عظیم محمودآبادی | اعتماد
لئو اشتراوس نظریهپرداز و مورخ فلسفه سیاسی آلمانی – امریکایی گفته بود که جهان امروز بشری محصول رویارویی دو تمدن بزرگ با یکدیگر است؛ «آتن» و «اورشلیم»؛ فلسفه و دین. آری برای شناخت جهان ناگزیر از آن هستیم که این دو تمدن اصلی و ریشهای بشر را هر چه بیشتر بشناسیم. از همینرو است که تحقیق و مطالعه در تاریخ فلسفه از سویی و تاریخ ادیان از سوی دیگر اهمیت دارد. با همت مترجمان پرکار و خوشذوق ایرانی سالهاست که تاریخ این دو تمدن به زبان فارسی در مجموعهها و عناوین مختلف منتشر میشود و در دسترس ما قرار گرفته است. چنانکه شاید بتوان گفت امروز کمبود چندانی در این حوزهها احساس نمیشود.
![یهودیت از لابهلای متون» [Judaism An Anthology of the key spiritual writings of the Jewish Tradition] آرتور هرتزبرگ [Arthur Hertzberg]](/files/163720447554673.jpg)
حتی به لحاظ سیاسی نیز به نظر میرسد از حساسیتهای حاکمیتی نسبت به دهههای گذشته در مورد طبع و نشر این کتابها کاسته شده و فرصتی برای دانشجویان و علاقهمندان به مطالعات دینی و فلسفی پدید آمده است که باید قدر دانست. کتاب «یهودیت از لابهلای متون» [Judaism An Anthology of the key spiritual writings of the Jewish Tradition] نوشته آرتور هرتزبرگ [Arthur Hertzberg] با ترجمه عبدالرحیم سلیمانی به تازگی از سوی انتشارات دانشگاه مفید قم منتشر شده است.
به مناسبت انتشار این کتاب گفتوگویی را با این نویسنده و مترجم حوزه ادیان و استاد کلام و فلسفه دانشگاه مفید قم ترتیب دادیم.این گفتوگو به شکل مکتوب انجام شد و ایشان پاسخهای سوالاتی را که برایشان فرستادم به قلم خود نوشتند و ارسال کردند. اینک متن این گفتوگوی مکتوب، پیش روی شما قرار دارد.
ابتدا خوب است در مورد آشناییتان با کتاب «یهودیت از لابهلای متون» توضیحی بدهید. شما کی با این کتاب آشنا شدید؟ و چه ویژگیای داشت که به انگیزه شما برای ترجمه آن تبدیل شد؟
این کتاب جزو مجموعهای درباره ادیان مختلف است که توسط اندیشمندان ادیان گوناگون گردآوری شده است. ویژگی این مجموعه این است که به معنای لغوی تالیف است و پدیدآورندگان آن بیشتر از میان آثار نویسندگان مهم نقل قول میکنند و کمتر خودشان سخن میگویند. در واقع میتوان این مجموعه را گلچینی درباره ادیان به حساب آورد. اینجانب حدود بیست سال پیش کتاب «آیین پروتستان» را از این مجموعه ترجمه کردم که در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) تاکنون دوبار به چاپ رسیده است. همچنین کتاب «آیین کاتولیک» از این مجموعه توسط دکتر حسن قنبری ترجمه شده و در مرکز مطالعات ادیان و مذاهب منتشر شده است. مجلدات مربوط به دیگر ادیان مثل بودا و اسلام ظاهرا هنوز ترجمه نشده است. آشنایی اینجانب با این مجموعه به حدود سی سال پیش برمیگردد. چیزی که باعث شد این مجموعه مورد توجه اینجانب قرار گیرد و به ترجمه برخی مجلدات آن بپردازم، این بود که این مجموعه میتوانست به مثابه یک مجموعه فیش ارزشمند به محققان رشته ادیان کمک کند. برای مثال کتاب حاضر تلاش کرده است درباره هر موضوعی مهمترین مطالب موجود در متون مقدس و متون کلاسیک و دیگر متون را تا عصر حاضر گردآوری کند.
کتاب و مقدمه آن در مورد نویسنده اطلاعات چندانی به ما نمیدهد. اینکه رشته تخصصی و آکادمیک آرتور هرتزبرگ چه بوده و متعلق به کدام جریان یهودیت است؟ آیا او در زمره کسانی قرار میگیرد که دارای نگاه سنتی به یهودیت هستند یا کسانی که به واسطه آشنایی با فلسفه و... جزو نواندیشان در میان پیروان این دین محسوب میشود؟
آرتور هرتزبرگ (۱۹۲۱ – ۲۰۰۶) خاخام برجسته و مشهور محافظهکار و فعال سیاسی امریکایی است. او ویراست نخست کتاب حاضر را در دهه ۱۹۶۰ منتشر کرد و در دهه ۱۹۹۰ ویراست جدیدی از این اثر را ارایه داد که نسبت به ویراست اول تغییرات و اضافات زیادی داشت. این اثر ابتدا از روی ویراست نخست ترجمه و سپس پس از آگاهی نسبت به ویراست جدید با آن تطبیق داده شد.
در جایی از مقدمه دیدم ترجیح دادهاید، آرتور هرتزبرگ را به جای نویسنده، گردآورنده معرفی کنید. منظورتان از این ترجیح چه بوده است؟ آیا کتاب صرفا یک گردآوری تاریخی و گزینشی بوده که تحلیل چندان مستقل و جدیدی ندارد؟
همانطور که عرض کردم، این کتاب در واقع گلچین است و خود پدیدآورنده اثر کمتر سخن گفته است. بیش از ۸۰ درصد مطالب این کتاب نقل قول مستقیم است. در کشور ما انجام چنین کاری غیرمعمول و بلکه ناپسند است، اما در غرب ارایه گلچین امری متعارف است.
پیش از این کتابهایی در مورد یهودیت به زبان فارسی منتشر شده بود. از کتاب «یهودیت» نوشته حضرتعالی که بگذریم – که کتابی بیشتر درسی و دانشگاهی محسوب میشود- کتابهایی از جمله «دین یهود» نوشته دان کوهن شربوک، ترجمه حسن افشار (نشر مرکز)، «یهودیت: بررسی تاریخی» نوشته ایزیدور اپستاین ترجمه بهزاد سالکی (انتشارات موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) و «از عدن تا تبعید (تاریخ حماسی قوم عهد عتیق)» نوشته دیوید رال با ترجمه اصغر رستگار (نشر چشمه). به نظر میرسد این کتابها بیشتر به تاریخ قوم یهود، شخصیتهای اصلی و کتابهای عهد عتیق پرداختهاند. اما کتاب آرتور هرتزبرگ بیشتر به مبانی اعتقادی – شریعتی دین یهود پرداخته است. در واقع به نظر میرسد این کتاب ما را بیشتر با کلام و فقه یهود آشنا میکند. این برداشت از کتاب را چقدر درست میدانید؟
همانطور که خودتان گفتید کتابهایی که شما نام بردید بیشتر درباره تاریخ یهودیت هستند. در زبان فارسی کتاب باورها و آیینهای یهودی نوشته الن آنترمن ترجمه آقای رضا فرزین که در مرکز مطالعات ادیان به چاپ رسیده درباره عقاید و اعمال یهودی است. با این حال در زبان فارسی در این موضوع با کمبود جدی روبهرو هستیم. موضوع کتاب حاضر (یهودیت از لابهلای متون) تعالیم یهودی- اعم از بعد عملی و نظری- است و در آن به عقاید، احکام فقهی و اخلاق یهودی پرداخته شده است.
شما در مقدمهای که بر این کتاب نوشتهاید، تاکید زیادی بر تفاوت نظامهای دینی در ادیان مختلف کردهاید و تذکر دادهاید که عناصر هر دین را باید در درون نظام آن دین مشخص مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. چه چیزی باعث شده که شما بر این اصل که شاید در ابتدای امر تا حدی هم بدیهی به نظر میرسد، تاکید کنید؟
نظامهای دینی عوالمی کاملا مجزا هستند و اینکه جزیی از یک نظام را در نظامی دیگر قرار دهیم یا بدون توجه به این نکته دو دین را با هم مقایسه کنیم، خطایی بسیار بزرگ است. برای مثال ما مسلمانان وقتی سرگذشت زندگی حضرت یعقوب یا داود یا سلیمان را در عهد قدیم میخوانیم با مشکل فهم جدی روبهرو میشویم. دلیلش این است که ما این شخصتها را با پیامبرشناسی قرآن مجید میسنجیم. در حالی که این شخصیتها در نظام عهد قدیم نقشی کاملا متفاوت ایفا میکنند. در این نظام، قوم برگزیده نقش اول را در اجرای برنامه خدا ایفا میکند و شخصیتها خدمتگزار قوم هستند و نقشی ثانوی و درجه دوم دارند، اما در قرآن این پیامبران هستند که نقش اول را دارند.

در بخشی از مقدمه به مساله معاد نزد یهودیان اشاره کردهاید. اینکه صدوقیان به این اعتقاد باور نداشته اما فریسیان داشتهاند. شاید بهتر باشد برای خوانندگانی که ممکن است آشنایی زیادی با این دو گرایش اصلی و بزرگ یهودیت نداشتهاند، توضیحی بدهید و در ادامه نیز به مساله معاد بپردازید. اینکه اگر در عهد عتیق حرف چندانی از معاد نیامده است، به این دلیل برمیگردد که آن را مفروض گرفته یا اینکه اساسا در کتابهای به جا مانده (عهد عتیق) باور به معاد وجود نداشته است؟
در اسفار خمسه تورات سخن روشنی درباره معاد نیامده و در دیگر قسمتهای عهد قدیم اشاره به این موضوع اندک است اما در کتاب تلمود که تورات شفاهی خوانده میشود و دربردارنده سنت است، به این موضوع مکرر تصریح شده است.
اما در پاسخ به بخش اول سوال شما باید بگویم از آنجا که فرقه قدیمی یهودی صدوقیان که در سال ۷۰ میلادی با تخریب معبد بیتالمقدس و پراکندگی یهودیان از بین رفتند، تنها تورات کتبی را قبول داشتند به معاد قائل نبودند. مرحوم آقای دکتر زرینکوب در کتاب «در قلمرو وجدان» که درباره تاریخ ادیان است، میگوید در یهودیت اعتقاد به معاد و فرشته وجود نداشت و این اعتقادات در زمان اسارت بابلی و ادیان ایرانی وارد یهودیت شد. به نظر میرسد که این ادعا درست نباشد یا دلیل محکمی نداشته باشد. به هر حال امروزه اعتقاد به معاد جزو باورهای همه یهودیان است. در قرآن نیز اعتقاد به معاد به یهودیان نسبت داده شده است (بقره، ۶۲ و مائده، ۶۹) . همانطور که بیان شد پس از سال ۷۰ میلادی با ناپدید شدن صدوقیان همه یهودیان به معاد باور داشتهاند.
شما در مقدمه خود به یکی از وجوه اشتراک دین اسلام با دین یهود اشاره کردهاید. اینکه عمل صالح، در هر دوی این ادیان نقش بسزایی برای رستگاری دارند و ای بسا لازمه آن باشد. این تاکید شما آیا به این دلیل برمیگردد که ظاهرا در مسیحیت چندان اینطور نیست؟ یعنی در آنجا لازمه رستگاری، تنها در گروی باور به عیسی(ع) است و درستکاری انگار از ارکان فلاحت و رستگاری محسوب نمیشود؟
نمیتوان چنین چیزی را به مسیحیت نسبت داد و اصولا همه ادیان موجود بر عمل صالح تاکید دارند هرچند ممکن است در برخی مصادیق آن با هم اختلاف داشته باشند. قرآن مجید در دو آیه ۶۲ بقره و ۶۹ مائده به وجود عمل صالح در هر دو دین اشاره میکند. درست است که در مسیحیت ایمان به مسیح به عنوان پسر یگانه خدا کلید رستگاری است، اما این به معنای نادیده گرفتن اصول اخلاقی و اعمال صالح نیست.
شما در بخش دیگری از مقدمه این کتاب به موسی ابن میمون ارجاع دادهاید و با استناد به سیزده گزاره اعتقادی او درباره دین یهود یا به اصطلاح «اعترافنامه سیزدهبندی» قرابت ریشههای دو دین بزرگ اسلام و یهودیت را نشان دادهاید. سوالی که هست اینکه موسی ابن میمون و آثار او را چقدر میتوان انعکاسدهنده فکری – عقیدتی یهودیان دانست؟ به بیان دیگر این اعترافات سیزدهبندی جزو باورهای پذیرفته شده در تمامیت دین یهود است؟ این سوال از آن جهت پرسیدنی است که دستکم در آن سیزده گزاره، به نظر نمیرسد خدای یهودیت صرفا خدای یک قوم باشد. برخلاف بسیاری از بخشهای عهد عتیق که انگار ما با خدای جهانیان روبهرو نیستیم، بلکه صرفا خدای قوم یهود است که در فراز عهد عتیق حضور دارد.
همانطور که در مقدمه کتاب حاضر بیان کردهام، کتاب «دلاله الحائرین» اثر موسی ابن میمون تحت تاثیر کلام اسلامی نوشته شده است و نمیتواند نظام اعتقادی یهودیت را نمایندگی کند. برای مثال در این کتاب و نیز سیزده بند اعترافنامه سخنی از قوم برگزیده و ارض موعود نیست یا برجسته نشده است. در حالی که در کتاب حاضر دو فصل از هفت فصل کتاب به این دو موضوع اختصاص داده شده است.
میدانیم که ابنمیمون به غایت تحت تاثیر فلسفه و کلام اسلامی قرار داشته است. آیا عقاید دین یهود بعد از موسی ابن میمون دچار تحولی بنیادین میشود؟ به ویژه که شما در مقدمه میگویید اگر کسی به دلاله الحائرین ابن میمون بنگرد، تفاوت مهمی بین دین اسلام با دین یهود در مباحث کلامی و اعتقادی نمیبیند؟ به ویژه که میدانیم در این کتاب حتی سخنی از «قوم برگزیده» هم نیست.
با اینکه موسی ابن میمون در میان یهودیان دانشمند و فیلسوفی برجسته و مورد احترام است، اما کتابهای عقیدتی در میان یهودیان غربی به سبک و سیاق کتاب ایشان نوشته نمیشود و در آنها بیشتر مطالبی برجسته میشود که در کتاب ابن میمون برجسته نشده و برخی مطالبی که در کتاب ابن میمون برجسته شده به حاشیه رانده شده یا نادیده گرفته میشود.
یکی از سوالاتی که وجود دارد نسبت دین یهود با پلورالیسم است. میدانیم که در مسیحیت و اسلام کثرتگرایی دینی طرفداران شناخته شدهای دارد و حتی برای موجه نشان دادن این باور مسیحیان به عهد جدید و مسلمانان به برخی آیات قرآن استناد میکنند. در یهودیت هم چنین چیزی وجود دارد؟ یعنی یهودیانی هستند که رسما خود را پلورالیست بدانند؟ و اساسا کتاب مقدسی که یهودیت را به «قوم برگزیده» تعبیر میکند، به برداشتهای پلورالیستی راه میدهد؟
همانطور که در کتاب تعارض دعاوی ادیان بیان کردهام، سخن غالب همه سنتهای دینی و از جمله یهودیت، انحصارگرایی است. به نظر میرسد که به لحاظ تعالیم دینی شدت انحصارگرایی در یهودیت خفیفتر از مسیحیت باشد. اما از آنجا که در اسلام عارفان بیشتر به تکثرگرایی گرایش دارند و عرفان در یهودیت کمرنگتر از اسلام است گرایش به تکثرگرایی در اسلام جدیتر بوده است.
مهمترین نقطه قوت کتاب «یهودیت از لابهلای متون» را چه میدانید؟
مهمترین نقطه قوت کتاب این است که به موضوعهای جدید فقهی- اخلاقی از قبیل پیوند اعضا، سقط جنین، ملاک مرگ و حیات، مسائل مربوط به مرگ مغزی، حقوق زن و... پرداخته است و از این جهت میتواند مورد توجه فقیهانی که علاقه ادیانی ندارند نیز واقع شود. به عبارت دیگر در این کتاب میتوانیم نظر عالمان و خاخامهای یهودی را در مورد مسائل مستحدثه و مبتلا به جوامع دینی نیز ببینیم.
و مهمترین نقطه ضعف آن؟
نکته خاصی که بتوانم نقطه ضعف به حساب آورم در نظرم نیست. به گمانم مولف به خوبی توانسته هدف نگارش کتاب را برآورده کند.
...
عبدالرحیم سلیمانی استاد کلام و فلسفه دین دانشگاه مفید قم است که با مقدمه مفصل و محققانهای که بر این کتاب نوشته است، خواننده فارسی زبان را میتواند از آمادگی بیشتری برای ورود به فضای این کتاب تخصصی برخوردار کند. از عبدالرحیم سلیمانی تاکنون کتابهای متعددی- اعم از تالیف و ترجمه- در حوزه ادیان منتشر شده است. از جمله آنها میتوان به تالیف کتابهای «درسنامه ادیان ابراهیمی»، «ادیان خاموش و ابتدایی»، «ادیان زنده جهان»، «یهودیت»، «مسیحیت»، «کتاب مقدس»، «درآمدی بر الهیات تطبیقی اسلام و مسیحیت» که همگی آنها توسط انتشارات طه منتشر شده است، اشاره کرد. همچنین از ترجمههای او میتوان از «اسطوره تجسد خدا» نوشته جان هیک، «فلسفه در مسیحیت باستان» نوشته کریستفر استید، «درآمدی به الاهیات نظاممند»، نوشته ولفهارت پانن برگ که همگی آنها توسط انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب منتشر شده است، نام برد. همچنین کتاب «تعارض دعاوی ادیان» از تالیفات سلیمانی است که توسط انتشارات «دانشگاه مفید» قم منتشر شده است.
................ تجربهی زندگی دوباره ...............