای پنهان ان اشاره کرده باشد. تصور ما نسبت به توسعه یک مساله قدیمی است و فکر می کنیم که استعمار جلوی توسعه را گرفته است، این درست نیست من معتقدم که ما در دوران استعمار توسعه وابسته را داشته ایم به اعتقاد من نباید در این مسائل ساده سازی کنیم و ساده از کنار آن عبور کنیم.
در ادامه این نشست استاد «شمس الدین رحمانی» پژوهشگر مسائل فلسطین گفت: من برای مقدمه صحبت خودم از این بحث آخر شروع می کنم. وقتی از ساختار اداری صحبت می کنیم یعنی مساله ای که دکتر بادامچی به آن اشاره دارد؛ ما پیشرفت خوبی نداشته ایم و تقریبا امتداد دوران گذشته ادامه دارد، اما در بخش مردم و انقلاب ما پیشرفت هایی داشته ایم که سخنان دکتر سلیمی اشاره به آن داشت.
وی افزود: اینکه ما احساس حقارت نسبت به غربی ها داریم هنوز هم وجود دارد و این استقلال فکری که مدنظر امام و رهبری همواره بوده است را دنبال نکرده ایم و محقق نشده است.
وی در ادامه با اشاره به وقایع تاریخی نظیر جنگ جهانی دوم ، 11 سپتامبر سقوط برج های دوقلو ، کشتار سپتامبر سیاه فلسطین ، کشته شدن حجاج ایرانی در مکه، که همگی در سپتامبر رخ داده و در آن کشتار زیادی نیز بوده است، گفت: ماه سپتامبر مقارن با ماه تشرین در ماههای عبری است. این ماه، ماه اول عبری است که برای زکات و رفع گناهان باید حیوانات قربانی شوند. از نگاه یهودیان حیوانات غیر یهود هستند و در اینجا می توان به ردپای این مساله پی برد.
در ادامه این نشست «مهدی شکیبایی» مدیرعامل قدسنا ضمن قدردانی از حضور کارشناسان در این نشست گفت: این جلسه بیشتر نقد کتاب بود تا معرفی آن. من از آقای سلیمی سوال دارم برای خود من سوال است که شما نقدتان به محتوای کتاب بود یا اینکه مترجمین باید حاشیه هایی می زدند که نزده اند؟ سوال بعد اینکه آیا برای ترجمه چنین کتابهای در آینده باید وارد عمل شد یا خیر؟
در پاسخ به این سوال سلیمی گفت: ترجمه این کتابها برای ما جهت اطلاع از محتوای آن و بهره مندی مراکز تصمیم گیری از آن لازم است. اما ایراد من به خودباختگی در برابر این کتابها بود، ما نباید مقهور آنها شویم. مناشری در سخنرانی اش در دانشگاه استانفورد اشتباهات تاریخی و اغلاط زیادی دارد، اما وقتی تجلیل زیادی از این کتاب می کنیم دانشجو را مقهور این کتاب می کنیم ما نباید این چنین رفتار کنیم. مناشری مثلا در جایی ادعا کرده است که انتشار کتابهای چپ در آن دوران ممنوع بوده که این اصلا صحت ندارد، وی می گوید اولین شورش دانشجویی در 17مهر رخ داده که این دروغ است، می توان گفت اطلاعات مناشری غلط و جهت دار است. وی می گوید دانشجویان اسلام گرا در آن دوران می خواستهاند دختران را از پسران جدا کنند، در حالی که این ادعا هرگز واقعیت ندارد و او می خواسته که نسبت به مسلمانان و جریانهای اسلامی جبهه گیری ایجاد کند. این فرد از عملکرد اسرائیل در ایران که کاملا ضد منافع ملی بوده است دفاع می کند و مترجم باید حواسش به این مسائل می بود و نباید مقهور نگاه مناشری می شد اگر آیندگان این کتاب را بخوانند، متاسفانه مقهور رویکرد موجود در کتاب می شوند.