انجمن قلم آمریکا فهرست کامل برندگان جوایز ادبی سالانه خود را اعلام کرد. بر اساس اعلام این انجمن، پرسیوال اورت [percival everett] نویسنده پرکار و برنده جوایز متعدد، جایزه جین آستین، ویژه اثری دارای اصالت، شایستگی و تاثیرگذاری را دریافت کرد.

پرسیوال اورت [percival everett] دکتر نه» [Dr. No

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، فهرست برندگان جوایز ادبی سالانه انجمن قلم آمریکا به شرح زیر اعلام شد:

پرسیوال اورت برای «دکتر نه» [Dr. No] برنده جایزه 75 هزار دلاری جین آستین شد. این جایزه به «یک اثر بلند از هر ژانری به دلیل اصالت، شایستگی و تاثیرگذاری» اهدا می‌شود. این کتاب همچنین نامزد نهایی جایزه حلقه ملی منتقدان کتاب داستانی است.

حفیظه آگوستوس گیتر برای «دوران سیاه» [The Black Period] جایزه کتاب باز را دریافت کرد. این جایزه به کتابی در هر ژانری از نویسنده‌ای رنگین‌پوست داده می‌شود.

اسکار هوکیه برای «فراخوانی برای رقص پتو» [Calling for a Blanket Dance] برنده جایزه همینگوی شد. این رمان ویژه رمان اولی‌هاست.

مورگان تالتی برای «یک شب از زندگی رِز» [Night of the Living Rez] برنده جایزه روبرت بینگهام شد. این جایزه ویژه اولین مجموعه داستان کوتاه است.

ایو فیربنکس برای «وارثان: پرتره‌ای خودمانی از محاسبات نژادی در آفریقای جنوبی» [The Inheritors] برنده جایزه جان کنت گالبریث شد. این جایزه ویژه برترین اثر غیرداستانی است.

فلورانس ویلیامز برای «قلب شکسته: سفری شخصی و علمی» [Heartbreak: A Personal and Scientific Journey] ویلیامز جایزه ای. او. ویلسون، ویژه نوشته‌های علمی را دریافت کرد.

روبین کاست لوییس برای «تحقق کامل درماندگی» [To the Realization of Perfect Helplessness] برنده جایزه وولکر، ویژه مجموعه شعر شد.

دانیل بورزوتسکی برای ترجمه «مروارید گمشده» [The Loose Pearl] اثر پاولا لاباسا نونز، برنده جایزه شعر ترجمه شد.

تیفانی تسائو برای ترجمه «رویاهای بودایی مردمی از بلومینگتون» [People from Bloomington] جایزه ترجمه را دریافت کرد.

جودیت تورمن برای «زن چپ دست» [A Left-Handed Woman: Essays] برنده جایزه دیامونشتاین اشپلووگل شد که ویژه هنر مقاله‌نویسی است.

دن کارناس برای «دیلا تایم: زندگی و زندگی پس از مرگ جی دیلا، تهیه‌کننده هیپ‌هاپ که ریتم را بازآفرینی کرد» [Dilla Time: The Life and Afterlife of J Dilla] برنده جایزه ژاکلین بوگراد ولد، ویژه زندگی‌نامه رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...