دالوند گفت: امانالهی بهاروند یکی از مولفان کتاب الگویی است که مردم شناسی را در خدمت ایران شناسی به کار گرفته و توجه فرزین هم در این کتاب به وحدت ملی شایان توجه است.
به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، نشست معرفی و بررسی کتاب «عشایر لر بختیاری و لرستان» تالیف علیرضا فرزین عکاس، پژوهشگر مردم شناسی و سکندر امان الهی بهاروند انسان شناس و استاد بازنشسته دانشگاه شیراز و استاد مدعو دانشگاه هاروارد با حضور مولفان اثر، حمیدرضا دالوند، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و حسن غفاری، مدرس عکاسی و متخصص عکاسی عشایر از سوی خبرگزاری کتاب ایران با همکاری موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران و سرای اهل قلم دوشنبه، 22 شهریورماه 1400 برگزار شد. دبیری این نشست را خداداد خادم بر عهده داشت.
امانالهی بهاروند در ابتدای این نشست توضیحاتی را درباره شیوه زندگی عشایری ارائه کرد و گفت: شیوه زندگی عشایری شیوه خاصی است که در حال از بین رفتن هستند. پنج مرحله در شیوه زیست طی میشود؛ از 5 میلیون تا 3 میلیون سال پیش زیست حیوانی وجود داشته و همه موجوادات از جمله انسان یک شیوه زندگی دارند. در این دوره انسان مانند حیوان زندگی میکند. اما از سه میلیون سال پیش انسان به ساختن ابزار شروع میکند و شیوه زیست انسانی دارد، بنابراین شیوه زیست جدیدی متفاوت از سایر موجودات دارد که آن هم مشتمل بر مراحلی چون (شکار و گردآوری، کشاورزی، عشایری ) است. مرحله بعدی زیست تمدن است و در مرحله بعدی انقلاب صنعتی قرار دارد که تحولات عظیمی را در زندگی انسانی رقم زده است. در این دوره انسان یک جا نشین میشود. این شیوه که در غرب شروع شد جوامع دیگر از جمله ایران را تحت تاثیر قرار داد.
او با بیان اینکه امروز زندگی عشایر در حال نابودی است ادامه داد: ما طی 100 سال آینده عشایری نداریم و مردم کنجکاو زندگی آنها خواهند بود بنابراین اگرچه متاسفانه نمیتوانیم جلوی نابودی عشایر را بگیریم اما در این کتاب تلاش شده این شیوه زندگی به صورت مصور ضبط شود که به آیندگان ما در درک بهتر زندگی آنها کمک کند.
این مردم شناس در پایان گفت: اگر تاریخ ایران را بررسی کنیم میبینیم که سلسلههای قدرت در ایران یا عشایر بودند و یا اینکه توسط عشایر حمایت میشدند تا میتوانستند حکومت کنند و این اهمیت زندگی عشایری را نشان میدهد.
فرزین نیز در ادامه درباره این کتاب توضیح داد و افزود: 30 سال پیش قرار بود این کتاب را منتشر کنم که این اتفاق رخ نداد تا امروز که این کتاب منتشر شده است. نگاه من به عکس تصویر صرف نیست بلکه هر عکس داستانی از یک واقعیت است و این عکسها گوشهای از زندگی عشایری را نشان میدهد نه هم آن. اگر از این کار حمایت صورت میگرفت میشد این کار را طی سه سال انجام داد، اما چهل سال طول کشید و در روزگاری که سرعت در تحولات وجود دارد، ثبت سالیان دراز از این تصاویر به ثبت و ضبط آن کمک میکند.
او ادامه داد: من با استفاده از عکس تلاش کردم روند زندگی عشایری را شرح دهم به طور مثال این کتاب را با یک خروس که ساعت زندگی عشایری است شروع کردم.
با نگاه مردم نگارانه که نگاه ژرف نگری به زندگی است میتوانیم بسیاری از پدیدهها را ثبت کنیم. زندگی عشایری درسها و اخلاقیاتی دارد که میتواند الگو ما باشد. امروز همه دنیا دنبال دهکده جهانی است و یارگیری که در عشایر وجود دارد میتواند الگوی ما باشد. شاید ساز و کار زندگی عشایری از بین برود اما اخلاقیات و روحیات عشایری که در این زندگی وجود دارد میتواند حفظ شود.
حسن غفاری در ادامه نشست طی سخنانی گفت: دکتر امان الهی اشاره به موقعیت عشایر از لحاظ فرهنگی و تاریخی داشتند و گفتند که چرا باید به عشایر بپردازیم. این کتاب در آخرین سال این سده چاپ شده و یکی از افتخارات در زمینه نشر مکتوب علوم اجتماعی است. فرزین 40 سال است که با دیدگاه مردم نگاری عکاسی میکند، ایشان در سال 65 یک نمایشگاه عکسی را با همین عنوان در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار کرد و یادداشتی را بر آن نوشت. بعد از 35 سال ایشان همین مطلب را در کتاب چاپ میکند و این نشان میدهد او در تمام این سالها روی پایه و اصول دقیقی در علوم اجتماعی عکاسی میکند.
او ادامه داد: تمام عکسهای موجود در کتاب داستان، شرح و توضیحاتی دارد. 322 عکس شامل 322 داستان مصور در کتاب جای گرفته است و برای اینکه به ارزش کار پی ببریم نگاهی به چاپ کتاب مصور در ایران دارم. یکی از کتابها درباره ایلات و عشایر در سال 1329 در زمان پهلوی دوم به چاپ رسید که موضوعش حضور سران ایلات و عشایر در مراسم تشییع جنازه رضا شاه است که در ابتدای کتاب مسعود کیهان جملهای نوشته است که امروز میبینیم این جمله وجود دارد. «رشیدترین سربازان، فداکارترین سپاهیان، سودمندترین تولیدکنندگان و صادق ترین افراد را در این کشور عشایر تشکیل میدهند.»
این عکاس افزود: از زمان مادها تا قاجار عشایر وجود داشتند. ناصر الدین شاه در کاخش عکاسی میکرده و برای عکسشهایش زیر نویس مینوشته است امروز ما وقتی به این عکسها بر میگردیم میبینیم که ما به اندازه کافی درباره نحوه معیشت مردمان آن موقع منبع داریم. بعد از انقلاب هم کتاب «حرکت در سکون» به کوشش محسن عابدی درباره ایلات و عشایر چاپ شد. همچنین کتاب «سفر بی پایان» نوشته کسراییان در سال 1370 چاپ شد. پس از چاپ این کتاب باور پذیری به وجود میآید که عکاسان میتوانند در این باره کار کنند و بعد کسراییان کتاب «عشایر ایران» را چاپ میکند. این کتاب مورد توجه قرار میگیرد و الگویی میشود و کار را از نگاه کارت پستالی به سمت مردم نگاری و علوم اجتماعی میبرد و اهمیت عکس را در مردم شناسی و انسان فرهنگی جا میاندازد.
غفاری گفت: بعدها بهارمست کتاب دیگری در این باره منتشر میکند و آن قدر عشایر مورد توجه قرار میگیرد که موضوع فیلم کارگردانان مطرحی میشود و عکسهای فیلم نیز که مربوط به عشایر است کتاب میشود. تورم و گرانی کاغذ طی سالهای اخیر در کشور ما باعث شده که چاپ کتاب مصور ضعیف و تعداد این کتابها کم شود. در این میان سهم کتابهای عشایری بسیار ناچیز است.
او با اشاره به سابقه آشنایی خود با فرزین افزود: اولین بار در فصلنامه ذخایر انقلاب در امور عشایر با ایشان آشنا شدم و چندبارهم علی رغم سفر به خرمآباد موفق نشدم حضوری او را ببینم. ایشان را به نام «فرزین» میشناسند و این امضای کارشان است. فرزین ضمن آشنایی با تاریخ و زندگی عشایر، در میراث فرهنگی کار میکند و در فضای دانشگاهی و مطالعاتی هم در حوزه علوم اجتماعی فعالیتی دارد. او با مفاهیم زندگی عشایری آشناست و این موضوع او را از یک عکاس اتفاقی در این حوزه جدا میکند.
او در ادامه به بخشهای از زندگی عشایری اشاره کرد و گفت: ایلات و عشایر تمام روز چشمش به زمین و شب چشمش به آسمان است. هر صدایی در طبیعت برای ایلات معنایی دارد. صدای خروس خوان در صبحگاه بیدار باش و سلام کردن به زندگی است. در عکس شماره یک که ایشان خروسخوان را آورده از همین موضوع منشا میگیرد و فقط از عهده ایشان بر میآید. شب عشایر ماه را میبینند. درست است که خورشید قدرت بیشتری دارد اما ماه برای عشایر خیال پردازی میکند و دنیای دیگری را به آنها نشان میدهد. فرزین 40 سال اطلاعات و داده گردآوری کرده، مصاحبه کرده و با هم صحبتی بزرگان این اطلاعات را در کتاب جمع میکند که واقعا افتخاری بر این سده است.
غفاری گفت: نکته جالب کتاب این است که درباره شیوه معیشت کوچ نشینی و پیشینه تاریخی و اینکه جغرافیای ایران مورد توجه کوچ نشین هاست و قوم لر چگونه پراکنده میشود ما عکسهای مصوری را میبینیم. عشایر با این دنیا بیگانه نیست، میداند کجاست و چه میکند، اما از این نوع معیشت رضایت کامل دارد. در عکسهای کتاب ردههای مختلف سنی را میبینیم. در تمام عکسها امید به زندگی، تعاون، عدالت اجتماعی، همیاری و ... میبینیم. این عکسها تلاشی برای زندگی و امیدی به فرداست. در برخی از عکسها همسایگان لرها به نمایش گذاشته میشوند و برخی از تقابل ریشههای فرهنگی در این عکسها دیده میشود.
به گفته این عکاس، عکسهای یادگاری فرزین آگاهانه در کتاب آورده شده و نشان میدهد چگونه او با عشایر وارد ارتباط میشود، با آنها غذا میخورد، حرکت میکند و ... من به تمام علاقه مندان عکاسی مردم نگاری این کتاب را توصیه میکنم و شک ندارم این کتاب مرجع دانشگاهیان ما خواهد شد.
او با بیان اینکه حضور پر رفت و آمد تامین معیشت و اقتصاد در فضای شهری توسط عشایر در کتاب چندان دیده نشده است گفت: این حلقه و نگاه به جریان اقتصادی در کتاب جایش خالی است وگرنه نگاه گذار از سنت به زندگی مدرن در کتاب دیده میشود. عکاسهای فعال این حوزه را میشود به دو نوع تقسیم کرد؛ عکاسهای تصادفی و عکاسان حرفهای مانند، ورهرام، نصر الله کسراییان و ... که در جغرافیای بسته کار کردند و آگاهانه به این موضوع پرداختند. در نگاه مردم نگاری ما نگاه چهار فصل و وابسته به موضوع میخواهیم. برخی به غلط فکر میکنند، عکاسی مردم نگاری عشایری فقط منحصر به فضای زندگی عشایری است اما ما نیازمند عکسهای مردم نگاری هستیم چون نیازی برای آینده انسانهاست و مشکلات را مطرح و آنها را حل میکند.
غفاری تاکید کرد: در دل عکاسی مردم نگاری، مسائل اجتماعی مطرح و تاثیرات دراز مدت دارد. ما وقتی میگوییم مردم نگاری در ایران فقیر است به این دلیل است که از این توان علمی استفاده نمیکنیم. خورشید استعمار غروب نمیکند چون اطلاعاتش زیاد است و دادههای مردم نگارانه خوبی دارد.
او در پایان گفت: ما زایش، کار، تلاش، پیوستگی و ... را در زندگی عشایری میبینیم. قوت کار فرزین در این است که نگاه کارت پستالی ندارد و نگاهش در خدمت هدفش است و خودش را اسیر رنگ و ... نمیکند.
دالوند نیز در ادامه این نشست با بیان اینکه این یک اثر ملی در قواره فرهنگ فاخر ایرانی است گفت: فرزین یک هنرمند است که در ساحت هنر میتوان آن را بررسی کرد اما برای من ایشان یک انسان شناس است که در تاریخ مردم شناسی ما کار ارزشمندی دارد.
او با اشاره به تاریخچه شکل گیری مردم شناسی در ایران گفت: در دهه 30 ما استفاده از تکنولوژی در مردم نگاری را میبینیم که به جز عکاسی کار شاخصی در این حوزه وجود ندارد. پس از حضور صادق کیا در اداره فرهنگ عامه در دهه 40، گروههای تخصصی شکل میگیرد که در آن اقوام ایرانی مردم نگاری میشود و در دهه 40 یک اپراتور برای کار عکاسی و فیلم برداری در گروهها استخدام میشود و به همراه مردم نگاران برای ثبت و ضبط عکسها مراجعه میکنند. به دلیل حضور این گروهها و استفاده از تجهیزات عکاسی، محققان مردم شناس کار عکاسی را شروع کردند و در دهه 40 و 50 پژوهشگران عکسهای خوبی جمع آوری کردند که آرشیو بسیار خوبی است.
این مردم شناس افزود: مجموعه عکسهای کاظم سادات در این باره قابل توجه است که با نگاه مردم نگارانه بوده است. از دهه 40 و 50 دوربین ابزار مردم شناسی در اداره فرهنگ است. در دهه 50 با رشد عکاسی غیر حرفهای تعداد عکسها زیاد میشود. بعد از انقلاب عکاسی خبری رشد پیدا کرد و بعد از جنگ تبلیغات مهم شد. فرزین تحصیلات انسان شناسی دارد و هنری که از زمانه گرفته را در خدمت مردم شناسی قرار داد. این در حالی است که پژوهشگران ما در حوزه مردم شناسی چندان نتوانستند شاخص باشند چون آموزشهای مردم شناسانه ما انقدر کافی نبوده که به محققان کمک کند تا از ابزار عکاسی برای مردم شناسی استفاده کنند.
دالوند گفت: اگر امثال فرزین ظهور پیدا کرده نتیجه علایق شخصیشان است. هنر فرزین این است که به درستی دوربین را برای ثبت و ضبط تمام ابعاد وجودی رویدادهای یک جامعه استفاده کرده است. او یک عکاس تاریخی نیست چون صرف عکاسی برای مردم نگاری کفایت نمیکند و نوع نگاه در عکاسی مهم است. فرزین مردم نگاری میاندیشد و با چشمهایش فکر میکند. البته دوربین او گاهی از اندیشهاش جلوتر است و گاهی عکسها او در مردم نگاری بیشتر از نوشتههایش کارامد است.
او ادامه داد: آثار مختلف ایشان چاپ شده و در این سالها توانسته ایران را در قاب جهانی معرفی کند بنابراین کار ایشان دو وجه دارد؛ یکی بخش پژوهش کتاب است که زاده ذهن استاد اماناللهی بهاروند است. ایشان روی اقوام ایرانی بسیار کار کرده و چهره جهانی دارد. بیشترین کار ایشان روی قوم لر است. مردم شناسی بهاروند تلاشی در خدمت اعتلای فرهنگ ایرانی است. قوم شناسی و قوم نگاری علوم هویتی است و بهاروند الگویی است که مردم شناسی را در خدمت ایران شناسی گرفته است. این نگاه در این کتاب هم دنبال شده و تنوع اقوام ایرانی در یک وحدت کلی به نام ایران دیده شده است.
به گفته دالوند، بخش دوم کتاب آثار فرزین است و او در این اثر موضوعات عجیبی را مطرح کرده است. سخت است با یک تصویر روحیات انسان را نشان دهید. جایی که قرار است مردم نگاری تضادها و احساسات را نشان دهد کار سختی است اما در عکسهای فرزین المانهایی برای این کار وجود دارد. در تمام کارهای ایشان روی انسان تمرکز شده است. او استاد نشان دادن چهرههاست و چین و چروکها را چنان نشان میدهد که اگر قرنها هم بگذرد آن عکس با شما سخن میگوید. هرچه قدر مقاله بنوسید سخت است امید را اینگونه نشان دهید. اما او با چشمانش فکر میکند. فرزین در این کتاب عکسی از چهرههای مختلف عشایری را گذاشته که تمام روحیات عشایری را در آن میبینید. پس ایشان عکاس انسان شناس به معنای واقعی کلمه است.
دالوند با بیان اینکه فرزین به زندگی علاقهمند و استاد زندگی است و زندگی را در رنگ میبیند گفت: شاید اکر یک فمینیست کتاب را جمع میکرد به اندازه او از زنها و کودکان عکس نمیگرفت. زن در زندگی عشایری که در حال نابودی است نقش کلیدی دارد. این زندگی زن محور است. کوچ که شروع میشود زنان و کودکان در مالگه میمانند و زن است که بار و بنه را میبندد و روی اسب میگذارد. نقش زنان در جامعه عشایری بسیار زیاد است. در صفحه 75 تصویری آمده که بسیار عالی است. یک زن عشایر بختیاری نشان داده شده و اقتدارش به تصویرش کشیده میشود. همزمان در این تصویر ناتوانی مرد نشان داده شده است.
این انسان شناس با اشاره به اینکه توجه فرزین به وحدت ملی در کتاب شایان توجه است گفت: مردم شناسی به ما میگوید زندگی انسانها در کنار هم فراتر از هر چیزی است. صمیمت بین قشقایی و لرها در جنوب ایران ستودنی است و این عناصر است که به وحدت ملی میانجامد.
او در پایان گفت: تحولات از سنت به مدرنیسم هم در کتاب دیده میشود. فرزین انسان شناسی است که دوربین را در خدمت انسان شناسی به کار گرفته است.
فرزین در بخش پایانی نشست طی سخنانی گفت: مردم نگاری علم شناخت جامعه است و کشوری موفق است که از این علم برای پیشرفت و شناخت جامعهاش استفاده کند. ما اگر مردم را با این علم بشناسیم داشتهها و نداشتههایمان را شناسایی و مشکلات را برطرف میکنیم. این جامعه خودش سرپا ایستاده است. من در این کتاب رنج را بیان کردم اما راه عبور از آن را هم گفتم. وقتی در جامعهای بی اعتمادی باشد ساختار بهم میریزد. در زندگی عشایری اعتبار، اعتماد و ... است و این چرخه اعتماد و صداقت میچرخد. من اگر روی چشمان یک زن زوم میکنم، به دلیل صداقت آن است. آنها کنار هم یک زندگی سخت را اداره میکنند و دلخوش به هر آنچه دارند، هستند.
او در پایان گفت: این کتاب باید توسط عکاسان و مردم نگاران دیگر تکثیر شود. علاوه براین، کتاب سرلوحه شناخت جامعه برای سیاستگذاری است چون مطالعات در جامعه عشایری تعطیل است و اساسا درکی از مردمنگاری عشایری وجود ندارد.