رمان «خون دیگران» [The Blood of Others (Le Sang des autres)] نوشته سیمون دوبوآر با ترجمه لی‌لا سازگار توسط نشر نو منتشر شد. این ترجمه پیش از این توسط نشر روزبهان منتشر شده بود.

خون دیگران» [The Blood of Others (Le Sang des autres)] سیمون دوبوآر

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «خون دیگران» نوشته سیمون دوبوآر به‌تازگی با ترجمه لی‌لا سازگار توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب یکی از عناوین مجموعه «کتابخانه ادبیات داستانی معاصر» است که این‌ناشر منتشر می‌کند و نسخه اصلی آن، سال ۱۹۴۵ توسط انتشارات گالیمار منتشر شده است.

سیمون دوبوار به عنوان یکی از فعالان جنبش حمایت از حقوق زنان و همچنین جنبش ضد جنگ ویتنام شناخته می‌شود. او در سال ۱۹۵۴ جایزه کنگور را به دست آورد. همچنین در سال ۱۹۷۸ نامزد دریافت جایزه نوبل ادبی شد. آثاری که از این نویسنده به جا مانده‌اند، در قالب تحقیق و بررسی و عموما در چارچوب ادبیات جا می‌گیرند. از این‌نویسنده پیش‌تر ترجمه رمان «همه می‌میرند» و کتاب «جنس اول» هم توسط نشر نو منتشر شده است.

نسخه اصلی رمان «خون دیگران» برای اولین‌بار در سال ۱۹۴۵ یعنی سالی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید، منتشر شد و از حیث مکتب و سبک نگارش، یک‌رمان اگزیستانسیالیستی است. پیش از شروع متنش هم نویسنده این‌جمله از داستایوفسکی را نقل کرده است: «هر یک از ما برای همه‌چیز دربرابر همه مسئول است.»

داستان این‌رمان با روایت مردی به‌نام ژان بلومار، پیش می‌رود که یکی از زنان نیروهای مقاومت فرانسه در زمان اشغال نازی‌ها را دوست داشته است. این‌زن که در شروع رمان در بستر مرگ افتاده، هلن نام دارد و معشوق بلومار است. بلومار در طول روایت با یک‌عذاب وجدان روبروست چون باور دارد که همه اتفاقات و ماجراهای قصه و قرار گرفتن هلن در بستر مرگ به‌خاطر او بوده است.

شخصیت اصلی و راوی این داستان در کنار بستر زنی رو به مرگ نشسته است؛ زنی به نام هلن که معشوقه ی ژان نیز هست. هلن به خاطر حضور در نیروهای مقاومت فرانسه در جنگ علیه نازی ها در بستر مرگ افتاده و بلومار نیز در کنار او، از غم و رنجی بزرگ در عذاب است چرا که اعتقاد دارد این کارهای او بوده که چنین وضعیتی را پیش آورده است. با اقتباس از این‌رمان، فیلمی سینمایی به کارگردانی کلود شابرول با همین‌عنوان در سال ۱۹۸۴ ساخته شد که جودی فاستر و سم نیل نقش‌های اصلی آن را ایفا می‌کردند.

رمان «خون دیگران» در ۱۳ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

بلومار روبه‌روی هلن نشسته بود. هلن اصلا میلی به تعریف ماجراها نداشت. بلومار آنجا بود، هیچ‌چیز دیگری مهم نبود.
هلن گفت: «دوستش ندارم.»
«مطمئنید؟»
«کاملا.»
بلومار با اندگی نگرانی سرش را روی آتش خم کرده بود. به هلن فکر می‌کرد و به پل. هلن اصلا لازم نبود به چیزی فکر کند؛ نه ناراحتی وجدان داشت و نه از چیزی نگران بود، می‌توانست خودش را به بلومار بسپارد.
بلومار پرسید: «نظر او چیست؟»
«خوشحال نیست.»
بلومار به هلن نگاه کرد:‌ «او شما را دوست دارد. حتی اگر شما عاشق او نباشید، آیا دلیل موجهی برای به‌هم‌زدن رابطه‌تان با او دارید؟»

این‌کتاب با ۳۱۱ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۰ هزار تومان منتشر شده است.

[این رمان برای بار نخست با ت‍رج‍م‍ه‌ م‍ه‍وش‌ ب‍ه‍ن‍ام‌ و توسط نشر پ‍رواز منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ................

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...