نسخه دیگری از رومئو و ژولیت | آرمان ملی


جیمی فورد [Jamie Ford] را با اولین رمانش، «هتلی در کنج تلخ و شیرین» [Hotel on the corner of bitter and sweet] می‌شناسند، کتابی که 130 هفته در فهرست پرفروش‌های نیویورک تایمز بود و عنوان بهترین «کتاب داستانی بزرگسالان» را در جایزه آسیا/پاسیفیک آمریکا در سال 2010 در قسمت ادبیات از آن خود کرد. این کتاب همچنین در پاییز 2009 در باشگاه کتابخوانی و در انجمن کتابفروشان آمریکا در زمستان 2010 به عنوان کتاب اول انتخاب شد.

جیمی فورد [Jamie Ford] هتلی در کنج تلخ و شیرین» [Hotel on the corner of bitter and sweet]

سیاتل‌تایمز رمان «هتلی در کنج تلخ و شیرین» را نسخه دیگری از «رومئو و ژولیت» شاهکار شکسپیر در دوران جنگ ژاپن و چین برمی‌شمرد و می‌نویسد: «جزئیات آن دوره، بسیار دقیق و درست نشان داده شده و هر صفحه‌اش نشانگر آن است که فورد که خود در آمریکا بزرگ شده چقدر در این باره تحقیق کرده است.»

رمان‌هایی که درباره جنگ جهانی دوم نوشته می‌شوند، جنگی که در آن ژاپنی‌ها در اردوگاه‌های اجباری آمریکا به اسارت گرفته شدند و به نوعی هولوکاست دیگری را عنوان می‌کنند، تا حدودی شکل صنعتی خانگی به خود گرفته‌اند. نمونه بارزش رمان پرفروش دیوید گاترسون «بر درختان سرو برف می‌بارد» در سال 1994 است.

جیمی فورد، که خود چینی-آمریکایی است و در اشلند و سیاتل بزرگ شده، در رمان اولش «هتلی در کنج تلخ و شیرین» ماجرا را از راهی پرپیچ‌وخم و کنایه‌وار تعریف می‌کند، یعنی از نگاه نوجوانی سیاتلی که اصلیتش چینی است.

هنری لی، کلاس ششم است و در محله چینی‌های سیاتل زندگی می‌کند و برای برآوردن آرزوهای پدرش به مدرسه سفیدپوستان می‌رود و به‌عنوان دانش‌آموز بورسیه تحصیل می‌کند. در آنجا با دانش‌آموز دیگری آشنا می‌شود که او هم از اقلیتی ژاپنی-آمریکایی است و در این مخمصه گرفتار آمده است، دختری به نام کیکو اوکابه.آنها که هردو در کافه مدرسه کار می‌کنند باهم دوست می‌شوند. وقتی جنگ از راه می‌رسد، سفیدپوستان، به‌ویژه بچه‌های قلدر مدرسه، هنری را با ژاپنی‌ها اشتباه می‌گیرند و مدام مورد آزار قرارش می‌دهند و هنری از سوی دیگر شاهد آوارگی کیکو و خانواده‌اش می‌شود و کاری از دستش برنمی‌آید.

پدر هنری که یک مهاجر چینی دوآتشه است اخبار جنگ چین و ژاپن را هرروز صبح از رادیو با نفرت نسبت به ژاپنی‌ها دنبال می‌کند. با وجود انزجار هنری، پدرش او را مجبور می‌کند نشانی به سینه بزند که رویش نوشته شده: «من چینی هستم.» و وقتی هنری درصدد کمک به کیکو و خانواده‌اش برمی‌آید و این دوستی برملا می‌شود، رابطه پدر و پسر از هم می‌پاشد.سوء‌تفاهم میان هنری و پسرش که در سن دانشجویی است قسمتی از روایت داستان را به خود اختصاص می‌دهد، ولی بخش دیگر روایت اکتشاف متعلقات ژاپنی‌های آمریکایی است در زیرزمین هتلی متروک به نام پاناما که خاطرات هنری را در مورد کیکو زنده می‌کند و او را به تحقیق وامی‌دارد تا ببیند چه بر سر کیکو آمده است.

فورد در بازنمایی سیاتل پیش از جنگ شاهکار کرده است. موسیقیدانی خیابانی به نام شلدون با هنری دوست می‌شود. شلدون سرانجام موفق می‌شود در کلوپ‌های شبانه ساوث‌جکسون همراه پیانیست معروف اسکار هولدن ساکسیفون بزند. اسکار هولدن چهره تاریخی صحنه‌های جاز سیاتل است که دخترش گریس هم با او روی صحنه می‌خواند.شلدون حامی هنری در برابر قلدرهای سفیدپوست است و وقتی خانواده کیکو در اردوگاه مینیدوکا در آیداهو اسیر می‌شوند، او نقشی مهم در رساندن هنری به کیکو دارد. آشپز چاق و چله مدرسه، خانم بیتی هم نقشی عجیب و حمایت‌گرانه بازی می‌کند.رمان فورد بین دهه 1940 تا 80 اتفاق می‌افتد و هنری را در دو مقطع جوانی و پیری نشان می‌دهد و تجارب گذشته‌اش را با طرز فکر و دریافت کنونی‌اش به مقابله می‌گذارد. توصیف‌هایی که از سیاتل آن زمان و اکنون می‌کند، واضح و دقیق‌اند، از مناظر گرفته تا صداها و آنچه به مشام می‌رسد. قلدرهای دوران کودکی هنری مانند دوستان اندکی که پیدا می‌کند، تصویری واقعی در ذهن ایجاد می‌کنند. داستان، واقعا دارای دو جنبه شیرین و تلخ است و جیمی فورد با درهم‌آمیختن وقایع تاریخی و روایت داستانی کاری فوق‌العاده برای جذب خواننده کرده است.از جدیت شخصیت‌هایت داستان، توصیف واضح محله چینی‌ها و ژاپنی‌های سیاتل، و حتی از فرهنگ جاز آن خواننده لذت می‌برد. «هتلی در کنج تلخ و شیرین»، نبردهای گوناگونی را که در پشت جبهه‌های جنگ جهانی دوم اتفاق افتاده از دید پسرک آمریکایی‌چینی به طرز حزن‌انگیزی به تصویر می‌کشد.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...