«همه درها را قفل کن» [Lock Every Door] اثر رایلی سیجر [Riley Sager]، نویسنده امریکایی با ترجمه ساناز جهان‌بیگلری در نشر ثالث منتشر شده. رایلی سیجر یکی از اسم‌های مستعار تاد ریتر [Todd Ritter] است که به اسم الن فین هم می‌نویسد. این رمان هیجان‌انگیز رازهای پیچیده را با فضایی وهم‌آور ترکیب می‌کند. سیجر - که به‌دلیل توانایی‌اش در خلق پیچش‌های غیرمنتظره و جو تاریک داستان‌هایش شناخته می‌شود- در این داستان جولز لارسن را روایت می‌کند؛ زن جوانی که پس از شکست‌های پیاپی در زندگی شخصی و حرفه‌ای در تلاش است تا دوباره روی پای خود بایستد.

خلاصه رمان همه درها را قفل کن» [Lock Every Door] اثر رایلی سیجر [Riley Sager]،

او که به ‌شدت به پول نیاز دارد، به عنوان مراقبت آپارتمان مجلل خالی از سکنه در ساختمانی مرموز به نام بارثولومیوس شغلی پیدا می‌کند. این ساختمان تاریخی با معماری باشکوه و آپارتمان‌های مجلل، قوانینی سختگیرانه دارد؛ قوانینی عجیب، مرموز و دلخراش. جولز طبق شرح وظایف خود اجازه ندارد با مستاجران صحبت نکند، در آپارتمانش بماند و مهم‌تر از همه، قبل از خواب باید همه درها را قفل کند. با وجود این قوانین ناراحت‌کننده، جولز هیجان‌زده است که در چنین مکانی معتبر کار کند. اما وقتی بیشتر در ساختمان سپری می‌کند، متوجه اتفاقات عجیب، رفتار غیرعادی مستاجران و حس فزاینده پارانویا می‌شود. با پیشرفت داستان، جولز رازهای تاریک‌تری از بارثولومی و ساکنان آن کشف می‌کند. طولی نمی‌کشد که درمی‌یابد این ساختمان نه‌تنها محل زندگی ساکنان ثروتمند است، بلکه گذشته‌ای تاریک دارد که ممکن است به سرنوشت خودش گره خورده باشد. با حفاری عمیق‌تر، جولز خود را در شبکه‌ای از دروغ‌ها، فریب‌ها و خطر گرفتار می‌بیند؛ در ساختمانی که هر در قفل‌ شده به سوالات بیشتری منتهی می‌شود.

«همه درها را قفل کن» به موضوعات انزوا، اعتماد و عواقب اسرار می‌پردازد. تجربه جولز نشان می‌دهد که چگونه ترس و تنهایی می‌توانند درک واقعیت را تحریف کنند و موجب شوند که افراد به دنبال فرار از گذشته خود یا یافتن احساس تعلق باشند. این رمان همچنین به موضوع ثروت و امتیاز می‌پردازد و دنیای پر‌زرق‌ و ‌برق بارثولومی را با زندگی مخاطره‌آمیز افراد بیرونی در تضاد قرار می‌دهد. رمان بررسی می‌کند که چگونه پویایی قدرت و شکاف‌های اجتماعی می‌توانند به روش‌های غیرمنتظره و شوم ظاهر شوند. علاوه ‌بر‌ این، تنش بین واقعیت و توهم نقش اصلی را ایفا می‌کند.

همان‌طور ‌که جولز ادراکات خود و انگیزه‌های اطرافیانش را زیر سوال می‌برد، رمان به بررسی تأثیر روانی ترس و چگونگی تأثیر آن بر قضاوت افراد می‌پردازد. اینها تنها قوانینی هستند که جولز لارسن در شغل جدیدش به عنوان یکی از مراقبان آپارتمان‌های ساختمان بارثولومیو، از برجسته‌ترین و مرموزترین ساختمان‌های منهتن شهر نیویورک، باید رعایت کند. جولز با دلی شکسته و جیبی خالی قدم به ساختمانی می‌گذارد که از کودکی رویای دیدنش را داشت. سبک گوتیک ساختمان نه تنها جولز را نمی‌ترساند، که شیفته و مسحور خودش می‌کند. چیزی نمی‌گذرد که مجسمه گارگویل سنگی پشت پنجره اتاقش، با بال‌هایی گشوده و پنجه‌هایی فشرده، دوست و نگهبانش می‌شود و به مرور دوستان دیگری از راه می‌رسند که هر یک به نحوی شاد، متعجب یا درگیرش می‌کنند. جولز با گذشت زمان با ساکنان ارتباط خوبی برقرار می‌کند اما با اتفاق افتادن ماجراهایی عجیب ترس و اضطراب، صمیمی‌ترین دوست‌هایش می‌شوند.

اعتماد

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...